نام پژوهشگر: مصطفی صدیقی
مهدی عباسی قطب آبادی نجمه دری
هزارویک شب یک اثر ادبی – داستانی شرقی است که می توان در آن نمونه هایی از جادوهای کهن شرقی را دید. این اثر با ترجمه ی فرانسوی آنتوان گالان (در قرن هجدهم) به اروپا راه پیدا می کند و در آن سرزمین مورد توجه بسیاری از بزرگان و نویسندگان و پژوهشگران غربی قرار می گیرد. از آثار ادبی به نام معاصر که در غرب پدید آمده و می تواند نشانه هایی از هزارویک شب را در خود داشته باشد، داستان های هری پاتر است..داستان های هری پاتر از داستان های بلند وهمی - تخیلی است که به بسیاری از زبان های زنده ی دنیا ترجمه گردیده است. در این اثرنشانه های فراوانی از آثار ادبی دیگر غربی و(به ویژه)شرقی دیده می شود. در این رساله پس از معرفی هزارویک شب و داستان های هری پاتر به عنوان دو اثر ادبی داستانی شرقی وغربی، عناصر جادویی موجود دراین دو اثر مقایسه و بررسی می شوند. این کار به کمک ابزار و روشی که ادبیات تطبیقی در اختیار پژوهشگر می گذارد امکان پذیر می شود. ادبیات تطبیقی با برسی دقیق آثار ادبی ملت ها، نقاط مشترک فرهنگی و داد و ستد های ادبی آنها را مشخص می نماید. درفصل اول تعریف موضوع پژوهش، ضرورت، اهداف، پیشینه، و دلایل گزینش موضوع آمده است. در فصل دوم ادبیات تطبیقی و ادبیات داستانی به صورت مختصر بررسی گردیده است. در فصل سوم، هزارویک شب و در فصل چهارم داستان های هری پاتر معرفی و بررسی شده است. در فصل پنجم عناصر جادویی موجود در هزارویک شب و مجموعه داستان های هری پاتر شامل ابزار جادوگری، اوراد خاص، زمان و مکان مناسب، جادویی که قرار است اجرا شود، موجودات و حیوانات جادویی و شیء یا فردی که جادو بر روی آن صورت می گیرد،معرفی و بررسی می شوند و همانندی ها و ناهمانندی های موجود میان عناصر جادویی دو اثر مشخص و مقایسه می گردد. فصل ششم این رساله نتیجه گیری از فصول پنج گانه ی پیشین است.
سکینه شاعری فرانک جهانگرد
ابوالحسن علی بن احمد خرقانی (352-425 ه.ق.)، از صوفیان قرن چهارم و پنجم هجری است. وی فردی امّی و نانویسا بوده، که در بیان سخنان خود متأثر از زبان محاوره و گویش منطقه ی خود (قومس) بوده است. به گفته ی خود تمام تعلیماتش را از خداوند می گرفته است. از نظر فکری می توان او را دنباله رو افکار عارفان بزرگ منطقه اش به ویژه، ابوالعباس قصاب (م. نیمه ی دوم قرن چهارم.) و بایزید بسطامی (م. 261 ه.ق.) دانست. این پژوهش که با توجه به سخنان خرقانی زبان و اندیشه ی وی را بررسی و تحلیل می کند، در چهار فصل انجام شده است؛ در ابتدا شرح احوالی از خرقانی، اوضاع سیاسی- مذهبی زمان وی، هم چنین کلیاتی درباره ی ویژگی های زبانی و فکری او آورده شده است و در فصل های بعد دیدگاه های عرفانی او با محوریت دو اصل زبان و فکر به عنوان اساس مباحث و موضوعاتی چون خداشناسی، رابطه ی انسان با خدا، شطحیات و کرامات عرفا، جوان مردان در نگرش عرفانی، دنیا، مرگ و جهان پس از آن، شفاعت و...، موضوع بندی و بررسی شده است، سپس نگرش خرقانی به اجتماع اطراف به ویژه، طبیعت، گل ها و گیاهان، رنگ ها، شغل، خانواده و مردم آمده است. ویژگی های آوایی، واژگانی و نحوی کلام وی نیز در سطح زبانی تحلیل گردیده است. در بُعد زبان و سه سطح موسیقایی، واژگانی و نحوی، پیروی از زبان محاوره، آرایه ی سجع و موازنه، تکرار، به ویژه، تکرار حروف، هم چنین استفاده از واژه های کهنه و مهجور، کاربرد برخی واژه ها و ترکیبات عربی، پیشوندهایی که بعدها به پیشوندهای مرده ی زبان تبدیل می شوند و نیز استفاده از حذف، تقدیم و تأخیر نقش های مختلف دستوری و کاربرد حروف در معانی مختلف، از ویژگی های بارز سخنان خرقانی به شمار می رود. در بُعد فکری، خرقانی عقل را در شناخت حق نارسا و عشق حقیقی را بر آن پیروز می داند. او به مرگ ارادی (فناء فی الله) معتقد است و از نظر او نفس سرکش را با مبارزه ی همیشگی می توان مهار کرد. وی هم چنین در سخن خود به بیان شطحیاتی می پردازد که عوام از درک آن ناتوانند. از جلوه های طبیعی نظیر آتش و آب و باد و حتی رنگ ها و پرندگان در سخن خرقانی می توان برداشت های عرفانی و رمز گونه کرد. وی جوان مردان را انسان های کامل معرفی می کند و خود به اصول آنان بسیار پایبند است.
پروین شکری دودجی فرانک جهان گرد
چکیده: تأثیر و نفوذ ادیان در تاریخ و تمدن هر سرزمینی غیر قابل انکار است. یکی از آن ادیان، دین مهر است. آیین مهر یکی از کهن ترین دین های جهان است. این دین از زمان های بسیار دور، میان ایرانیان و هندیان، از زمانی که با هم می زیستند، رواج داشته است. اکثر دانشمندان خاستگاه اصلی این آیین را ایران می دانند. مهر ایزد فروغ و روشنایی، ایزد پیمان و راستی و پاکی، ایزد جنگ، ایزد نگهبان عهد و میثاق و خدای نگهبان آفتاب است.آیین مهر در عرفان و تصوف ایران به زندگی معنوی خود ادامه داد. این آیین از جمله دین های رازآمیز به شمار می رود و نمادگری فراوانی دارد. یکی از آثاری که نمادهای مهری در آن امکان بروز و ظهور داشته اند، غزلیات شمس است که به دیوان کبیر نیز شهرت دارد. شاید تجلی این نمادها در غزلیات به مناسبت همخوانی نام شمس و مهر باشد؛ از آنجاکه یکی از معانی شمس و مهر در ادبیات خورشید است و«مهر» نیز خدای روشنایی و فروغ است، این امکان نیز وجود دارد که بعضی از نمادهای مهری از طریق عرفان به غزلیات شمس راه پیدا کرده باشد. بعضی از نمادها مانند خورشید، عشق، آتش، آب و... در غزلیات دارای بسامد هستند و نمادهایی چون سگ، خرگوش، صدف و... در غزلیات چندان تکرار نشده اند. نمادهایی چون عقرب، صدف و رازداری تناسب بیشتری با آیین مهر دارند. بنابراین می توان گفت که مولانا، نمادهایی را که به مرور زمان در فرهنگ و اندیشه ی مردم رسوخ کرده بوده است، به طور ناخودآگاه وارد شعرش کرده است. شاید بتوان گفت که بسیاری از اندیشه های آیین مهر به عرفان راه پیدا کرده است، در نتیجه بسیاری از نمادهای این آیین با عرفان همسو شده اند و نام شمس آنها را جذب کرده است. همچنین می توان گفت که محیط زندگی مولانا نیز در ورود این نمادها به غزلیات شمس نقش داشته است.
سمیه زرنگاری اسدلله نوروزی
چکیده: پژوهشی در نظریات انتقادی صائب تبریزی سمیه زرنگاری نقد در لغت به معنای جدا کردن پاک از نا پاک و در اصطلاح عبارت است از بهین چیزی برگزیدن.امروزه از نقد به عنوان علمی یاد می شود که به زیبایی شناسی اثر می پردازد و ارزش حقیقی یک اثر را پیش روی مخاطب قرار می دهد.هرچند نقددرگذشته ی ایران زمین ازنظرعلمی چندان مورد توجه نبوده است اما می توان رگه هایی ازداوری های ذوقی و زیبایی شناسی رادرنظریات وآثارشاعران ونویسندگان هردوره یافت.صائب تبریزی از شاعرانی است که می توان در میان انبوه ابیات وی داوری هایی در مورد نقد یافت به طوری که بتوان آن رادسته بندی کرد و برای آن ارزش علمی قائل شد.در این تحقیق سعی شده است باتوجه به معیار های نقد ادبی در قرن ده و یازده ابیات در دیوان صائب جمع آوری و مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و در پایان دیدگاه انتقادی این شاعر گرانقدر تدوین شده است. فصل اول:این فصل شامل مقدمه و کلیات است وه به اجمال صائب و خصوصیات شعری او معرفی شده است سپس این فصل پیشینه ای از نقد ادبی را پیشروی مخاطب قرار می دهد همچنین معیارهای نقد ادبی در بین شاعران و نویسندگان ایران زمین را از ابتدا تا قرن یازدهم به اجمال بررسی می کند. فصل دوم: بررسی ویژگی های لفظ و معنی در نگاه صائب تبریزی است؛ و بیان گر این موضوع است که از دیدگاه نقد ادبی صائب چه ویژگی هایی را برای لفظ و معنی بر می شمارد. فصل سوم: بررسی ویژگی های سخن در نگاه صائب تبریزی است. ویژگی هایی که شامل خصوصیات سخن ور، سخن سنج، سخندان و ... می شود. فصل چهازم: بررسی ویژگی های شعر در نگاه صئب تبریزی است. این فصل مهمترین آراء صائب را در زمینه شعر و شاعر و نقد مطرح می نماید و به بررسی و تجزیه و تحلیل آن می پردازد. فصل پنجم: ارزیابی شاعر از شعر خویش است و اینکه شعر خود را از نظر ادبی در چه جایگاهی قرار می دهد. فصل ششم: نتایج تحقیق که همان تدوین دیدگاه انتقادی شاعر می باشد بیان شده است. کلید واژه: سخن، شعر، صائب، لفط و معنی، نقد ادبی.
