نام پژوهشگر: سید علی ثاقبی
ارکیده زارع منصور حسامی
از آنجائیکه ?? اثر از میان ??? تابلو نقاشیِ شناخته شده از آثار «فریدا کالو» به «خودنگاره» های او اختصاص دارد، پس می توان نتیجه گرفت که خودنگاره های او -نه همچون پرتره هایی که عموماً نقاشان از خود می کشند- بلکه در میان آثارش حائز اهمیت بسیاری هستند. چنانکه خود او می گوید: «من خودم را نقاشی می کنم چون اغلب تنها هستم و چون خودم را از همه بیشتر می شناسم». نقاشی پرتره در اصل با خود انسان سر و کار دارد و می تواند بیشترین پیچیدگی را از نظر ذهنی شامل شود. خودنگاره ها بیشتر به آینه ای می مانند که جدای صورت ظاهر، قصد دارند بُعدی از وجود انسان را به نمایش بگذارند. از همین رو، به نظر می رسد از میان تصاویر، خودنگاره بیشترین ارتباط را با روانکاوی داشته باشد. روانکاوی علم تحلیل ناخودآگاه آدمهاست و پرتره مهم ترین عنصر اینکار است. چنانکه در موردهای روانکاوی «زیگموند فروید» ، او به حالتهای چهره و درکی که بیمارانش از چهره خود دارند، تاکید می ورزد. به نظر می رسد با تحلیل روانکاوانه به سراغ خودنگاره های کالو رفتن می تواند ابعاد دیگری از این خودنگاره را بر ما بگشاید. بنابراین ایده اصلی تحقیق بر این مبنا است که خودنگاره های کالو -نه صرفاً از روی خودشیفتگی زنانه نقاش- بلکه بیانگر فراز و نشیب های او در طول زندگیش است. بر این اساس می توان خودنگاره ها را در اصل «خودانگاره» و پنداشتی دانست که کالو نسبت به خویشتن خویش داشته است و همین امر باعث می شود که بیشتر جا ها او از بازنمایی صرف صورت خویش فرا تر رفته و به ناخودآگاه و به انگاشت درونی اش از خویش وفادار بماند. لازم به ذکر است که شیوه این تحقیق به «روش همبستگی» است که در آن با استفاده از مفاهیم روانکاوی، به زیبایی شناسی خودنگاره های کالو پرداخته شده است.