نام پژوهشگر: سید صالح حسینی
مرضیه سادات قریشی محمود دارم
هدف از این مطالعه تجزیه و تحلیل مفاهیم نقش زن و مرد(gender roles) و معکوس شدن این نقشها (gender reversals) در دو اثر رومئو و ژولیت شکسپیر و لیلی و مجنون نظامی می باشد. این مطالعه با هدف مقایسه ای نشان می دهد که، با وجود تفاوت در سبک، فرهنگ، زمان و ژانربین دنیای رومئو و ژولیت و لیلی و مجنون، هر دو جوامعی مردسالارانه می باشند که در آن ها شخصیت های اصلی هر دو اثر، رومئو، ژولیت، لیلی و مجنون، به چالش نظام مردسالاری جوامع خود می پردازند. روابطی که بر اساس برابری و احساسات متقابل پایه گذاری شوند در نظام مردسالاری جایی ندارند و بر خلاف قوانین تبعیضی نظام می باشند. از این رو نظام همواره در سبب سرکوبی این گونه روابط می باشد. عشقی که میان شخصیت های اصلی هر دو اثر شکل می گیرد نیز عشقی است بر پایه احساسات متقابل و به دور از قوانین تبعیضی جامعه مردسالاری. بدین سبب عشق آنها نظام مردسالاری را تهدید می کند و سرانجام نظام، آنها را از بین می برد. این چهار نفر پس از عاشق شدن، نظام اجتماعی وروابط قدرت جوامع خود را به چالش می کشند. آنها ابتدا چارچوب نظام ایدئولوژیکی تعیین شده در جوامع خود را واژگون ساخته و در نتیجه نقش های جنسیتی را که توسط فرهنگ شایع درجوامعشان به عنوان مرد و زن به آنها اختصاص داده شده بر عکس می کنند. علاوه بر معکوس کردن نقش های جنسیتی، این چهار نفر اقتدار بسیاری از نهادهای جوامع خود را تضعیف کرده و در نتیجه روابط قدرت را نیز به چالش می کشند. برای بررسی چگونگی واژگون کردن نقش های جنسیتی توسط این افراد، ابتدا جوامع آنها بررسی شده است. بدین ترتیب، تعاریف و وظایفی که هر جامعه به نقش زن و مرد نسبت می دهد مشخص شده اند. سپس زندگی، اعمال و رفتار هر چهار نفر با توجه به وظایف تعیین شده توسط جوامعشان بررسی شده است تا معکوس کردن این نقش ها توسط آنها نمایان شود. در آخر نیز، نهادهایی که توسط این افراد به چالش کشیده شده اند بررسی شده است. این مطالعه برای بررسی نقش های جنسیتی و چالش آنها توسط رومئو، ژولیت، لیلی و مجنون، از مفاهیم و اصطلاحات به کار رفته در gender studies، و برای بررسی روابط قدرت و چگونگی به چالش کشیدن آنها از نظریه های آلتوزر و فوکو استفاده کرده است.