مریم بهمنی چاهستانی فرامرز خجسته
فانتزی در لغت به معنی وهم و خیال است و در ساختار ادبی گونه ای است که از عناصر خیالی و غیر واقعی در آن به عنوان درون مایه ی اصلی استفاده می شود . آثاری که ازواقعیت به دور است و با پناه بردن به نیروی تخیل سعی دارد ؛ تا واقعیت ها را در جهان غیر واقعی بازسازی نماید . به سخن دیگر فانتزی به معنای تخیل ، رویا ، خواب و خیال ، تصویر ذهنی شگفت انگیز و نا آشنا و در اصطلاح ادبیات امروز داستانی است با کارکردهای شگفت انگیز ، نا- آشنا اما قانونمند . هرمزگان به عنوان یکی از نواحی سرزمین کهن و متمدن ایران از نظر قصه های عامیانه پربار و غنی است ؛ اگرچه نویسندگان و روایت کنندگان این آثار معلوم نیستند ؛ اما ، بعضی از قصه های عامیانه استان توانسته با بهره مندی از عناصر تخیل حال و هوای گذشته ، شیوه زندگی ، طرز تفکر و گرایش فکری این دیار را به خوبی نمایان سازد . ثبت و ضبط افسانه ها ، آداب بومی و محلی در جاودانگی و هویت بومی هر منطقه ، گامی استوار است و در باز شناساندن جلوه های ادبی ، هنری و فرهنگی آن خطه ، ارزشمند است . این پژوهش برآن است ؛ تا نخست با مطالعه در منابع معتبر ، نظری درباره ی فانتزی دهد ، انواع فانتزی را معرفی کند ، سپس با تحلیل قصه هایی که از مناطق مختلف استان هرمزگان دارد به استخراج عناصر فانتاستیک و خیال پردازانه ی آن ها بپردازد ، و این قصه ها را براساس نوع فانتزی به کار رفته در آن ها دسته بندی کند . برای این منظور از هر یک از این مناطق (بشاگرد ، میناب ، رودان ، رودخانه ، حاجی آباد ، بستک ، بندرعباس ، قشم ، خمیر ، پارسیان ، لنگه و . . . ) قصه های عامیانه را برگزیده است ؛ تا حاصل پژوهش را بتوان به سراسر هرمزگان تعمیم داد . این رساله در پنج فصل تنظیم شده است ، فصل اول : کلیات ، فصل دوم : فانتزی و گونه های آن ، فصل سوم : قصه های عامیانه و فرهنگ و ادبیات هرمزگان ، فصل چهارم : فانتزی در قصه های عامیانه هرمزگان و فصل پنجم: نتیجه گیری و در پایان نیز کتابشناسی ذکر شده است .
سارا مطوری مصطفی صدیقی
هر اثر نمایشی، هستی و بنیان خویش را بر پایه ی عناصری می نهد که شدت و ضعف هر یک از این عناصر– صرف نظر از تأثیر در مانایی و ماندگاری- اثر را در آمد و شدی هنری، میان داستان و نمایش شناور می سازند. این عناصر شامل شخصیّت، زمان و مکان، گفت وگو، طرح و... می شود. نیما یوشیج، در پی گذار از مولفه های سنت در شعر گذشته، عناصر نمایشی- داستانی را برای گسترش و وسعت بخشیدن به دامنه ی توصیفی شعر و جولان اندیشه ی شاعر به ساحت شعر وارد کرد. وی در تداوم همین راه" افسانه"را که نمودار نگرش نوینی در عرصه ی ادبیات بود، سرود. این پژوهش پس از بازخوانی نظریه های نیما درباره ی چیستی و چگونگی حضور عناصر نمایشی-داستانی در شعر به جستجوی عملی این عناصر در شعر می پردازد. در همین راستا، در مباحث مقدماتی زمینه ی پیدایش شعر نو، نمایش گونگی، ویژگی شاخص افسانه، گفت وگو و شخصیّت پردازی از نگاه نیما، برخی وجوه تمایز کاربرد عناصر نمایشی درشعرکلاسیک و شعر نو مطرح می شود. آن گاه پس از بیان تاریخچه ادبیات نمایشی، نمایش های سنتی در ایران و انواع آن(تعزیه، خیمه شب بازی، تخت حوضی، نقالی و...)، ادبیات نمایشی نوین در ایران و معرفی چهره های شاخص آن، نمایش نامه های منظوم و معرفی نمونه های برجسته آن و عناصر نمایشی- داستانی(موضوع، شخصیّت، انواع شخصیّت و شخصیّت پردازی، گفت وگو و انواع آن طرح، تعلیق، گره-افکنی،کشمکش، زمان و مکان، زاویه ی دید) ارائه می گردد. در فصل سوم تئوری های نیما در زمینه ی موضوع(سیاسی، اجتماعی، عاشقانه و انواع آن، سمبولیسم و انواع آن، واقع گرایی) طرح، گفت وگو، شخصیّت و شخصیّت پردازی، زمان و مکان(صحنه)، توصیف(عینیّت وذهنیّت، روایت، حقیقت مانندی در روایت، نقّالی، حرکت شعر از نظم به نثر)، دکلاماسیون آمده است. آن گاه همه ی موارد یادشده به صورت عملی در شعر نیما جستجو بررسی و تبیین می شود. بر اساس آمار به دست آمده از اشعار نیما میزان به کارگیری عناصر نمایشی در شعر نیما، به طور تقریبی از این قرار است: موضوع 97% ، طرح 68% ، شخصیّت 5/46% ، گفت وگو 50% زمان 57% ، مکان 57% ، روایت 91% ، دکلاماسیون 55% . بر همین اساس می توان گفت همه ی اشعار نیما از تئوری های او پیروی نمی کنند.
حسام الدین نقوی فرامرز خجسته
مفروضات پژوهش این بوده که در هرکدام از دوره های تاریخی یکی از عناصر هویتی مانند دین، زبان، سرزمین ، فرهنگ و ملیت ، هویت غالب بوده و در دوره های بعد هویت های دیگر؛ اما هیچ کدام از این عناصر هویتی، پس از گذران کارکرد خود از بین نرفته بلکه در سلسله مراتب هویتی ، جای گزین هویت های دیگر شده و در دوره های متاخر در پیکره ی بزرگتری که آن را هویت ملی می نامیم ادغام شده اند. روش انجام کار ، هم به شیوه ی توصیفی است و تحلیل محتوا که از کارآمدترین تکنیک ها در پژوهش های ادبی شناخته شده است. درتحلیل محتوا، بایک متغیر مستقل، یک یا چندمتغیر وابسته و یک ثابت مواجه هستیم. متغیر مستقل این تحقیق هویت ملی است که فصل دوم رساله رابا عنوان جامعه شناسی هویت به خود اختصاص داده است. هویت ملی ترکیبی است از دو واژه هویت وملت. در زبان های فارسی ، عربی ، انگلیسی و زبان های هم ریشه ی با آن ها، با تحول مفهومی ، هویت به معنی هم سانی ، ذات، فردیت ، شخصیت و آن چه موجب شناسایی افراد می شود ، مانند کارت شناسایی و شناس نامه به کار برده می شود. هویت سیستم کنترل کننده ای است که مجموعه ای از هنجارها و ضد هنجارها را در فرد و جامعه به وجود می آورد و معنای چگونه بودن را به فرد القا می کند و یا وضعیتی است که به فرد می گوید او "کیست“و " چیست " و بدین سان مجموعه ای از معانی را برای او تولید می کند. پس هویت مفهومی ذهنی، درونی و مرتبط با حوزه معنا بوده و خصیصه ی ذاتی فرد و جامعه نیست ، خصلتی سیال و دگرگون شونده دارد ، و ازلی و ابدی هم باقی نمی ماند بلکه محصول توافق ها و عدم توافق ها است. این فهم هویتی از منابع معناسازی مانند دین، زبان، فرهنگ، نژاد، ملیت، جنسیت، جغرافیا، طبقه اجتماعی و تمایلات گروهی و قومی سرچشمه می گیرد. عنصر آگاهی و تعلق خاطر نسبت به آن گروه از عناصر ضروری سازنده ی هویت های اجتماعی است.همین تعلق خاطرها و آگاهی های جمعی است که فرق و تمایز بین " ما " و " دیگران " را ایجاد می کند و با کلید واژه هایی هم چون : هویت و غیریت ـ خودی و بیگانه ـ خودمانی و غیرخودمانی در هویت شناسی تعریف می گردند. ملت، یک جمعیت انسانی است که اعضای آن دارای سرزمین ، تاریخ ، اسطوره ، خاطره های تاریخی ، فرهنگ عمومی ، اقتصاد ، حقوق و وظایف قانونی مشترکی هستند. حکومت های محلی یا سراسری بعد از اسلام برای توجیه مشروعیت خودبیشر به تاریخ و اساطیر باستانی ایرانی توسل می جسته و بر ریشه های ایرانی خود تأکید می نموده اند،این موضوع و سایر گواهی ها نشان می دهند، عنصر ملیت که در میان ایرانیان از دیرگاه یعنی اواسط قرن سوم میلادی از سوی پادشاهان ساسانی با ایجاد مرزهای سیاسی و جغرافیایی مشخص و رسمی نمودن دین زردشت ایجاد گردیده بود ، هم چنان در ناخودآگاه جمعی وجود داشته است؛ مفهوم هویت ایرانی پس از ساسانیان نیز در چهارچوب روایات تاریخی و ادبی برای استحکام مبانی سیاسی ـ اجتماعی درتقابل با حکومت خلافت عباسی مورداستفاده قرارگرفته است. پیشینه ی حضور عنصر ملت و مرزهای جغرافیایی مشخص به پیش از اسلام و به دوره ی ساسانیان برمی گردد. و این نظریه که یکی از مسائل بحث انگیز و مورد مناقشه در میان نظریه پردازان معاصر می باشد، از مسائل مهم جامعه شناسی تاریخی ایران است. رخ دادهای مهم تاریخی در هرمزگان سقوط ساسانیان و فتح هرمز قدیم (میناب فعلی) درسال 30هجری در زمان خلافت عثمان، به دست سردار او عبدالله بن عامر ، حاکم بصره که منجر به دگرگونی در هویت دینی اهالی می شود هرچند که جزیره قشم و هرمز و سایر جزیره ها و آبادی های هم جوار آن قبلاً و در زمان خلافت عمر فتح گردیده بود. حادثه ی مهم دیگر مهاجرت گسترده ی اقوام عرب همسایه از جمله طوایف بنی صفاق ، ازدی ، بنی عماره و آل ابی زهیر درحدفاصل قشم ، میناب ، بندرلنگه و شمال غربی هرمزگان است که تأثیرات قابل ملاحظه ای در ترکیب جمعیتی فرهنگ ، گویش و هویت اجتماعی در آبادی های نوار ساحلی برجای نهاد. واقعه دیگر برآمدن پادشاهان محلی هرمز توسط محمد درم کوب است که در اواسط قرن پنجم صورت می گیرد. این خاندان حکومتی، ابتدا به صورت نیمه مستقل، حکومتی محلی را بنا نهادند و خراج گزار حکام کرمان و فارس بوده اما در آغاز قرن هشتم به علت تهاجم سرداران گورکانی مرکز حکومت خود را از میناب(هرمزقدیم) به جزیره جرون (هرمزجدید) منتقل می نمایند و با تشکیل حکومتی مستقل پس از چندی آن را به صورت یکی از بزرگترین بنادر آزاد تجاری و بین المللی جهان آن روزگار درآورده و تاثیرات زیادی در شکوفایی اقتصادی، تحولات فرهنگی،غرور ، برتری جویی و هویت اجتماعی منطقه می گذارند. حادثه بسیار مهم دیگر اشغال هرمزگان و خلیج