نام پژوهشگر: عباس مصلایی پور
جواد محمودوند عباس مصلایی پور
قرآن آخرین کتاب آسمانی خداوند است که برخاتم انبیاء حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل شده است، که به عنوان موثق تر و کامل و سالم ترین سند اسلام برای مسلمانان محسوب می شود؛ این کتاب برخلاف کتب انبیاء پیشین، مصون از هرگونه تحریف باقی مانده است، امّا عده ای از مسلمانانِ اخباری از هر دو مذهب تشیع و اهل سنت با توجه به عده ای از روایات قایل به تحریف قرآن شده اند، لذا از آن جائی که قرآن نزد مسلمانان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، در مقابل این ادعاها زمین ننشسته و در ردّ ادعای تحریف قرآن توسط مدعیان تحریف به پا خواسته و ادعاهای آن ها را پاسخ داده اند، از آن جا که مدعیان تحریف عدهْ زیادی از دلایل خویش را بر اساس روایات بیان نموده اند، لذا عالمان اسلامی به بررسی این روایات مطرح شده از سوی مدعیان پرداخته و تعدادی از آن ها را به علت ضعف سند ردّ کرده و تعداد باقی مانده را به«تحریف معنوی(تفسیری) قرآن»، توجیه و تأویل نموده اند، تا بدین وسیله بتوانند انگشت اتهام تحریف قرآن را از سوی ائمّه علیهم السلام برگردانده و مدعیان را متوجه اشتباه خویش در برداشت نادرست از روایات متوجه سازند. دراین تحقیق با بررسی لغوی واصطلاحی تحریف و بررسی محتوای روایات مشتمل بر لفظ تحریف و نیز روایاتی که درمباحثِ: نام معصومین(علیهم السلام) در روایات تفسیری – شأن نزول، نام ائمّه(علیهم السلام) در کتب آسمانی پیشین و نیامدن آن ها در قرآن، حدیث أحرف سبعه، اختلاف قرائت و نیز مبحث جمع و تدوین قرآن که از آن ها امرتحریف قرآن استنباط می شود و سایر مباحث، به این نتیجه رسیده است که: معنای تحریف در این روایات، به منزله تحریف مورد نظر ِ مدعیان در مصحف کنونی نبوده، بلکه به معنای تحریف«وحی بیانی قرآن کریم»؛ یعنی تفسیر و تأویل آیات است، که توسط خَصم در زمان بعد از حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله از قرآن کم شده است، که با وجود این امر نصّ الفاظ قرآن محفوظ مانده است و روایات متعدد بر این امر تصریح دارند.
وحید کرباسی عامل اصغر افتخاری
پژوهش حاضر با موضوع «قدرت نرم از نگاه قرآن کریم» به دنبال آن است که نظریه ای اسلامی پیرامون قدرت نرم، مبتنی بر آیات قرآن کریم ارائه نماید، زیرا بر اساس نظر نگارنده- و البته با تکیه بر دلیل و برهان- نظریه «قدرت نرم از نگاه غربی» دارای نقایص و نیز تعارض هایی با آموزه های اسلامی است و استفاده از آن منوط به اصلاح و بازتعریف آن می باشد. بر همین اساس در این تحقیق از یک سو، با استناد به متون غربی، نظریه قدرت نرم از نگاه نظریه پردازان و متفکران غربی تبیین گردیده و نقایص و اشکالات آن با توجه به نگاه قرآنی بیان شده است. روش به کار گرفته شده در این قسمت روش اسنادی می باشد. از سوی دیگر با مراجعه به آیات قرآن کریم و مبنا قراردادن آنها، نظریه قرآنی قدرت نرم ارائه و تبیین گردیده و منابع و آفات آن معرفی شده است. روش به کار گرفته شده در این قسمت، همان روشی است که در تفسیر موضوعی قرآن کریم مورد استفاده پژوهشگران می باشد. در این روش ابتدا موضوع پژوهش- که در اینجا همان نظریه قدرت نرم است- به آیات عرضه شده و سعی گردیده آیات مربوطه احصا شود. در مرحله بعد با برداشت از آیات و کنار هم قراردادن آنها، نظریه قدرت نرم طراحی شده است. در مرحله آخر نیز با مراجعه با تفاسیر معتبر اهل خاصه و عامه، نظریه ارائه شده، اعتبارسنجی گردیده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش آن است که نظریه قدرت نرم در نگاه غربی اولاً تک بعدی است زیرا صفت نرم و سخت را تنها برای توصیف منابع قدرت در نظر می گیرد و ثانیاً به دلیل ابتنایش بر نگاه مادی، قائل به تفکیک بین قدرت و اخلاق بوده و از درک و استفاده از برخی منابع غیرمادی قدرت عاجز می باشد. این در حالی است که در نگاه قرآنی، نظریه قدرت نرم، یک نظریه چهاربعدی است که در آن علاوه بر منابع، استحکام، مدیریت و خاستگاه قدرت نیز قابل تقسیم به نرم و سخت می باشد. همچنین در این نظریه، تفکیکی بین قدرت و اخلاق وجود نداشته و برخی منابع غیرمادی جدید برای قدرت نرم معرفی شده است.
