نام پژوهشگر: محسن پوراصغری
آرزو جوادی گلین قشلاقی حسین فقیهی
بررسی اتّحاد و همدلی جهانی در اشعار صائب تبریزی با نگاهی توصیفی و تحلیلی، هدف پژوهش حاضر است. اتّحاد و همدلی جهانی به معنای بشر دوستی و گسترش پیوند های عمیق انسانی، از جمله مباحثی است که پهنه و گستره ی زبان و ادب فارسی را به خود اختصاص داده و در اشعار بسیاری از شعرای نامدار، در نهایت انسجام و شیوایی، بیان گردیده است. در این میان، صائب از جمله شاعرانی است که با توجّه به اهمّیّت انسان، ارزش و کرامت او، به بررسی یکی از بزرگترین نیازهای وی، یعنی اتّحاد و هم بستگی جهانی می پردازد و او را به این امر واقف می کند که آرامش حقیقی از آن کسی است که نوای احسان و یاری به همنوع را سر دهد و به مهر و دوستی بیندیشد. شاعر برای دست یابی به این هدف، همگان را به پاسداشت ارزش ها و رفتارهای اخلاقی همچون: عشق و نوع دوستی، صبرو بردباری، گرایش به فطرت انسانی، تعقّل و دوراندیشی، خوش خلقی، همدلی و همزبانی، احسان و بخشندگی، خدمت به همنوع و گفت و گو ی منطقی و همین طور پرهیز از صفات ناپسند انسانی چون: حرص و خودخواهی، کبر و نخوت، ستم و بی عدالتی، تنـگ خلقی، عیـب جویی، تجمّـل گـرایی و سخنان زشـت و ناروا فـرا می خواند. وی تحت تأثیر مکتب انسـان سـاز اسلام، به همـه ی ادیان و مذاهـب با دیده ی احتـرام می نگرد و معتقد است؛ هدف و غایت همه ی آن ها یکی است و ناسازگاری برخی از پیروان آنان با یکدیگر، به دلیل اختلافات های صوری و ظاهری و حاصل برداشت ها و نگرش های گوناگونشان نسبت به حقیقت واحد است که موجب می شود هر یک به دین خود متعصّب شده و سایر ادیان را محکوم به بطلان و موهوم پرستی نمایند. از همین روست که همگان را جستجوی حقیقت ناب نخستین دین، روشن نظری، تساهل، احترام به ادیان و مذاهب و پرهیز از هرگونه خودخواهی، ظاهربینی، دو بینی و کج اندیشی دعوت می کند و آن را عاملی در جهت اتحاد و هم بستگی جهانی بر می شمارد؛ چراکه احترام به ادیان و مذاهب، از یک سو، به بسیاری از کشتارها و جنگ- های دینی و مذهبی پایان می دهد و از سوی دیگر، زمینه ساز دوستی و همیاری آنان در پیشبرد بسیاری از هدف های انسان دوستانه خواهد بود.
مینا دهقان ذوالفقار علامی
وامق و عذرا از جمله عشّاق مشهور و نام آور ادب فارسی هستند که داستان عشق شان، دست مایه ی سروده های برخی از شاعران قرار گرفته و عنوان مثنوی آنها را به خود اختصاص داده است. در این پژوهش، پس از معرّفی دو منظومه ی وامق و عذرا نامی اصفهانی و شعیب جوشقانی و مطرح کردن آرای نظریه پردازان حوزه ی زبان،تصویر، روایت، به بررسی و تحلیل نکات زبانی(قاعده کاهی، قاعده افزایی) ، تصویری و روایی در این دو مثنوی، پرداخته شده است. تحلیل ساختار زبانی این اثر، با استفاده از چارچوبها و الگوهای صورت گرایی و ساختار گرایی انجام گرفته است. بر این اساس تحلیل ها حاکی از آن است که هر دو شاعر در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی به اشکال مختلف، سبک خود را به نمایش گذاشته اند. نتیجه ی به دست آمده، نشان می دهد با وجود بهره جستن هر دو شاعر از عناصر بلاغت و زیبایی های کلامی، می توان مثنوی شعیب جوشقانی را به دلیل گستردگی کاربرد و تنوع این عناصر، در جایگاه برتری قرار داد. تفاوت رویکرد دو شاعر در شیوه ی داستان پردازی و ساختار روایت نیز، از دیگر موارد به دست آمده است.