فارس در اوایل قرن دهم توسط حکومت استعمار گر پرتغال است که بیش از 116سال به درازا می کشد. واقعه تاسف بار دیگر موضوع اجاره بندرعباس و توابع آن به امامان مسقط است که در دوره زندیه روی می دهد و تقریبا تا اواخر قاجار به طول می انجامد. فرهنگ شفاهی و آن چه به آن تعلق می گیرد ، بازتاب ارزش های اجتماعی آن مردم و تعلقات خاطر آن هاست. سنت و ادبیات شفاهی بیش از ادبیات مکتوب در نمایش هویت های اجتماعی و احساسات و تعلق خاطر انسان ها دخیل اند. این فرهنگ با دو کارکرد سلبی و ایجابی رفتار باشندگان و زیستمندان خود را قالب می گیرد. فرهنگ شفاهی هرمزگان، این ویژگی را از طریق برخی از اصطلاحات با بار معنایی خاص خود و برچسب های تحقیرآمیز نسبت به دیگران، تمایز " خودی " و " غیرخودی " یا " هویت و غیریت " را نشان داده است و غالباً به صورت سلبی یا ایجابی به برتری خود و فروکاستن ارزش اجتماعی گروه هایی مانند اقوام جت، کرش، لوطی، رودباری، ترک، غز، لر، سیاه، شهرشن، سرحدی و غیربومی پرداخته است در این پژوهش شعر کلاسیک هرمزگان به سه زیربخش رزم نامه ، بزم نامه و رازنامه تقسیم شده است ؛ سه ابر متن شاه نامه فردوسی در "رزم نامه" پنج گنج نظامی در "بزم نامه" و مثنوی معنوی در "رازنامه" به عنوان متون مادر و پیش متن درمتون حماسی ، غنایی و عرفانی در نظر گرفته شده و آثاری که چه از نظر مضمون و چه از لحاظ سبک به تقلید، تکمیل، تضمین و استقبال از آن ها سروده شده اند ، بیش متن نامیده شده اند. موضوعی که درگونه های ادبی و شعری هرمزگان چشمگیر می باشد و یکی از دلایل عمده ی آن برخورد مداوم اقوام " خودی " با " غیر خودی " است، فراوانی رزم نامه ها نسبت به گونه های ادبی دیگر است؛ رزم نامه شعری حماسی است؛ شعر حماسی نیز بر بنیاد ستایش از خیر و نیکی و ستیز با شر و بدی استوار بوده و جان مایه ی آن بر پایه ی اغراق در باب صفات و نکو داشت " خود " و کوچک داشت " دیگری " و " غیرخود " است. در جنگ نامه ی کشم که روایت فتح قشم و شکست پرتغالی هاست و سروده ی یکی از شاعران ناشناس بومی می باشد، به عنوان نمونه و الگویی شماتیک، هریک از عناصر هویت ساز مانند دین، زبان و سرزمین به صورت اختصاصی تشریح و تحلیل شده است. بزم نامه دومین زیربخش ادبیات منظوم هرمزگان است دراین جا، به جای شاه نامه ، پیش متن موردنظر، پنج گنج نظامی و به صورت خاص مثنوی خسرو و شیرین او است؛ سلیمی جرونی که به پیروی از نظامی مثنوی شیرین و فرهاد خود را سروده است، شاعر قرن نهم هجری هرمزگان بوده و این مثنوی را به سلغرشاه یکی از پادشاهان خوش نام هرمز تقدیم کرده است. فرهاد و شیرین ، با محوریت و میانجی هویت ایرانی کاویده شده است. سلیمی جرونی به دلیل رعایت ایجاز، کاربرد هنجارهای گویشی جنوبی و عناصر بومی مانند خرما، رطب، کشتی، ناخدا، نهنگ، دریا، ساحل، گرما ، جرون و... و نیز روی کرد متفاوت او به عشق و تکیه نمودن بر نقش فرهاد و عشق غیر زمینی او به جای خسرو ، دراین مثنوی از نظامی فاصله گرفته و با استفاده از اسطوره ها و قهرمانان ملی ایرانی و بهره گیری از بن مایه ی اندیشه ورزی ایرانیان که همان " نظام دو بینشی خیر و شر است ” ، هویت ایرانی را به نحو بارزی در مثنوی خود به نمایش گذاشته است. سومین زیربخش ادبیات منظوم رازنامه است که در آن دیوان محیا قتالی از شاعران قرن یازدهم هرمزگان با محوریت و انگشت نهادن بر هویت فردی و هویت جنوبی تحلیل گردیده و شعر- موسیقی های او که به شروند معروف است و شناس نامه ای بومی دارد به عنوان بیش متن دیگر ادبیات عرفانی بررسی شده است. نثر در هرمزگان نیز مانند سراسر ایران زمین و ادبیات ملی تا همین اواخر همواره در سایه ی شعر قرار داشته و به همین سبب از نظم عقب مانده است؛ از اینرو در بیان نثر در هرمزگان، نباید همان سیر و تطوری که در ادبیات وجود دارد و ادبیات داستانی، عامیانه، عاشقانه، علمی، تاریخی و خاطره نویسی را در برمی گیرد ، انتظار داشت. به همین سبب برای راه یابی به این گونه ی ادبی از بررسی های آرشیوی و اسنادی استفاده شده مکاتبات اهالی، امیران و پادشاهان هرمز یکی از مهم ترین منابع در مورد پیشینه هرمزگان " اسناد فارسی، ترکی و عربی درباره ی هرمز و خلیج فارس در آرشیو ملی پرتغال " است؛ بخش قابل توجهی از این اسناد به مکاتبات اهالی هرمزگان، به خصوص دیوان سالاران، پادشاهان، امیران و وزیران هرمز خطاب به حکومت، دربار و فرماندهان نظامی پرتغالی و نیز به شرف الدین فالی ، قهرمان مبارزه با استعمار و وزیر تبعید شده ی هرمز به لیسبون است. در این نامه ها که مملو از دل نوشته ها و شکوائیه ی اهالی منطقه ، سران و دیوان سالاران هرمز می باشد، طعم تلخ شکست و ناکامی و تغییر هویت اهالی از " شهروندی " به " شهربندی " به خوبی قابل ردیابی است و عنصر هویتی جغرافیایی، دینی، نژادی و حاکمیت ارضی در خلال آن ها بسیار برجسته و پررنگ است. ادبیات دیوانی هرمزگان دومین زیربخش ادبیات منثور نیز بر پایه ی منابع آرشیوی و اسنادی است؛ این متن ها از میان آرشیو اسناد سیاسی و اجتماعی بندرعباس که درسال 1385 از سوی بنیاد ایران شناسی منتشر گردیده انتخاب شده است و مربوط به اواخر دوره ی صفویه تا پایان قاجاریه می باشد و موضوع آن ها گزارش ها، فرمان ها، احکام، اخبار نظامی و اداری و موضوعات شخصی و گوناگون است. هویت ملی و سرزمینی دراین اسناد هم به شکل مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق دال ها و انگاره های جمعی و به سخنی دیگر به صورت گفتمان(discourse) ظاهر شده است. مکتوبات اهالی هرمزگان در مطبوعات عصر مشروطیت این نوشته ها نیز متون آرشیوی اند که در سال 1385 از سوی بنیاد ایران شناسی تحت عنوان گزیده ی مقالات ، اخبار روزنامه های مهم درباره ی خلیج فارس منتشر شده و مطالبی که دراین قسمت مورد بررسی قرار گرفته ازمیان مکتوبات اهالی هرمزگان از لا به لای روزنامه های حبل المتین ، ثریا ، اختر ، چهره نما برگزیده شده است و محتوای بیشتر آن ها تصویر فضای ادبی آن دوره را نشان می دهد که مملو از روحیه ی ناسیونالیسم بوده و تحقق حاکمیت ملی، مبارزه با استعمار انگلیس... در تاروپود آن ها تنیده است و خبر از آشنایی نخبگان و نویسندگان بومی هرمزگان با این مفاهیم -که از اصطلاحات کلیدی گفتمان هویت ملی است - می دهد. ساده نویسی و گرایش به رئالیسم از خصوصیات ادبی این مکتوبات می باشد. هویت ملی در سفرنامه ی سدیدالسلطنه کبابی سدید به دلیل دوستی و حشرونشر با بیشتر بزرگان و مفاخر ادبی ایران و تحصیل نزد سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ حسین اهرمی، یعنی دوتن از نظریه پردازان عصر مشروطیت، گفتمان هویت ملی، وحدت اسلامی و مبارزه با غرب استعمارگر به عنوان " غیر " و " دیگری " در وی رشدیافته و تقویت می شود. درسفرنامه، اندیشه ی نوجویی و مولفه های آگاهی ملی که مهم ترین آن ها توجه به علم و آموزش، بهداشت عمومی، اصل برابری انسان ها، روحیه تساهل و تسامح، انصاف و انعطاف فکری، پرهیز از مطلق گرایی و کلی گویی، گسترش عرصه های فردی و خصوصی و گرایش به دگراندیشی می باشد، به روشنی قابل مشاهده است. تأثیرپذیری کبابی از ادبیات مشروطه با ساده نویسی و رئالیسم ادبی و خاطره نویسی به عنوان روایت فردگرایانه از زندگی ، اهمیتی نو می یابد. بر پایه برآیند ناشی از این رساله که بر اساس گواهی ادبیات شفاهی و مکتوب پیشین هرمزگان است، نشان می دهد که اهالی این خطه پیش از قرار گرفتن جوامع جهانی در گردونه ی تمدن جدید ، دارای اشکال و صورت های متفاوتی از هویت اجتماعی بوده اند که ریشه در ساختار موزائیکی جامعه ی هرمزگانی داشته است. ساکنان منطقه به دلیل تهاجم و ورود و خروج و جابه جایی مداوم جمعیت ها، مفهوم ریشه داری از " خود " و " غیرخود " در ذهن داشته و لحظه ای از دغدغه ی هویت غافل نبوده اند. در ادبیات منظوم هویت دینی در جنگ نامه ی شاه زندو و حماسه های دینی میناب، هویت دینی- ملی در جنگ نامه ی کشم ، هویت قومی و قبیله ای در جنگ نامه ی دالان ، هویت ایرانی در مثنوی شیرین و فرهاد و هویت فردی و جنوبی در دیوان محیا بازتابیده است. در ادبیات منثور هرمزگان نیز از جمله در منشأت اهالی، امیران و پادشاهان هرمز و ادبیات دیوانی و مکتوبات اهالی هرمزگان در روزنامه های عصر مشروطیت ، ردپای هویت ملی- ایرانی، با بسامد بالای واژگانی چون: حکومت ،دولت ، ملت ، استعمار ، بیگانه ستیزی ، حکومت مرکزی ، اقتدار سیاسی ، مرزهای جغرافیایی ، و در سفرنامه ی سدید ، آزادی ، تفرد ، نوجویی ، علم گرایی ، خرد گرایی و هویت ملی به روشنی مشاهده می شود. در عصر انفجار اطلاعات ، دیگر هیچ هویت مکانی و جغرافیایی و حد و مرزی ، قطعی و دائمی نیست و هیچ گونه تمایز ، تفکیک و جدایی و خودی و غیرخودی ای نیز دست نخورده باقی نمی ماند. پس باید آگاهانه به منظور تحقق تعیین سرنوشت، در مسیر این تحولات قرارگرفت و با آن هم گام شد و نگذاشت تا هویت های خاص ، سنت های ایستا ، تعصب و ایدئولوژی های محدودکننده ، گوهر انسانی را مورد تعرض قرار داده و قربانی یک دیگر نمایند.