هاجر عاشوری نالکیاشری ابراهیم فتح اللهی
قرآن کریم به عنوان یگانه اثر جاودان، در زمانی نازل گشت که جهان بر لبه پرتگاه سقوط و مردم در آتش جهل و خرافات می سوختند. شرک و بت پرستی، انحطاط اخلاقی، بی عدالتی و نابرابری، سایه شوم خود را بر سر گیتی افکنده بود و در جزیره العرب کانون فساد و ظلم و ستم، شرک و خرافات، بیداد می کرد، آتش جنگهای قبیله ای، رشته های امور را از هم گسیخته، نشاط و شادابی در آن محیط تفتیده از روان مردم رخت بر بسته و دلها پر از ترس و روانها پریشان و در انتظار روزنه نجاتی بسر می بردند. ظهور اسلام یکی از گسترده ترین تحولات فرهنگی را در جامعه عصر جاهلی پدید آورد، که تمام حوزه های اندیشه بشری را فرا می گیرد و در قلمرو وسیعی شامل زمینه های اعتقادی، علمی، ادبی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی می شود. قرآن کریم برای آفریدن فرهنگی نوین در هر یک از قلمروهای فوق، طرحی نو در افکند و با استفاده از روش های متنوع، مخاطبان؛ حتی با عقائد و افکار مختلف را نیز جذب نمود. هدف این رساله، ترسیم فرهنگ جاهلی و تبیین ویژگی های فرهنگی عصر نزول و اثبات نقش اثرگذار قرآن کریم در تحول فرهنگی عصر نزول قرآن کریم و بیان شیوه های تحول آفرینی قرآن کریم است. فن تحقیق در این پژوهش کتابخانه ای، با روش بررسی متون درون دینی و برون دینی است. ماحصل پژوهش حاضر این است که ظهور اسلام، یکی از عمیقترین تحولات فرهنگی و اجتماعی را در جامعه جزیره العرب پدید آورد، که مخاطب محوری و تکریم شخصیت انسان، تعهد به اخلاق و ارزش های اسلامی، توجه به حکمت و واقع نمایی، همه جانبه نگری و سنجش همه جوانب، آسان گیری و مهمتر از همه، مبتنی بودن تمام این شیوه ها بر فطرت انسانی، از جمله اصولی است که در شیوه تحول آفرینی قرآن کریم دخیل بوده اند.
محمد حسن شیرزاد احمد پاکتچی
مفهوم «ربا» یکی از مفاهیمی است که در طول تاریخِ جهان اسلام مورد توجه طیفهای گوناگونی از اندیشمندان از جمله مفسران، فقها و اخیراً اقتصاددانان اسلامی قرار داشته است. این سه گروه، در مطالعات خویش به شدت درگیر مفهوم ساخت یافته «ربا» که محصول دوره تدوین فقه است، شده اند. این در حالی است که جای خالی پژوهشی که بتواند با غلبه بر «فاصله تاریخی از زبان عصر نزول»، به بازسازی مفهوم «ربا» متناسب با عصر نزول دست یازد، کاملا احساس می شود. نویسندهی این پایان نامه تلاش نمود تا با بهره گیری از روشهای ریشه شناسی و معناشناسی ساختگرا و نقشگرا این مهم را به انجام رساند. مطالعات حکایت از آن دارد که در قرآن کریم با دو گونه ربا مواجه هستیم که یکی از آن دو، بر پایه دهش از روی میل و خواستِ درونی شکل گرفته است. این در حالی است که گونه دوم، ابتنای بر گرفتنِ با قهر و غلبه دارد. بر این اساس، از اولی، حوزه معنایی «جابجایی ثروت برآمده از انصاف و حق» و از دومی، حوزه معنایی « جابجایی ثروت برآمده از ظلم » شکل می گیرد.
محمد حسین شیرزاد احمد پاکتچی
«ربا» یکی از مهم ترین و کلیدی ترین مفاهیم اقتصادی در شبه جزیره عربستان است که در قرآن کریم نیز مورد اشارت قرار گرفته است. اگرچه به دلیل انذارها و توبیخ های الهی، پژوهش ها و تحقیق های بسیاری از سده نخست تاکنون بر روی این پدیده اقتصادی انجام گرفته است اما مطالعه این مفهوم در عصر کنونی به منظور دستیابی به نظام اقتصادی اسلام از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. این نوشتار نیز به نوبه خود در تلاش برای دستیابی به درک این مفهوم اقتصادی با بکارگیری مطالعات انسان شناختی بوده است. با عنایت به این رویکرد پژوهشی می توان به جایگاه بی نظیر تجارت به مثابه یک پدیده فرهنگی، در شکل گیری این مبادله اقتصادی پی برد. تجارت منجر به ایجاد یک تحول کامل معنایی در مفهوم ربا گشته و آن را از یک مبادله هدیه ای که موجب تعمیق روابط اجتماعی می گشت، به ابزاری برای ازهم گسیختگی جامعه تبدیل نمود.