نام پژوهشگر: سید رسول عمادی
مهری میرزایی رافع محمد رضا یوسف زاده
این پژوهش، با هدف بررسی موانع نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی از دیدگاه اعضاء هیأت علمی رشته های مختلف علوم انسانی دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام گرفته است، پژوهش از لحاظ روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است، جامعه آماری پژوهش را کلیه اعضاءهیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا همدان تشکیل می دهد که تعداد آنها 118 نفر(102 نفر مرد و 16 نفر زن) می باشند. بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان، تعداد 94 نفر، به تفکیک (81 نفر مرد و 13 نفر زن) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این پژوهش، برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته 35 سوالی سنجش موانع نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی استفاده شده است. روایی ابزار تحقیق بر اساس روایی محتوایی و با استفاده از دیدگاه متخصصان و پایایی آنها نیز بر اساس روش آلفای کرانباخ به میزان 874/0 محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آماری توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد) و از آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که از دیدگاه اعضاء هیأت علمی رشته های مختلف علوم انسانی دانشگاه بوعلی سینا عوامل فردی به میزان خیلی زیاد، عوامل اجتماعی، ارزش-شناسی، روش شناختی و معرفت شناختی به میزان زیادی مانع نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی می شوند. بعلاوه یافته های جانبی این پژوهش نشان داد که بین دیدگاه اعضاء هیأت علمی زن ومرد در خصوص موانع نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی تفاوت معنا داری وجود ندارد همچنین یافته ها نشان داد که بین دیدگاه اعضاء هیأت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی در زمینه ی موانع نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی تفاوت معناداری وجود دارد.
فرزانه کرمی فخرالسادات نصیری
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه ی بین هوش سازمانی و کاربرد فناوری اطلاعات در دانشگاه بوعلی سینا انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است، جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 91-90 است که تعداد آنها 777نفر (587مردو 190 زن ) است. براساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 260 نفر ازکارکنان (64?نفر کارمند زن و 196 نفر کارمند?مرد) انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه ی استانداردهوش سازمانی با 49 سوال و پرسشنامه محقق ساخته ی فناوری اطلاعات با 26سوال بود که روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی وضریب پایایی با استفاده از فرمول کرونباخ 84/. برای پرسشنامه ی هوش سازمانی و 97/. برای پرسشنامه ی فناوری اطلاعات به دست آمد. داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی ( ضریب همبستگی، آزمون t، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون چند متغیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که?وضعیت هوش سازمانی کارکنان مورد مطالعه در حد متوسط قرار دارد و همچنین میزان کاربرد فناوری اطلاعات دربین کارکنان مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط می باشد?بین هوش سازمانی و کاربرد فناوری اطلاعات کارکنان همبستگی مثبت و معنادار (133/0? r ) در سطح 5./0 وجود داشت همچنین میزان گرایش کارکنان برای استفاده از نرم افزارهای کامپیوتری و پایگاه اطلاعاتی از هوش سازمانی آنها، قابل پیش بینی می باشد. اما بین سخت افزارکامپیوتری با مولفه های هوش سازمانی رابطه معنادارمشاهده نشد.
بیتا فتوحی احمد سلحشوری
هدف این پژوهش مطالعه میزان به کار گیری روش های آموزش قرآن در دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان شهراسدآباد است، روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است.جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر اسدآباد در سال تحصیلی 91-1390 که تعداد کل آنها 202 نفر (96 نفر زن و 106 نفر مرد) می باشد،تشکیل می دهد. نمونه آماری معلمان بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ایی نسبتی 132 نفر به تفکیک 63نفر زن و 69 نفر مرد می باشد، انتخاب شده است.ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته سنجش میزان به کار گیری روش های آموزش قرآن در دوره ابتدایی است که حاوی 42 سوال و بر اساس مقیاس 4 درجه ایی لیکرت تنظیم شده است.برای سنجش روایی از روش سنجش روایی محتوایی استفاده شده است که از نظر متخصصین قابل قبول گزارش شدو پایایی براساس آزمون آلفای کرونباخ که مقدار آن 865/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی مانند(میانگین، نمودار، درصد) و ازشاخص های آمار استنباطی مانند آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شده است. نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان داد که از دیدگاه معلمان شهراسدآباد میزان تأکید بر روش تمرین و تکرار، روش اشاره ای، روش شنیداری، روش گروهی، روش قصه گویی و روش نمایشی در آموزش قرآن در دوره ابتدایی در حد زیاد است. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که بیشترین تأکید بر روش شنیداری و کمترین تأکید بر روش های قصه گویی و گروهی است.