ابراهیم بالاکوهی قشمی حشمت الله آذرمکان
اسلوب التفات، ازجمله موضوعات بلاغی است که در قرآن کریم به کار گرفته شده و به تبع آن ، در اشعار شعرای بزرگ ایران از جمله سعدی ومولوی راه یافته است .در بلاغت قدیم ، در مورد مفهوم وکارکرد فنی و بلاغی التفات وشروطی که برای آن لازم است و هم چنین جایگاه آن در میان مباحث بلاغی ، اختلاف فراوانی دیده می شود به همین جهت ، لازم است نگاهی دقیق همراه با تأمل به آن انداخته شود تا بتوان ویژگی ها وابعاد اصلی آن را ، از میان غبار این اختلافات، روشن ساخت . علمای بلاغت ، موارد زیادی از صور التفات را در قرآن برشمرده اند اما غالبا ، اشاره آنان به این موضوع ، به جهت آوردن مثال برای آرایه التفات و یا استفاده از آن، در تفسیر وتوجیه آیات مشکل یا آیات متشابه قرآن بوده است . با این اوصاف همواره ، جای تحلیل و بیان نقش تعبیری وتأثیری آن در قالب هایی که التفات در آن به کار رفته است- بالاخص داستان های قرآنی -خالی احساس می شود. یکی از سوره هایی که از جهت دارا بودن این آرایه ونیز قالب داستانی یک پارچه آن ، چهره ای ممتاز دارد،سوره یوسف است.پایان نامه ی حاضر بر آن است تا خود دست به تلاشی نو در معرفی چهره ای تازه از بیان و بلاغت قرآن و اسرار آن زند و تبیین کند که چگونه در این کتاب الهی هر چیز در جای خویش قرار دارد و این یکی از برجسته ترین راز بلاغت قرآن است. روش کار در این رساله بدین گونه است که ابتدا به بررسی لغوی و کارکرد عنصر التفات به عنوان عاملی تعیین کننده در روند داستان حضرت یوسف(ع) ، سپس با نگاهی تحلیلی به برخی جنبه های معنایی این اسلوب ، پرداخته شود .
صدیقه مرتضوی مصطفی صدیقی
ادبیات و جامعه شناسی در قلمروهای مختلف نظری و عملی پیوندهایی عمیق دارند. یکی از پیوندگاه هایی که در این قلمرو، زمینه ای ارزشمند و مهم برای مطالعه و پژوهش فراهم می آورد بروز و نمودهای شهر و مظاهر آن در ادبیات است. شهر و عناصر پیوسته به آن در گذر زمان، دوره های زندگی انسان را بازمی تاباند و یکی از شاخصه های شعر نو توجه ویژه به این تغییر و دگرگونی در زندگی و نگاه انسان امروز است. این پژوهش می-تواند با تکیه بر آثار شاعران برجسته ی معاصر مانند نیما یوشیج، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی و محمدعلی سپانلو این موضوع را بررسی کند. در شعر همه ی این شاعران، به پدیده ی مدرنیسم و شهر با کمیّت های متفاوت و از جنبه های گوناگون پرداخته شده است. آن ها مشکلات و معضلاتی که در جامعه ی شهری وجود دارد و انسان شهرنشین با آن مواجه است را به تصویر می کشند. نیما یوشیج، فرخزاد، سپهری و آتشی دیدگاهی منفی به پدیده ی مدرنیته و شهر دارند و به مظاهر، جلوه ها و وضعیّت فیزیکی شهر که خود تأثیر مستقیمی بر زندگی مردم دارد، پرداخته اند. در همه ی این موارد، شهر وپیامدهای مدرنیته که تأثیری منفی بر زندگی انسان ها داشته و در تعارض با ارزش های گذشته ی آن ها قرار می گیرد، نفی شده اند. از آن جا که در این نوع زندگی، طبیعت از بین رفته، فراموش می شود و رابطه ی انسان ها با همدیگر کم رنگ شده، صمیمیت و عاطفه در میان آن ها از بین می رود و در بسیاری موارد دچار تنهایی و انزوا می شوند، مورد انتقاد شدید شاعران قرار گرفته است در نتیجه آن ها به گذشته ی خود، که هم طبیعت در آن زنده بود و هم روابط انسانی در میان آدم ها به فراموشی سپرده نشده بود باز می گردند و از آن یاد می کنند. ولی در شعر محمدعلی سپانلو، علی رغم این که به معضلات و آسیب های جامعه ی شهری اشاره شده است، هیچ انتقادی از شهر دیده نمی شود و برای او فقط مکانی است که حوادث تلخ و شیرینی در آن به وقوع پیوسته است.
سیدجواد رضایی عصار فرامرز خجسته
رمان های تاریخی فارسی به تأثیر از رشد آگاهی ملّی و تشکیل دولت های ملی متعاقب انقلاب فرانسه در اروپا و جنبش مشروطه در ایران پدید آمد که موضوع آن ها بازسازی حوادث گذشته و شخصیت های تاریخی بود. نویسندگانی چون محمد باقر میرزا خسروی، شیخ موسی نثری، عبدالحسین صنعتی زاده کرمانی و محمد حسن خان بدیع رمان هایی به نام شمس و طغرا، عشق و سلطنت، دام گستران و داستان باستان از سال (1284-1300 ش) نوشتند که هدفشان بیش تر آموزش تاریخ و احیای هویّت ملّی و تقویت حس میهن دوستی بود و اولین رمان های تاریخی نامیده شدند. این پژوهش به بازنمایی مولّفه های هویّت ملّی در رمان های تاریخی این دوره می پردازد و گرایش نویسندگان آن ها به ناسیونالیسم و میزان تأکیدشان را به هر یک از این مولّفه ها مشخص می کند. هویّت ملّی، ناسیونالیسم، چیستی و زمینه های پیدایش رمان تاریخی و هویّت ملّی در رمان تاریخی، چهار فصل این پژوهش را تشکیل می دهند که در فصل چهارم، تحلیل ها همراه با نمونه هایی از متن داستان ها ارایه می گردد. در فصل پنجم، از مجموع مباحث و تحلیل ها، جمع بندی و نتیجه گیری شده است. تحلیل ها نشان می دهد تأکید بر مولّفه هایی که اشتراک و وحدت بیش تری نزد قوم ایرانی دارند؛ از نکات مشترک در آثار نویسندگان اوّلین رمان های تاریخی فارسی است.
مرضیه صداقت فرامرز خجسته
مفهوم کودکی تصویر متغیر و متکثری است از کودک، که هر جامعه بنا بر اندیشه،ذهنیت و باور خویش آن را تجربه و درک می کند.شرایط اقتصادی و اجتماعی،فرهنگی و سیاسی از عوامل تأثیر گذار بر این مفهوم اند؛به گونه ای که هر تغییر و دگرگونی هرچند اندک در این شرایط، مفهوم کودکی را هم دستخوش تغییر می سازد. در این پژوهش پس از مطالعه درباره چیستی کودک و مفهوم کودکی و مروری بر مختصات شرایط اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و فرهنگی ایران کهن و نو به جست و جوی عملی این مفهوم در ایران پیش و پس از مشروطه با تکیه بر متون ادبی این دوره ها پرداخته شده است. حاصل پژوهش در پنج فصل به قرار زیر تدوین شده است: در فصل نخست ضمن تعریف موضوع؛مسئله ی پژوهش به اهداف، ضروریات و پیشینه ی موضوع و شیوه ی پژوهش پرداخته شده است. سپس در فصل دوم به مفهوم و تحول دوره ی کودکی و بستگی آن با شرایط اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و فرهنگی توجه شده و برای روشن تر شده مسأله،زمینه های بحث در تمدن غرب نیز واکاوی شده است. در فصل سوم و چهارم به ترتیب کودک و وضعیت دوران کودکی در جهان ایرانی پیش از عصر نوین و در عصر نوین،بررسی شده است. برای غنای بیشتر پژوهش در این دو فصل،علاوه بر تحلیل متون تاریخی و گزارش های مستند نیز پژوهیده شده است.نتیجه گیری نهایی از بحث های طرح شده در فصل پایانی جمع بندی شده است.
فاطمه ایزدی مزیدی مصطفی صدیقی
چکیده ندارد.
