نام پژوهشگر: نجات اله ابراهیمیان
میثم کلهرنیا گلکار سید محسن سادات اخوی
جراحی پلاستیک از جمله شاخه های نوظهور در حیطه پزشکی بوده که به دنبال پیشرفت علم جراحی و تواجه با استقبال عامه، خاصّه در قرن اخیر، رشد فزاینده ای داشته است. نظر به ویژگی های خاصّ این قسم از عملیات پزشکی، چالش هایی اخلاقی و حقوقی پیرامون مبنای جواز و احکام مترتّب بر مسئولیت مدنی جراح پلاستیک مطرح گردیده است. به طور کلی عملیات جراحی پلاستیک را در سه دسته می توان جای داد. ابتدا جراحی ترمیمی کارکردی که برای رفع نقص عملکرد عضو مربوطه صورت پذیرفته و واجد ضرورت حیاتی است. دوم، جراحی ترمیمی شکلی که صرفاً جهت اصلاح و زیباسازی عضوی از بدن که صورتی غیرطبیعی دارد صورت پذیرفته و دارای یک ضرورت عینی است. و دست آخر جراحی زیبایی محض که در آن فردی طبیعی جهت ارتقاء زیبایی، تن خویش به تیغ جراحان می سپارد و بعضاً می تواند ضرورتی غیر عینی(روحی - روانی) داشته باشد. لذا انجام این جراحی ها در تمامی صور آن عملی ضروری و مجاز بوده و صرف عمل نمی تواند تقصیر پزشکی به حساب آید. لیکن در مواردی که ضرورت حیاتی وجود ندارد – بالاخص جراحی زیبایی محض- تعهد درمانی پزشک تشدید و تعهد آگاه سازی او تغلیظ می گردد ضمن این که تکلیف تشخیص ضرورت غیرعینی را– که بایستی توسط روانشناس احراز شود- بر عهده جراح می گذارد. همچنین در صورت ورود خسارت جسمی، الزام به جبران عین تعهد یا رفع عینی ضرر تا حد امکان، از آثار موکّد مسئولیت مدنی جراح پلاستیک خواهد بود. واژگان کلیدی: مسئولیت مدنی، جراحی زیبایی و ترمیمی، ضرورت عینی، ضرورت غیرعینی، تعهد به وسیله تشدید یافته، تعهد آگاه سازی مضاعف
زهرا حبیبی عبدالرسول دیانی
تحلیل ادبیات غیر حقوقی مخدوش کننده اعمال حقوقی در قانون مدنی ایران در تطبیق با مفاهیم کلاسیک حقوقی