نام پژوهشگر: [email protected] بساک نژاد

بررسی شیوع اختلال اضطراب جدایی و اثربخشی دو روش درمان گروهی تعامل والد ـ کودک بر کاهش نشانه های آن در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  اکبر طالب پورکلهرودی   عبدالکاظم نیسی

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع اختلال اضطراب جدایی و اثربخشی دو روش درمان گروهی تعامل والد ـ کودک بر کاهش آن در دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اصفهان بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در کلاس های دوم و سوم مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 90- 1389 بودند. این پژوهش دارای یک طرح آزمایشی میدانی با پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ابزارهای این تحقیق شامل پرسشنامه اختلال اضطراب جدایی، پرسشنامه اضطراب کودکان اسپنس و مصاحبه بالینی بودند. نمونه پژوهش در مرحله همه گیرشناسی بالغ بر 1514 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری مرحله ای نسبی انتخاب گردیدند. نمونه مرحله مداخله آزمایشی شامل 45 نفر دانش آموز پسر کلاس دوم و سوم بودند که از میان کودکانی که در مرحله بررسی میزان شیوع بعنوان کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شناسایی شده بودند انتخاب و به طور تصادفی ساده در سه گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. قبل از این که گروه های آزمایشی تحت درمان گروهی تعامل والد - کودک قرار بگیرند پیش آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. سپس گروه های آزمایشی (شامل گروه مادر و فرزند و مادر به تنهایی ) در 10 جلسه تحت درمان گروهی مبتنی بر برنامه درمان گروهی تعامل والد ـ کودک قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات درمان بلافاصله از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. پس از 8 هفته از پایان مداخله مجددا از هر سه گروه آزمون اضطراب جدایی به عنوان پیگیری بعمل آمد. یافته های تحقیق بیانگر این است که میزان شیوع اختلال اضطراب جدایی در دانش آموزان پسر 7 تا 9 ساله به میزان 93/6 درصد می باشد. همچنین نتایج تحلیل کواریانس یک و چند متغیری بیانگر کاهش معنی دار اضطراب جدایی گروه های آزمایشی (گروه مادر و فرزند وگروه مادر به تنهایی) در مقایسه با گروه گواه بود. این بهبودی در پیگیری 8 هفته بعد نیز همچنان ادامه داشت. نتایج مقایسه های زوجی بنفرونی نشان داد که درمان گروهی تعامل والد ـ کودک به شیوه مادر و فرزند نسبت به شیوه مادر به تنهایی تأثیر بیشتری داشته است.