فاطمه صیادی فرامرز خجسته
فانتزی در حقیقت اوج واقع بینی است در جهانی که سراسر ناممکن می نماید و رویایی و آرمان گونه است. فانتزی سفری است که آرزوی بشر را برای انتقال به دنیایی فراسوی دنیایی که ما می شناسیم و یا افسون شدن در آن دنیا و یا دیدن پرتوهایی از آن جهان در عالم واقع را برآورده می سازد. فانتزی سرچشمه ای از امید و هراس، حیرت و شگفتی، لذت و شادی و دنیایی از رمز و راز را برای انسان به ارمغان می آورد که در هیچ کجای دیگر برای او دست یافتنی نیست. فانتزی در حکم یک گونه ی ادبی – روایی است که با ترکیب امر واقع با امر ناممکن و شگفت، در پی ساختن جهانی کاملاً متفاوت و گاه متضاد با جهان معمول و آشنای ماست. فانتزی بخشی از ادبیات است که در آن وقایع و رخدادها، خلق فضاها و تجلی شخصیت های داستانی خارج از محدوده ی باور صورت می گیرد. در داستان های فانتزی همه ی پدیده های ناممکن، ممکن و شدنی است. نیاز عمیق انسان، چه در روزگاران گذشته و چه در دنیای نو به تخیل و خیال پردازی و بیان آرزوهای دست نیافتنی، انکارناپذیر است و انسان همواره برای رهایی از یکنواختی و اضطراب دنیای واقعی با استفاده از نیروی خیال به آفرینش دنیایی غیرواقعی و آرمانی خود پرداخته است. انسان عصر کهن، آرامش و آرمان های خود را در اسطوره ها، حماسه ها، افسانه ها و قصه ها می کاوید و انسان عصر مدرن، برای رسیدن به آرزوهای خود به فانتزی پناه می برد. پرسش از فانتزی در متون کهن، تالی این مقدمه است که سرتاسر ادبیات فانتاستیک، برآمده از بازآفرینی انگاره ها و روایت های داستانی کهن است. از این رو شناخت عناصر خیالین و فانتاستیک متون روایی کهن به ما کمک می کند تا علی رغم تنوع در اشکال و فرم های ارائه ی داستانی و نمایشی و هنری نو، درون مایه های تکرار شونده را ردیابی کنیم و بدین ترتیب آرزوها و پرداخته های ذهنی نیاکانمان را دوباره و چندباره فرا خوانیم و بشناسیم . در پـاسخ به همین ضـرورت بود کـه مـوضوع پژوهش خود را تحت عنوان فانتزی در هفت پیکر نظامی ؛ پژوهشی در چیستی فانتزی و تحلیل عناصر فانتاستیک منظومه ی هفت پیکر را پس از ماه ها گفتگو و مشاوره با استاد گرانقدرم برگزیدم. پژوهش حاضر می تواند بخشی از پژوهش دراز دامنی باشد که با رسیدن دیگر گونه های ادبیات روایی فارسی، مانند حماسه ها، رمانس ها، افسانه های کهن و قصه های عامیانه و قومی ... در غایت امر، پیشینه، مولفه ها و مختصات فانتزی ایرانی را تبیین سازد. دست یابی به چنین هدفی می تواند امکانات بی نظیری را به آفرینندگان فراورده های خلاقه در حوضه ی ادبیات کودک و نوجوان عرضه دارد و آن ها را در ابداع و آفرینش موقعیت های فانتاستیک که بومی جهان ایرانی است و ریشه در گنجینه ی غنی ذهن و ادبیات کلاسیک فارسی دارد ، یاری رساند و این هدف یا آرزو ، ضرورت پژوهش حاضر را دوچندان کرده است . پس از گردآوری ، مطالعه و تحقیق در منابع نظری معتبر در باب فانتزی ، ماهیت و گونه ها و پیشینه ی آن و نیز بازخوانی مطالعات قابل توجه درباره ی نظامی و به ویژه اثر چندلایه و پر رمز و رازش هفت پیکر ، حاصل کار در پنج فصل به قرار زیر تدوین یافت : فصل اول : کلیات که شامل بخش هایی چون مقدمه، روش تحقیق ، اهداف تحقیق ، بیان مسئله و سوالات تحقیق ، سابقه و ضرورت انجام تحقیق است. فصل دوم : فانتزی ، چیستی ، گونه ها و پیشینه ی آن که عناوینی چون چیستی فانتزی ، عناصر فانتزی ، تفاوت افسانه های کهن و فانتزی ، انواع فانتزی ، پیشینه ی فانتزی در غرب ، پشینه ی فانتزی در ایران را در بر می گیرد. فصل سوم : نگاهی به هفت پیکر که مباحثی چون هفت پیکر وضعیت فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی روزگار نظامی نگاه نظامی به روزگار خویش آرمان شهر نظامی آرمان شهر در هفت پیکر را در خود جا داده است. ساختار هفت پیکر حکایت از آن جا آغاز می شود که یزدگرد اول ، پادشاه ظالم و ستمگر ساسانی ، از ترس این که فرزندش در روزگار جوانی به رقابت با پدر برخیزد، به پیشنهاد اخترشناسان ، بهرام را به نعمان ، پادشاه دست نشانده ی حیره، می سپارد. بهرام در کاخ خورنق ، پرورش می یابد و شمشیربازی و سوارکاری را به خوبی فرا می گیرد و شهسوار دوران خود می شود. تیـر اگـر بـر نشـانه ای رانـدی جـعـبـه را بـر نشـانـه بـنشـانـدی نیزش از حلق شیر، حلقه ربای تیغش از قفل گنج، حلقه گشای روزی بهرام در بازگشت از شکار، در کاخ خورنق حجره ای در بسته را می یابد که هرگز کسی بر آن قدم نگذاشته است. در را می گشاید، پیکر هفت شاهدخت را می بیند که بر دیوار اتاق ترسیم شده و تصویر بهرام را چون نگینی درمیان گرفته اند وبدین ترتیب «مهر آن دختران زیباروی / در دلش جای کرد موی به موی». بهرام که با دیدن آن تصاویر به سرنوشت خود آگاه می شود ، پس از مرگ پدر تاج پادشاهی را از آن خود می کند و دختران پادشاهان هفت اقلیم را خواستگاری کرده و پس از تصاحب هفت شاهزاده بانو ، دستور ساخت هفت گنبد را مطابق قوانین سعد و نحس نجوم صادر می نماید تا در هر روز هفته ، سرخوش و آسوده ، در حالی که کاملاً به رنگ متناسب با گنبد ویژه ی آن روز درآمده ، با شاهزاده بانویی از اقلیم هم طالع با آن گنبد خلوت کند و پس از شنیدن قصه ای از زبان شاهزاده از او کام گیرد. در سومین و آخرین بخش این منظومه، بهرام به خودآگاهی می رسد . او پس از محاکمه و مجازات وزیر خیانتکار خود «راست روشن» ، از هفت پیکر و همه ی خوشی های این جهانی دست می شوید و به زیبایی عدل دل می بندد . بهرام که از خواب غفلت به بیداری آگاهی رسیده است ، در واپسین عمر، هفت گنبد را به هفت آتشکده تبدیل می کند و بر هر کدام موبدی می گمارد و از سر صدق خداپرست می شود و سرانجام به دنبال گوری روانهی غاری می شود و هرگز باز نمی گردد. نکته ی قابل توجه در نگاهی اجمالی به ساختار هفت پیکر این است که شاعر نماد پرداز گنجه ، این منظومه را آگاهانه در گستره ی زمانی ایران باستان ، ایران پیش از اسلام، قرار می دهد . این گذشته نگری به شاعر اجازه می دهد در دو عرصه ی زمانی و زیباشناختی رفت و آمد کند . نظامی گذشته ای دور را ترسیم می کند تا بتواند به دلخواه خیال پردازی کند و در همان حال ، این دوره ی به سر آمده ، هر چند آرمانی شده را ، به رنگ و روی زمان خود در آورد. چنان که از همین نگاه فشرده دریافت می شود ، ساختار کلی هفت پیکر و روایت کلان آن نیز ، همچون محتوای داستانی هفت گنبد آن از رویکردی فانتاستیک برخوردار است . در حقیقت تلفیق بدیع گونه های ادبی مختلف (روایت تاریخی، حماسی و اسطوره ای ، داستان های غنایی و گاه طنز) وجهی فانتاستیک به منظومه داده است. فصل چهارم این پژوهش به جلوه های فانتزی در هفت پیکر می پردازد . در این فصل که تنه ی اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد ، پس از بیان خلاصه ای از داستان هر گنبد، به تحلیل وجه فانتاستیک آن داستان ، تحلیل نمادها و نشانه های رمزی و در نهایت بیان جایگاه آن داستان در سیر کلی روایت کلان داستان زندگی بهرام پرداخته شده است . برای آشنایی بیشتر حضار گرامی به عنوان مثال به تحلیل گنبد اول (گنبد سیاه) می پردازیم. خلاصه ی داستان: شاهزاده ی هندی سیاه پوش در روز شنبه نقل می کند که در دربار پدرش زنی نیک خوی بود و سرتاسر سیاه پوش. زن نیک خوی پس از اصرار فراوان راز سیاه پوشی خود را چنان بیان کرد که در گذشته کنیز پادشاهی بودم که در مهمان خانه ای که در کاخش بنا شده بود پذیرای مهمانان زیادی می شد . پادشاه ناگهان ناپدید شد و پس از مدتی در حالی که سرتا پا سیاه پوشیده بود بازگشت و دلیل سیاه پوشی خود را این گونه نقل کرد که: «شبی از یکی از مهمانان سیاه پوشش شنیده است که در چین شهری است به نام مدهوشان ؛ که اگر چه جای خوب و لذت بخشی است اما هر کس پا بر آن بگذارد سیه پوش می شود. پادشاه به مدهوشان رفته و به راهنمایی قصابی خوش سیرت در سبدی که ریسمانی به آن بسته شده است می نشیند . سبد پرواز می کند و پادشاه بین زمین و آسمان معلق می ماند . پس از چندی با گرفتن چنگال پرنده ای مهیب ، در مرغزاری خوش و خرم فرود می آید که هرگز مانند آن را ندیده است . شب هنگام پادشاه خود را در مجلس بزمی می بیند که بانویی زیباروی در رأس آن بر تخت نشسته است . بانوی زیبا از حضور پادشاه آگاه شده او را فرا می خواند و نزد خود می نشاند و در پایان مجلس ، پادشاه شب را با کنیز زیبارویی که بانوی پریان به وی پیشنهاد می کند به صبح می رساند و این ماجرا همه شب تکرار می شود تا اینکه در شب سی ام ، پادشاه برای بهره مندی از بانوی پریان اصرار می ورزد و بانو پیشنهاد می کند پادشاه با چشمان بسته وی را در آغوش بگیرد ، پادشاه چشمانش را می بندد . تا پلک می گشاید خود را در سبد و کنار مرد قصاب می یابد و بدین ترتیب پادشاه از روی تظلم و فریبی که از بانوی زیباروی خورده است ، سیاه می پوشد. تحلیل داستان داستان در فضایی واقع گرایانه و عینی آغاز می شود و همه چیز از جنس جهان فروتری و واقعی است تا آن جا که پادشاه به راهنمایی قصاب در سبد می نشیند و ناگهان سبد به شکل پرنده ای در می آید و به آسمان می رود. و توسط پرنده ای عظیم الجثه با بال و پری مانند شاخ و برگ درخت و پاهایی مانند پایه ی تخت و منقاری چون ستونی کشیده ، پس از نیم روز پرواز در آسمان ، فرود می آید . بدین ترتیب داستان با ترفند سبد پران و سپس پرنده ی کوه پیکر ، شخصیت اصلی