نام پژوهشگر: محمد امین نژاد

بررسی سیاست خارجی چین در آفریقا(با تاکید بر توسعه مناسبات اقتصادی)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1391
  محمد امین نژاد   ملک تاج خسروی

گام های اولیه چین برای نزدیک شدن و حضور و نفوذ در آفریقا متاثر از دو نیاز مهم داخلی و بین المللی بود. در بعد داخلی، پکن در اجرای راهبرد توسعه اقتصادی و صنعتی کشور و تامین رفاه جمعیت پرشمارخود، به بازار های جدید فروش کالاهای تولیدی و تامین مواد خام مورد نیاز برای صنایع رو برشد خود نیازداشت. در بعد خارجی، ظهور ابر قدرت و هژمون جدید یعنی ایالات متحده آمریکا و مزاحمت ها و مشکلات ایجاد شده از سوی این کشور بویژه در موضوع تایوان و نیز اصطکاک ها، اختلافات و رقابت ها با اتحاد جماهیر شوروی به عنوان باصطلاح برادر ایدئولوژیک قوی تر، ایجاد فضاهای دیگرو فعالیت در مناطق دوردست و مستعد را برای پکن گریز ناپذیر می کرد. امروز جمهوری خلق چین بعنوان یکی از کشورهای مهم و دارای ظرفیت ها و قابلیت های بسیاربالا برای قرارگرفتن در زمره کشورهای بزرگ مستعد هدایت و رهبری جهان مطرح می باشد. طی مسیر طولانی توسعه توسط این پرجمعیت ترین و سومین کشور وسیع جهان در دوره ای کوتاه (کمتر از نیم قرن) میسر شده است. درواقع انتخاب یک راهبرد و رویکرد مناسب بویژه در سیاست خارجی و ایستادگی و استمرار در پیگیری آن، موجب کسب موفقیت ها و دستاوردهای بسیار بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای کشور و مردم چین شد. وجود دولت های جوان و کشورهای آفریقایی خارج شده از سلطه استعمار طولانی و خشن غرب از یک سو و نیاز شدید آنها به یافتن شرکای سیاسی و بویژه اقتصادی قابل اعتماد و توانمند برای کمک به خروج هرچه سریعتر ملتهای محروم و زجر کشیده این قاره از وضعیت فقراقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و پیوستن به جرگه کشور های در حال توسعه، موجب گردید که دست دوستی پکن با گرمی از سوی اکثریت طرف های آفریقایی مورد استقبال قرار گیرد. رهبران آفریقایی در برابر دولت و ملتی بزرگ قرار می گرفتند که ضمن احترام به استقلال و کرامت آنها، در چارچوب امکانات محدود ولی روبرشد خود، آماده کمک و همکاری بدون پیش شرط بودند. بدین ترتیب روابط و مناسبات فیمابین درفاصله بسیار کوتاه شاهد شکوفایی و رشد قابل ملاحظه گردید. مناسبات سیاسی در سطح بالا و همکاری های اقتصادی متنوع رو به گسترش (با افزایش حجم مبادلات تجاری از حدود یک میلیارد دلار در سال 1980 به 3/166 میلیارد دلار در سال 2011 و پیشی گرفتن از همه شرکای سنتی و تبدیل شدن به شریک اول تجاری قاره آفریقا در سال 2010) از آثار بارز این تحول سریع و مثبت از دیدگاه دو طرف می باشد. این تحول و گسترش سریع و مثبت مناسبات بین چین و آفریقا همچون هر ارتباط و تعامل در سطح بین المللی، با فراز و نشیب ها و مهمتر از همه انتقادهایی در محافل سیاسی رسمی و آکادمیک غربی همراه یوده است که بنظر می رسد ریشه و علت اصلی آن، نگرانی از رشد و توسعه فزاینده چین و ظهور این کشور بعنوان یک قدرت مطرح در عرصه بین الملل بعنوان جایگزین قدرت های بزرگ و از جمله استعمارگران سابق در قاره پر ظرفیت و دست نخورده آفریقا می باشد.