نام پژوهشگر: نیکو جوانبخت

رابطه فرصت های سرمایه گذاری، کیفیت حسابرسی و اقلام تعهدی اختیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1391
  نیکو جوانبخت   حسین علوی طبری

هدف این پژوهش از یک سو بررسی رابطه فرصت های سرمایه گذاری و کیفیت حسابرسی و از سوی دیگر بررسی رابطه فرصت های سرمایه گذاری و اقلام تعهدی اختیاری با در نظر گرفتن نقش کیفیت حسابرسی به عنوان سازوکار کنترلی در استفاده از مدیریت سود در شرکت های دارای فرصت سرمایه گذاری است. به این منظور دو فرضیه طراحی گردید. نظریه نمایندگی بیان می کندکه کنترل های نظام راهبری شرکتی با عدم تقارن اطلاعاتی رابطه دارد. اما میزان عدم تقارن اطلاعاتی در همه شرکت ها یکسان نیست. شرکت های دارای فرصت های سرمایه گذاری عدم تقارن اطلاعاتی بالاتری دارند، زیرا قابلیت مشاهده و کنترل فرصت های سرمایه گذاری پایین می باشد و مدیران اطلاعات محرمانه ای درباره ارزش پروژه های آتی دارند. مدیران برای افزایش منافع خود از مدیریت سود استفاده می کنند و با دانش و اطلاعات شخصی، فرصت های سرمایه گذاری سازگار با اهداف خود را انتخاب و برتصمیم های شرکت تاثیر می گذارند. فرصت های سرمایه گذاری اقلام تعهدی اختیاری را تحت تأثیر قرار می دهد. شرکت های با فرصت سرمایه گذاری بالا نسبت به شرکت های با فرصت سرمایه گذاری پایین در محیط نامطمئن تری فعالیت می کنند (myer,1977). این عدم اطمینان بالا انعطاف پذیری بیشتری به مدیران این شرکت ها در برآورد اقلام تعهدی می دهد. هم چنین به دلیل بالا بودن عدم تقارن اطلاعاتی در این شرکت ها قابلیت مشاهده فعالیت مدیران کاهش می یابد. از این رو، کاهش قابلیت تایید برآوردهای حسابداری مدیران منجر به افزایش اقلام تعهدی اختیاری می گردد (lai,2009). هزینه های نمایندگی مدیران و سهامداران در شرکت های دارای فرصت های رشد بیشتر و نیازمند کنترل های بیشتری می باشد. یکی از ابزارهای کنترل، حسابرسی است. تخصص حسابرس در صنعت یکی از ابعاد مهم کیفیت حسابرسی می باشد. موسسات حسابرسی، تخصص در صنعت را از طریق تجربه گسترده حسابرسی، آموزش پرسنل متخصص، سرمایه گذاری در فن آوری اطلاعات کسب می کنند. این دانش خاص، حسابرسان را قادر می سازد تا خدمات حسابرسی با کیفیت تری به صاحبکاران خود از طریق کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، استفاده از توانایی بالای کشف ارائه نادرست و محدود کردن رفتارهای اختیاری مدیریت ارائه نمایند (deboskey&jiang,2011). با توجه به بالا بودن ریسک عدم تقارن اطلاعاتی در شرکت های دارای فرصت های سرمایه گذاری، انتظار می رود که مدیریت سود به وسیله اقلام تعهدی در این شرکت ها بالا باشد.درنتیجه این شرکت ها به منظور کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود فرصت طلبانه توسط مدیران، تمایل بیشتری به استفاده از حسابرسی با کیفیت بالا دارند. نتایج آزمون فرضیه اول نشان می دهد که در دوره شش ساله 1385-1389، فرصت های سرمایه گذاری در شرکت های مورد بررسی با کیفیت حسابرسی رابطه معنادار ندارد. این نتیجه مطابق با یافته های برخی پژوهش ها ازجمله پژوهش هایی مانند پژوهش انجام شده توسط افریانی و دیانتی (2011) است. اما با نتیجه پژوهش هایی مانند پژوهش لای (2009) سازگار نمی باشد. تصور می شود این عدم سازگاری به دلیل استفاده از شاخص تخصص در صنعت حسابرس به عنوان معیار کیفیت حسابرسی است، در حالی که در ایران موسسات حسابرسی بر اساس میزان تخصص در صنعت طبقه بندی نشده اند. علاوه بر این حسابرسی بسیاری از شرکت های بزرگ در صنایع خاص توسط سازمان حسابرسی انجام می گیرد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم حاکی از آن است که فرصت های سرمایه گذاری با اقلام تعهدی اختیاری رابطه مثبت و معنادار دارد، و افزایش کیفیت حسابرسی این رابطه را کاهش می دهد. مدیران از عدم تقارن اطلاعاتی در شرکت های دارای فرصت سرمایه گذاری برای مدیریت سود به وسیله اقلام تعهدی اختیاری استفاده می کنند که استفاده از حسابرسان متخصص در صنعت موجب کاهش آن می گردد. به عبارت دیگر حسابرسانی که دارای دانش و تجربه لازم در یک صنعت خاص می باشند شاید بهتر بتوانند مدیریت را از دستیابی به مدیریت سود باز دارند. هر چند نتایج حاصل از آزمون فرصیه اول نشان داد که بین فرصت های سرمایه گذاری و کیفیت حسابرسی رابطه معناداری وجود ندارد، اما زمانی که کیفیت حسابرسی به عنوان سازوکار کنترلی در بکارگیری مدیریت سود در شرکت های دارای فرصت سرمایه گذاری مورد توجه قرار گرفت؛ اثر کاهنده آن بر این رابطه نمایان گردید. نتایج حاصل از فرضیه دوم با نتایج پژوهش هایی از جمله پژوهش راسمین (2010)، چن، الدر و هانگ (2010)، میترا و حسین (2010)، چلن و سیرگار(2012)، دارابی، کوثری مهر و حسن نژاد (2012)، اعتمادی، محمدی و ناظمی اردکانی (1388)، شورورزی و آزادوار (1389) و محمدآقایی و مهدی ناظمی اردکانی (1391) سازگار است.