داستان را از جهان فروتری به دنیای فراتری و فانتاستیک می برد و این از ویژگی های فانتزی نو است که می کوشد تا با ترفند یا تمهیدی منطقی و باورپذیر دو جهان فروتر و فراتر را به هم پیوند دهد . پادشاه پس از ورود به جهان فراتری ، خویشتن را در باغی می بیند که تا به حال پای آدمی به آن نرسیده است. نظامی این جهان دیگرگون را همانند بهشت عدن یا تصویری که در نزد مسلمانان از بهشت وجود دارد توصیف می کند . به عبارتی ، جهان فانتاستیک این داستان با تصویر و رویای بهشت منطبق می شود. شخصیت های این داستان عمدتاً انسانی یا شبه انسانی هستند. به جز آن پرنده ی کوه پیکر که درحکم حلقه ی پیوند جهان واقعی به جهان فرا واقعی است ، دیگر شخصیت ها انسانی اند و رفتاری غیر طبیعی یا فراطبیعی از خود بروز نمی دهند . حوران زیباروی این جهان هم به شکل انسان تصویر شده اند و با تصوری که ما از دختران بهشتی در سنت اسلامی داریم ، تفاوتی ندارند. تخیل موجود در داستان را می توان تخیل جادویی دانست هر چند دراین جا از اشیاء و اوراد جادویی بهره گرفته نمی شود. ولی سیر پیش رفتن کارها و در پایان محو شدن ناگهانی آن جهان فراتری و شخصیت های موجود درآن ، از تخیل جادویی پیروی می کند. داستان گنبد سیاه به لحاظ ساختاری از داستان های دیگر گنبدها ، پیچیده تر است. این داستان از خشونت شبه گوتیک که در داستان های دیگر هفت پیکر دیده می شود عاری است . با این حال ، در ابعاد مختلف و بدیعی ، از عناصر فانتزی بهره گرفته است . فانتزی مکانی در پرواز پادشاه با سبد ، و نیز انتقال شخصیت اصلی داستان به کمک پرنده غول پیکر ، به عالم فراتری آرزوها ،کاملاً بارز است . تبدیل سبد به شیئی پرنده ، خود گویای نوعی از فانتزی اجسام است . در تحلیل هفت پیکر توجه به «رنگ» ضروری است . در داستان گنبد سیاه نیز رنگ در خلق فضای متناسب با پیام و دیگر نمادهای داستان تاثیر شایانی دارد و ارتباط میان رنگ سیاه این گنبد با داستان روایت شده درآن قابل تأمل است . ازیک سو اعمال جادویی بسیاری که در این داستان به چشم می خورد ارتباط جادو را با رنگ سیاه برجسته می کند و از سوی دیگر در این گنبد بر خلاف ماجراهای دیگر گنبدها ، عاشق از وصال مطلوب خود بی نصیب می ماند و از ماتم این محرومیت ، سیاه می پوشد. درباره ی ارتباط رنگ سیاه با نحوست کیوان یا زحل و پیوندش با هند گفته اند که ریشه در نجوم بابلی و فرهنگ صابئیان «حران» دارد. اما نکته ای که درباره ی ساختار روایت در داستان شاه سیاه پوشان شایان توجه است ، ویژگی داستان در داستان بودن آن است که در دیگر داستان های هفت پیکر نیز تکرار می شود. بحران آغازین این داستان که مخاطب را در تعلیق قرار می دهد ، سیاه جامه بودن دختر پادشاه اقلیم اول و تمام داستان سیر رمزگشایی از یک نماد است. این جاست که مسیر طی شده توسط قهرمان ، در سلسله آزمون های عمودی رو به درون یک حقیقت شکل می گیرد. هر بخشی از داستان ، به معنای طی یک مرحله برای رسیدن به حقیقت غایی مورد پرسش مخاطب است و به همین دلیل روندی عمودی نه رو به بالا که رو به عمق حقیقت دارد : پوسته به هسته . این الگوی فانتزی، بیانگر انگاره ی حفاظت از حقیقت است: قصه ی گنبد سیاه در زیر متن خود، به مخاطب چنین می رساند که حقیقت دشواریاب ، بایستی در لایه هایی از آزمون محافظت شود و گرنه اهمیت آن در آسان یابی آن مغفول می ماند. در فصل پایانی ، از مجموعه ی تحلیل ها و مباحث طرح شده ، نتیجه گیری شده است که یافته های نهایی را می توان به اختصار چنین برشمرد : منظومه ی هفت پیکر نظامی که گونه های مختلف ادبی (حماسی، غنایی و عاشقانه، عرفانی، رمزی و حتی فگاهی) را در ترکیبی خلاقانه به کار بسته است ، اگر چه در ظاهر و پوسته اثری عمدتاً واقع گرا و رئالیستی می نماید که با عینینت و واقیعت ها بیشتر در پیوند و کنش است، در زیر ساخت خود رمزی و سرشار از نمادهایی است که در پیوند با عناصر فانتاستیک ، به فراسوی واقیعت ملموس و معهود می رود. جلوه های فانتزی در هفت پیکر، بیشتر در آن مقاطعی از روایت اوج می گیرد که بیان مفاهیم معنوی و رمزی در هیأت زبان و تصویر واقعی ، ناشدنی است . یا به عرصه ای مبهم و ناتمام می انجامد . در گنبد سیاه ، سرخ و پیروزه ای کاربست تفکر فانتاستیک به میزان قابل توجهی نسبت به افسانه های دیگر گنبدها ، اوج و غلظت می گیرد . در افسانه ی گنبد سیاه ، فانتزی مکانی در پرواز پادشاه با سبد و نیز انتقال شخصیت اصلی داستان به کمک پرنده ی غول پیکر، به عالم آرزوها که بی شباهت با بهشت در سنت اسلامی نیست، کاملاً هویدا است : و تبدیل سبد به شیئی پرنده، خود نوعی از فانتزی اجسام است. در افسانه ی گنبد سرخ ، کاربست طلسم ، جادو و کـهن الگـوی آزمـون است کـه فـانتـزی را تـوش و تـوان می بخشد و در گنبد پیروزه رنگ، بازی ها و رفت و برگشت های مکرر میان خیال و واقیعت ، مهم ترین عنصر ساختاری فانتزی را شکل داده است. کوتاه سخن اینکه نظامی در این منظومه ی شگفت ، با بهره گیری از همه ی امکانات زبانی و بیانی ، پیچیده ترین مسایل روان و دغدغه های جان را به شیواترین وجه با خواننده در میان می گذارد. او در آن واحد ، معنا را جسمانی و ماده را روحانی می کند : آسمان و زمین را به هم پیوند می زند تا ماده و معنا یکی شود . نظامی در هفت پیکر رنگینش، به یاری جادوی توان ناب زبان فارسی در کاربردهای اشارت آمیز و نمادین، از درون رنگ و شکل و عدد و واژه ، جهانی ناپدیدار را به پدیداری می رساند . جهانی که هر چند آرمانی است اما نزدیک، زمینی و تجربه پذیر است؛ بدین گونه ، شاعری که دل آزرده از نابسامانی ها و نابهنجاری های زمانه است، سرانجام در جهانی سراپا کمال که از واژه و کلام می سازد ، به آرامش می رسد.
فاطمه قلندرزاده دریایی فرامرز خجسته
کلیشه خصوصیات و توانایی هایی را به زنان اختصاص می دهد که در مردان از آنها نشانه ای نیست و از طرف دیگر ، توانایی ها و خصوصیاتی را به مردان نسبت می دهد که زنان از آن بی بهره-اند . کلیشه های جنسیتی را می توان در حوزه های مختلف زندگی اجتماعی و فردی و رسانه های جمعی گوناگون با اندکی تأمل دریافت . فیلم ها ، مجموعه های تلویزیونی ، تبلیغات ، ادبیات ، کتاب های ویژه کودک و نوجوان و داستان های عامه پسند و پرمخاطب از جمله عرصه هایی هستند که در آنها این کلیشه ها بازتاب می یابند و حتی بازتولید می شوند . ادبیات عامه پسند به گونه ای از ادبیات گفته می شود که سرگرم کنندگی و جذب مخاطب عام از ویژگی های آن است . در این پایان نامه نخست در فصل اول کلیات پژوهش ، هدف تحقیق ، اهمیت تحقیق ، مروری بر پژوهش های انجام شده و روش پژوهش ذکر شده است و سپس در فصل دوم بر مفاهیمی چون فمینیسم ، تبعیض جنسی، کلیشه ، و انواع کلیشه مروری صورت گرفته است. در فصل سوم ادبیات عامه پسند به اختصار بررسی شده است و در فصل چهارم به تحلیل کلیشه های جنسیتی در سه رمان پرفروش دو دهه ی 1370 و 1380 از سه نویسنده ی زن ؛یعنی فهیمه رحیمی ، نازی صفوی و مریم ریاحی پرداخته شده است و در نهایت در فصل پنجم یافته های نهایی پژوهش جمع بندی شده است .
سید ابراهیم میرمحمود سعید حسام پور
فصل اول(مقدمه): شامل کلیات(آشنایی با شیوه های نقد ادبی)، هدف تحقیق، اهمیت تحقیق، مروری بر پژوهش های انجام شده و در نهایت روش پژوهش. فصل دوم: در این فصل نظریه های روایت شناسی ساختاری که حکایت های کتاب «فرج بعد از شدت» براساس آن نقد و تحلیل می شوند، معرفی می شوند و در ادامه سه عنصر اصلی ساختار روایت یعنی طرح، شخصیت و زاویه ی دید معرفی می شوند. فصل سوم: در این فصل ابتدا نویسنده و کتاب «فرج بعد از شدت» و سپس ویژگی های سبکی و زبانی و ادبی و عناصر روایی کتاب معرفی می شوند. فصل چهارم: در این فصل ساختار روایی و عناصر داستان در(28) حکایت انتخاب شده از کتاب «فرج بعد از شدت» تجزیه و تحلیل می شود. فصل پنجم: در این فصل ابتدا نتایج تحلیل ساختار حکایت های انتخاب شده و شگردهای به کار رفته در موقعیت ابتدایی و میانی و پایانی این حکایت ها بررسی می شود. در قسمت بعدی، میزان تشابه و نزدیکی شگردهای داستانی به کار رفته در حکایت ها با داستان های امروزی و چیزی شبیه به فرم داستان کوتاه و در قسمت پایانی، میزان تشابه و نزدیکی این داستان ها با قصه های قدیمی بررسی می شود. نتایج به دست آمده در فصل پنجم نشان می دهد که نویسنده در ابتدا و میانه و پایان حکایت ها، شگردهایی به کار می برد که مخاطب را جذب می کند و سلسله روابط علّی و معلولی به وجود آمده در قسمت های مختلف حکایت ها ساختار منطقی و هدفمندی در طرح حکایت ها ایجاد می کند. همچنین نتایج به دست آمده نشان می دهد که گر چه برخی از این حکایت ها به شیوه ی خاطره گویی و شرح حال گونه روایت می شوند و بعضی حوادث ناگهانی و خارق العاده، ساختار این حکایت را به دنیای قصه ها نزدیک می کند، اما برخی شگردهای روایی به کار رفته در طرح حکایت ها، مانند: استفاده از زاویه دید مناسب، شیوه ی شروع از میان، دقت در جزئیات روانی و استفاده از نشانه های زمانی و مکانی واقعی و مشخص، شیوه ی نمایشی شخصیت پردازی و استفاده ی مناسب از طیف های مختلف شخصیت های اجتماعی، پویایی شخصیت ها، دقت در توصیف و صحنه پردازی ها و ... این حکایت ها را از دنیای قصه های قدیمی جدا کرده و به داستان های رئالیستی و واقع گرای امروزی و چیزی شبیه به فرم داستان کوتاه نزدیک می کند.
