نام پژوهشگر: عنایت شریفی
هدی فرجی حسن ملکی
هدف این پژوهش ارزیابی محتوای کتاب دین و زندگی سال سوم دبیرستان بر اساس معیارهای انتخاب و سازماندهی محتوا از دیدگاه صاحب نظران و دبیران شهر تهران در سال90-89 است. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع زمینه یابی است. جامعه آماری این پژوهش؛ کلیه دبیران دین و زندگی 3، مشغول به تدریس ، در مناطق 10 و 5 آموزش و پرورش شهر تهران، در سال تحصیلی90-89می باشند، که با توجه به محدود بودن تعداد اعضای این جامعه، نمونه برابر جامعه(به تعداد30 دبیر)در نظر گرفته شد. جامعه آماری دوم این پژوهش، صاحب نظرانی هستند که هم در زمینه برنامه درسی و هم معارف اسلامی صاحب تجربه هستند و 10نفر از این افراد بصورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها در سطح آمار توصیفی(با استفاده از جدول توزیع فراوانی ، درصد فراوانی،میانگین،و انحراف معیار) تجزیه و تحلیل شدند و جهت پی بردن به میزان تحقق سوالات تحقیق، به بررسی میانگین نظرات دبیران و صاحب نظران با میانگین کل، پرداخته شد. 66.7 درصد طیف دبیران (بالاترین درصد)دارای تحصیلات لیسانس و 50 درصد طیف صاحب نظران(بالاترین درصد)،دارای تحصیلات کارشناسی ارشد هستند. در این پژوهش از دو ابزار پرسشنامه محقق ساخته(حاوی27 سوال) با میزان روایی95 درصد و فیش برداری از منابع کتابخانه ایی، جهت جمع آوری اطلاعات و مبانی نظری کار استفاده شده است. از تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از پرسشنامه، نتایج ذیل بدست آمد که؛ از نظر دبیران معیارهای فعالیت محوری، معیارتعالیم و معارف قرانی درباره زندگی و معنای آن، معیار توجه به مساله نبوت و تعالیم انبیاء ، توجه به سیره اهل بیت، نگارش مستدل و منطقی، تناسب محتوا با نیازهای یادگیرنده، سودمندی ، انسجام و یکپارچگی، و توالی ، نسبت به نظر صاحب نظران با میزان کم تری ؛ رعایت شده است. اما معیارهای وسعت و تفکر محوری نسبت به نظر صاحب نظران با میزان بیش تری رعایت شده است.
سمیه حاجی عزیزی فرخنده مفیدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی اصول و روش های تربیت کودک در نظام تربیتی اسلام و پراگماتیسم است. روش پژوهش به صورت تحقیق توصیفی _تحلیلی مبتنی بر روش "جرج بردی" است. روش گردآوری اطلاعات منابع کتابخانه ای است. براین اساس اصول و روش های تربیت کودک از دیدگاه اسلام و پراگماتیسم جمع آوری و توصیف و شبا هت ها و تفاوت ها مشخص گردید و مورد مقایسه قرار گرفت. در این پژوهش نمونه و جامعه آماری یکی بود. یافته های پژوهش نشان داد که: در اصول، شباهت های مانند: پرورش نیروی تفکر، کودک محوری، آموزش گروهی، اصل استمرارتجربه، تاکید به استعداد فردی کودکان؛و تفاوت هایی چون تاکید شدید اسلام به نیت اعمال و رفتار وجود داشت، که در پراگماتیسم به این اصل اشاره نشده است. در روش شباهت هایی از قبیل: تربیت عقلانی وحل مسئله، تربیت عملی، تاکید بر کار گروهی، مشاهده و مطالعه ی طبیعت، هم بازی شدن با کودک؛ وتفاوت هایی مثل تاکید به تمرین و تکرار، آراستن ظاهر، عبرت گیری از گذشتگان، پند و اندرز، امر به معروف در اسلام؛ مخالفت باروش حفظ وتکرار در پراگماتیسم دیده شد.با این توصیف می توان گفت که مکاتب اسلام و پراگماتیسم درحوزه تربیت کودک از لحاظ اهداف، اصول و روش های آن هم شباهت و هم تفاوت دارند. بنابراین می توان با توجه به شرایط دینی و فرهنگی ایران، در زمینه اقتباس بعضی از روش های تربیتی پراگماتیسم به منظور دست یابی به شرایط بهتر برای کودکان این مرز و بوم اقدام کرد.
زهرا رسولی کیومرث فرح بخش
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مشاوره گروهی با رویکرد معنادرمانی اسلامی بر میزان دلبستگی و توکل به خدا در دانش آموزان دختر ایتام می باشد.این پژوهش از نوع شبه آزمایشی ودر آن از طرح پیش آزمون وپس آزمون با گروه کنترل استفاده شد.جامعه ی آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر ایتام مقطع متوسطه ناحیه 1 شهرری تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودند.به علت وجود تنها یک مدرسه ویژه ی ایتام در شهرری نمونه گیری از نوع در دسترس بود وپرسش نامه های توکل و دلبستگی معنوی بر کلیه ی دانش آموزان این مدرسه اجرا شد و از بین 60 نفر که پایین ترین نمره را در این 2 پرسش نامه کسب کردند،24نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند واز این تعداد نفرات به صورت تصادفی 12نفر در گروه آزمایش و12 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. در مرحله ی بعد مشاوره ی گروهی با رویکرد معنادرمانی اسلامی به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای بر گروه آزمایش انجام گردید و پس از اتمام جلسات، به منظور سنجش متغیرهای وابسته ، مجدداً پرسش نامه های مذکور به عنوان پس آزمون بر دو گروه آزمایش و کنترل گرفته شد.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد.نتایج به دست آمده نشان داد مشاوره گروهی با رویکرد معنادرمانی اسلامی به طور معناداری باعث افزایش میزان توکل و دلبستگی معنوی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (0/05> p).
مرضیه سادات روح الامینی سید محمد کلانترکوشه
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش مولفه های معنوی بر رضایت از زندگی و بهزیستی روان شناختی نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان به شیوه آزمایشی سولومون انجام شده است. گروه نمونه شامل 40 نفر از نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان بودند که به صورت تصادفی انتخاب شده و در چهار گروه (دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل) قرار گرفتند. هرکدام از گروه ها 10 نفر را شامل می شود. میزان رضایت از زندگی و بهزیستی روان شناختی شرکت کنندگان در این پژوهش به ترتیب توسط پرسش نامه ی رضایت از زندگی داینر و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف در پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد و هر دو گروه آزمایش در 10 جلسه ی آموزش مولفه های معنوی شرکت نمودند. اجرای تحلیل کوواریانس بر روی داده ها نشان داد که جلسات آموزشی تأثیر معناداری بر رضایت از زندگی و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش داشته است (p < 0/05). بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که آموزش مولفه های معنوی می تواند افزایش رضایت از زندگی و بهزیستی روان شناختی را در پی داشته باشد. مولفه های معنوی با تأکید بر سازه هایی چون تصور از خدا، ارتباط با خدا، معنایابی در رنج و توکل و نیز تکالیفی که در هر جلسه به نوجوانان داده می شود، گام های موثری را در جهت اثرگذاری بر فکر و ذهن آن ها می-گذارد و از این رو می تواند نقش مهمی را بر رضایت از زندگی و بهزیستی روانشناختی آنان داشته باشد.