مریم قاسمی اسدالله نوروزی
ترانه های عامیانه فریاد خاموش انسان هایی است؛ که خود را همگام با طبیعت نموده اند و سعی کرده اند برای پیشبرد زندگی خود مصائب و بلا های طبیعی را بردبارانه تحمل کنند . ترانه هایی که حکایت از صفا و صمیمیت و سادگی زندگی این انسان ها دارد. واسونک های این منطقه نیز این ویژگی ها را در خود دارد. ترانه های ساده و بی پیرایه ای که نشان از ساده زیستی و روحیه همیاری و همدلی مردم این منطقه دارد. این رساله به تحلیل واسونک های منطقه مهرگان هرمزگان که با تحقیق میدانی گردآوری شده است؛ می پردازد. تا بدین وسیله ترانه ها ثبت شود، و ماندگاری گویش این منطقه را موجب شود. این رساله در شش فصل تنظیم شده است. فصل اول دارای سه بخش است، که به کلیات پرداخته است. فصل دوم ترانه هایی است که در مراسم گوناگون عروسی خوانده می شده است. فصل سوم به تحلیل عناصر اقلیمی،جامعه شناختی و زبانی واسونک های این منطقه پرداخته است. فصل چهارم ترانه های سایر مناطق و دو بیتی هایی را که در ترانه ها به کار رفته مشخص نموده است. در فصل پنجم تمام ترانه های جمع آوری شده همراه با آوا نگاری و برگردان آنها به فارسی ثبت شده است و فصل ششم به نتیجه گیری اختصاص یافته است. ترانه ها و مراسم عروسی این منطقه شباهت هایی با سایر مناطق اطراف دارد که در روند کار به آن پرداخته شده است. این تشابهات در اثر انتقال فرهنگی حاصل از مهاجرت، همجواری، مسافرتها و تشابهات اقلیمی و نیازها و اشتراکات انسانی است که نزدیکی و شباهت ترانه ها در پاره ای موارد، با توجه به این اشتراکات می تواند حاصل توارد باشد.
پروانه رویین اهلی مصطفی صدیقی
چکیده سبک شناسی فکر و محتوای شعر شاعران معاصر، از شاخه های مورد توجّه نقد است که با سبک-شناسی ساختاری مرتبط است، بر این اساس که تعیین سبک فکری شاعران معاصر به تعیین جریان های فکری شعر معاصر می انجامد، نوشتار حاضر سیر تحوّلات فکری و محتوایی شعر معاصر را با تبیین سبک دو شاعر برجسته و صاحب سبک، نیمایوشیج و محمدرضا شفیعی کدکنی، از طریق شناسایی بن مایه های اشعار آن ها، شباهت ها،تفاوت ها و تأثیر وتأثّرها مورد دقّت قرار داده است. بر اساس مناسبات درونی سروده های هر دو شاعر، محورهای قابل سنجش میان آن ها در بیست و هفت مدخل تنظیم گردید شامل:شعر، نماد، اساطیر ، رنگ، اجتماع، سیاست، انسان، شهر، طبیعت، مرگ، زندگی، عشق، خانواده، زن، عرفان، اخلاق، دین، تنهایی، انزوا، اندوه، شادمانی، اضطراب، ناامیدی، امید، انتظار، حسرت و آرزو و با تحلیل نگاه این دو شاعر نسبت به این مفاهیم و مقایسه ی این بن مایه ها مشخص شد که شعر برای نیما و سرشک از زندگی جدانیست؛ اسطوره، نماد و رنگ، در شعر آن ها همگی در خدمت توضیح وگسترش نگاه است ؛ نیما در مفاهیم اجتماعی و انسانی، فقر را بن مایه ی محوری خویش قرار می دهد وسرشک فرهنگ را؛ بن مایه های «سیاست»، «طبیعت» ،«شهر» ، «اخلاق» و «زندگی» بیانگر دیدگاه مشترک هر دو شاعر است؛ مفهوم «خانواده»، «زن» ،«دین» و«عرفان» جلوه های متفاوتی را در شعر هر دو شاعر یافته است ؛ مفهوم عشق، اندوه، حسرت، اضطراب،آرزو، انتظار، امید، ناامیدی، بدبینی ،تنهایی، انزوا و حتّی مرگ در شعر آن ها تنها نشان-دهنده ی بعد فردی شخصیّت آن ها نیست بلکه روح واقع گرا و انسان اندیش آن ها را نیز در خود انعکاس می دهد؛ در شعر نیما شادی در برابر غم به کم رنگی می گراید وشفیعی شاعری شادمان است و نگرش مذهبی، فرهنگی و عرفانی سرشک در تمام بن مایه هایش دخیل است.
ناصر عسگری زاده مصطفی صدیقی
فرهنگ و ادبیات عامه، گستره ای وسیع از آداب،آیین ها و...است که عناصر مختلفی در پیوند با آن قرار دارند،خرما یکی از محصولات بسیار مهم مناطق گرمسیری،میوه ی طبیعی،پرارزش ونخل درختی مقاوم در مقابل ناملایمات طبیعت می باشد. ا ز تقدس و پیوند معنوی بسیار بالایی نزد مردمان هرمزگان برخوردار است. نخل و خرما در بسیاری از آداب و رسوم مردم هرمزگان تنیده شده است و با زندگی وباورها ی آنهاپیوندی عمیق دارد. در این نوشتار پیشینه نخل و اجزای آن،صنایع دستی،فواید،خواص دارویی و ارزش غذایی خرما، باورها،لالایی ها، بازی های مرتبط با نخل جستجو وتدوین یافته است، نخل در مراسم مختلف مانند تولد، مرگ،عروسی، عزاداری ها در عاشورا و در اعیادی چون نوروز، سیزده بدر به شکل آیین ها همراه با شعر، ترانه و مثل... است،وآن را همچون انسان موجودی زنده و دارای احساس می دانند و برای آن مانند یک انسان ارزش فراوان قائل هستند.
مسعود هوشیار مصطفی صدیقی
در این پژوهش سعی بر آن است آنچه که به صورت کتبی و شفاهی درباره کودک و ادبیات کودک در جزیره قشم وجود دارد، جمع آوری شود تا جایگاه کودک در آداب ، رسوم و ادبیات این منطقه پرداخته شود . برای این امر از دو روش تحقیق میدانی و کتابخانه ای برای یافتن مفهوم کودکی در فرهنگ و ادبیات عامیانه جزیره قشم استفاده شده است. برای این کار موضوع هایی همچون انتظار تولد کودک، لالایی های دوران کودکی، شعر ها ، جشن ها ، اشعاری که در رابطه با کودک سروده می شود ، بازی های کودکانه محلی ، مکتب خانه ها ، طب سنتی مربوط به کودکان گردآوری و تدوین گردید. کودک از تولد تا وقتی که به مکتب خانه می رود، با آداب و رسوم و ادبیاتی مواجه است که ریشه در باورهای آیینی و نیز عناصر اقلیمی قشم دارد که از شعرها و لالایی ها و قصه تا بازی ها و درمان بیماری ها را در دربرمی گیرد.
زهرا کهن سلوکلویی مصطفی صدیقی
بررسی نظریهها و نقدهای منتشر شده در نشریات نظری و تخصصی ادبیات کودک، می تواند نقش مهمی در روشن شدن مسیر حرکت ادبیات کودک و تبیین نقاط قوت و ضعف جریان نقد و نظریه پردازی آن داشته باشد. در این پایان نامه کوشش شده تا با بررسی مقاله ها و نقدهای منتشر شده در ماهنامه ی کتاب ماه کودک و نوجوان از سال 1376 تا 1380 به نمایی کلی از وضعیت و جایگاه ادبیات کودک و نظریه پردازی و نقد آن دست یافت. روش کار مطالعات کتابخانه ای و به شیوه ی توصیف و تحلیل محتواست. این پژوهش در پنج فصل زیر تنظیم شده است: در دو فصل نخست، اهداف و ضرورت های انجام این تحقیق، چیستی ادبیات کودک، تاریخچه ی ادبیات کودکان در ایران و جهان، تاریخچه ی نشریات کودک و نوجوان، نقد و نظریه در ادبیات کودک و ... بیان گردید. در فصل سوم مقاله های تألیفی و ترجمه ای و در فصل چهارم نقدهای شعر و داستان بررسی و تحلیل شده است. فصل پنجم نیز که به بیان نتایج و دستاوردهای پایان نامه اختصاص یافته، به طور خلاصه چنین است: پربسامدترین موضوعات مطرح شده در مقاله های تألیفی، بازنویسی، بازآفرینی و ادبیات عامیانه است که می تواند نشان دهنده ی جایگاه و تأثیر ویژه ی ادبیات شفاهی و ادبیات کلاسیک در ادبیات کودک و نوجوان ما باشد. تنها پنج مقاله از مجموع مقاله های ترجمه ای به موضوعات نظری و نقد ادبیات کودکان اختصاص دارند و مقاله هایی تحلیلی به شمار می آیند. در 44 نقد شعر بررسی شده، تنها یک نقد با استفاده از رویکردهای جدید نوشته شده است و در مجموع بیشترین رویکرد مورد استفاده در نقد شعر کودک و نوجوان، نقد سنتی بوده است. ادبیات شفاهی و آثار فولکلوریک تأثیر قابل توجهی در شعر کودک و نوجوان داشته است. بازاری سرایی و ادبیات کودکانه نما، نقد صاحب اثر به جای نقد اثر و لحن تند و نامناسب منتقد از موارد قابل توجه در جریان نقد شعر کودک هستند. در مجموع در نقد 84 داستان که نزدیک به 76 درصد کل آثار را تشکیل می دهد، از رویکردهای مختلف نقد سنتی استفاده شده است. نقد ساختاری، جامعه شناختی، کهن الگویی و ... از رویکردهای جدید نقد مورد استفاده در نقد داستان هستند. جریان داستان نویسی و نقد آن در دوره ی مورد بررسی در حال گذار از قالب ها و سبک های سنتی و شناخته شده ی پیشین به سبکها و قالب های جدیدتر است. قالب طنز در این دوره کمتر مورد توجه منتقدان و نویسندگان بوده است.
امیر حمزه حسن زاده جواد دهقانیان
امروزه گسترش رسانه ها همه ی جنبه های زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار داده است. تلوزیون و سینما نیز به نوبه ی خود بخش زیادی از اوقات فراغت ما را به خود اختصاص می دهند. این رسانه ها با اختصاص بخش های خاصی به کودکان، تا حد زیادی بر زندگی آن ها اثر گذار بوده اند. کودکان همه روزه ساعت های زیادی را به تماشای این برنامه ها می نشینند. در این بین پویانمایی های سرگرم کننده نیز علاوه بر پیام هایشان، از جذاب ترین برنامه های کودکان هستند که شرکت های زیادی در این زمینه، به منظور درآمدهای هنگفت، به ساخت این پویانمایی ها اشتغال دارند. شرکت پویانمایی سازی آسمان آبی (بلو اسکای) مجموعه ی عصر یخبندان را ارائه کرده که مخاطبان پرشماری داشته است. تحقیق حاضر بر پیگیری عناصر جذابیت در این مجموعه استوار است و بیان می کند که یکی از اساسی ترین عنصر جذابیت، عنصر کشش و تعلیق است که توسط تکنیک های متعددی در این مجموعه مورد استفاده قرار گرفته است. این پژوهش با بررسی هر یک از این تکنیک ها به این نتیجه رسیده است که عنصر کشش و تعلیق و تکنیک های آن در هر چهار قسمت از این مجموعه به گونه ی تقریبا مشابهی به کار رفته اند و یک ساختار یکپارچه ای را به وجود آورده اند که در موارد محدودی اختلاف بسیار جزئی ای دارند.
حسین قربانی عاطفه جمالی
این پایان نامه در پی شناسایی خصایص دموکراتیک آثار داستانی احمد اکبرپور است. در این راه ضمن تعریف مبانی نظری برگرفته از تلقی های کارل مانهایم، تلاش کرده ایم تا آن ها را برای بررسی ادبی مناسب سازی نماییم. تلقی مانهایم دموکراسی را به عنوان امری فرهنگی در نظر می گیرد که در عین پذیرش فواصل کمی موجود، مبین فاصله زدایی از اموری است که نسبت به هم دارای فواصل کیفی هستند. با استفاده از روش تفسیری، این تلقی در ادبیات راه گشای در نظر گرفتن میزان بازنمایی فردیت و جزئیت در کنار شناسایی فاصله زدایی های درون متون ادبی به عنوان خصایص دموکراتیک آثار ادبی است. اعمال این شیوه بررسی بیانگر آن است که ادبیات کودک از اساس بر پایه نوعی فرهنگ دموکراتیک امکان ظهور یافت و این امر به خوبی در آثار احمد اکبرپور قابل رویت است. آثار او عموماً به بازنمایی فردیت و جزئیت پرداخته اند و هر یک حاوی یک فاصله زدایی ویژه نیز هستند. در عین حال به نظر می رسد که آثاری که دارای خصایص دموکراتیک بیشتری هستند توجه بیشتری را جلب کرده و جوایز معتبری را دریافت داشته اند.
جمال الدین سیدحاتمی مصطفی صدیقی
چکیده ندارد.
فرخ خوش احوال مصطفی صدیقی
چکیده ندارد.
مصطفی صدیقی حسین نادری منش
5 نانوثانیه شبیه سازی دینامیک مولکولی بر روی زیرواحد های تک واحدی پروتئین ترانستیرتین وحشی و نوع جهش یافته y78f انجام شد. نتایج بدست آمده به هدف بررسی تاثیرات احتمالی این جهش بر ویژگی های دینامیکِ این مولکول که با تمایل بالای این جهش یافته به ایجاد رشته های آمیلوئید مرتبط می باشند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته اصلی ما، سازوکار جدیدی برای چگونگی افزایش میزان تمایل این مولکول به ایجاد رشته های آمیلوئید توسط این جهش، پس از جدا شدن زیرواحد های حالت چهار تایی آن از یکدیگر می باشد. بر اساس نتایج ما، تاثیرات این جهش بر الگوی توزیع نیرو های الکترواستاتیک و شبکه پیوند های هیدروژنی در حالت طبیعی این پروتئین را می توان به عنوان یکی از سازوکار هایی در نظر گرفت که این جهش از طریق آن باع.....
راضیه علوی سعید حسام پور
قرن بیستم سر آغاز تحولات گسترده در زمینه ی نقد ادبی معاصر است. یکی از مباحثی که در این زمان مطرح شد نگرش به شکل، ساختار و بافت اثر ادبی با توجه به مطالعات زبان شناسانه ی فردینان دوسوسور بود. این توجه به ساختار آثار ادبی برای نخستین بار سبب شکل گیری جنبشی به نام نقد شکل گرایی یا نقد فرمالیستی در روسیه شد. فرمالیست ها و پس از آنان ساختارگرایان در پی یافتن الگو و نظامی از روابط درون متنی بودندکه بر اساس آن بتوانند به ارزیابی مفاهیم اثر بپردازند. یک دسته از پژوهش گران ساختارگرا در روی کرد خود به آثار روایی توجه ویژه ای نشان دادند و تلاش کردند تا با بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آن به درکی ادبی تر از روایت و کشف ساختار و بافت روایت های بشری دست یابند. برمون، گریماس و تودورف از نظریه پردازانی بودندکه تلاش کردند تا با ادامه ی روش پراپ در بررسی روایت به کشف کوچک ترین واحد روایی که از ترکیب آن ها متون روایی پدید می آیند، دست یابند. نگرش به متون روایی کلاسیک از دیدگاه این منتقدان برای درک ساختار حاکم بر آن ها و شگردهای خلق آن متون بسیار کاربردی است. در میان آثار کلاسیک نثر فارسی، تاریخ بیهقی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این اثر تاریخی به سبب بهره گیری هنرمندانه ی بیهقی از امکانات و توانایی های زبانی در شرح و گزارش پدیده ها و حوادث تاریخی، رنگ و رویی داستانی و روایی به خود گرفته است. مطالعه و بررسی شیوه ی روایت پردازی این اثر با روی کرد ساختارگرایی، سبب درک بهتر از ساختار حاکم بر حکایت های آن و آشنایی با شگردهایی که سبب ماندگاری، پویایی و گیرایی این اثر شده است، می شود. در این پژوهش تلاش شده است تا به بررسی ساختاری حکایت های تاریخ بیهقی با روی کرد ساختارگرایی در پنج فصل زیر پرداخته شود: فصل اول: شامل مقدمه، هدف تحقیق، اهمیت تحقیق و مروری بر پژوهش های انجام شده و در نهایت روش پژوهش است. فصل دوم: در این فصل نظریه های روایت که حکایت های تاریخ بیهقی بر اساس آن نقد و تحلیل شده اند، معرفی و بررسی شده و در ادامه سه عنصر اصلی ساختار روایت یعنی طرح، شخصیت و زاویه ی دید معرفی می شوند. فصل سوم: در این فصل پس از معرفی مختصر نویسنده ی تاریخ بیهقی و اثر او، رابطه ی میان تاریخ و آثار ادبی بررسی می شود. در ادامه نگارنده به معرفی مختصر پاره ای از جنبه های زبانی، ادبی و روایی تاریخ بیهقی پرداخته است. سپس حکایت های موجود در تاریخ بیهقی در دو گروه ـ حکایت های روزگار غزنوی و حکایت های پیش از روزگار غزنوی ـ طبقه بندی شده که در فصل چهارم این رساله تجزیه و تحلیل ساختاری می شوند. فصل چهارم: در این فصل به تجزیه و تحلیل ساختاری حکایت های تاریخ بیهقی پرداخته می شود و در پایان نتایج حاصل از تحلیل و بررسی ساختاری دو دسته حکایت های این اثر مقایسه و ارزیابی می شوند. فصل پنجم: در این فصل به ارائه ی نتایج کلی از بررسی ساختاری حکایت های تاریخ بیهقی و معرفی شباهت ها و تفاوت های ساختاری حاکم بر دو دسته حکایت های این اثر پرداخته می شود.
طیبه گلستانی فرانک جهانگرد
حضور موثر حیوانات در حیات آدمی باعث شده که این موجودات ابتدا در حیات اساطیری و سپس به شکل نمادین در خدمت اندیشه های انسان قرار گیرد. قابل توجه است که حیوانات علاوه بر حضور در اساطیر و حماسه ها، بعدها در داستان های عرفانی، تعلیمی و حکایات پندآموز نیز نقش آفرینی می کنند. یکی از آثاری که حیوانات در آن ایفای نقش می کنند «کلیله و دمنه» است که اصل آن به نام «پنجاتنترا» از سرزمین هند و جایگاه رواج و شهرت آن در سرزمین ایران بوده است و در میان هر دو ملت ایران و هند جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد. با تأمل در نقش و کنش حیوانات این اثر مشاهده می شود حیوانات نقش آفرین آن، روزگاری کهن دارای نقش و جایگاه مهمی در اساطیر بوده اند. برخی حیوانات آن همچنان پشتوانه ی اساطیری و نمادین خود را حفظ کرده اند و کنش-های آن ها نیز مطابق جنبه ی نمادین شان در اساطیر است. نگارنده در پژوهش حاضر به نمادشناسی حیوانات کلیله و دمنه بر مبنای اساطیر هند و ایران و مقایسه ی پشتوانه ی اساطیری آن ها در دو سرزمین و همچنین به بررسی کنش های این حیوانات در حکایت های کلیله و دمنه، پرداخته است. ساختار پژوهش در نگاهی گذرا چنین است: فصل اول شامل «کلیات» است و فصل دوم به نمادشناسی حیوانات «کلیله و دمنه» بر مبنای اساطیر هند و ایران اختصاص دارد. در فصل سوم، کنش های حیوانات در «کلیله و دمنه» و ساختار چند حکایت، مورد مقایسه و بررسی قرار می گیرد. فصل چهارم، شامل نگاهی هر چند گذرا، به جایگاه «کلیله و دمنه» در چند اثر عرفانی است. در فصل پنجم نتیجه ی مباحث این پژوهش بیان خواهد شد.