نام پژوهشگر: اللهویردی محمدزاده

ارزیابی تنوع زیستی گونه های گیاهی در گروه گونه های اکولوژیک با استفاده از برخی از شاخص های غیرپارامتریک در منطقه ارسباران( مطالعه موردی: حوزه آبخیز ایلگنه چای و کلیبرچای)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء (س) بهبهان - دانشکده محیط زیست و منابع طبیعی بهبهان 1391
  اللهویردی محمدزاده   رضا بصیری

جهت دستیابی به توسع? پایدار و همچنین حفاظت از اکوسیستم های طبیعی و تنوع زیستی آنها لازم است نقش عوامل اکولوژیکی و تأثیر آنها بر تنوع گونه های گیاهی مورد ارزیابی قرار گیرد. ارزیابی تنوع زیستی گونه های گیاهی جنگلهای ارسباران که وسیع ترین ناحیه رویشی شمالغرب کشور محسوب می شوند، مسئله حفاظت و حمایت در آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی تنوع زیستی گونه های گیاهی در سطح گروه گونه های اکولوژیک با استفاده از شاخص های غیرپارامتریک در جنگلهای ایلگنه چای و کلیبرچای منطق? ارسباران است. به همین منظور، تعداد 160 قطعه نمونه با روش تصادفی _ سیستماتیک و به مساحت 314 مترمربع پیاده گردید. گونه های درختی و درختچه ای در پلات اصلی مورد اندازه گیری قرار گرفتند. گونه، درصد تاج پوشش و تعداد پایه به عنوان معیارهای اندازه گیری پوشش گیاهی در نظر گرفته شد. جهت برداشت پوشش علفی در مرکز پلات اصلی، میکروپلاتی به ابعاد 1 مترمربع در نظر گرفته شد. گونه و درصد پوشش علفی برداشت شد. جهت اندازه گیری زادآوری گونه های چوبی، در هر قطعه نمونه اصلی، قطعات نمونه ای دایره ای شکل به ابعاد 5/12 مترمربع پیاده گردید. نهالهای شاخه زاد و دانه زاد برای هر گونه ثبت شد. برای تعیین گروه های اکولوژیک از روش های مناسب رسته بندی و طبقه بندی استفاده شد. روش های مختلف رسته بندی از قبیل: آنالیز تطبیقی(correspondence analisis) یا معدل گیری معکوس(reciprocal averaging) و تحلیل تطبیقی متعارف(canonical correspondence analysis ) وجود گروه های اکولوژیک را اثبات نمود. با استفاده از روش تحلیل دو طرفه گونه های شاخص ( tow way indicator species analysis) شش گروه اکولوژیک شامل: گروه اول، گروه palliurus spin christi mill.، گروه دوم، گروه quercus petraea، گروه سوم، گروه، centaurea aziziana، aseperula arvensis، گروه چهارم، گروه cornus mass l.، گروه پنجم، گروه taxus baccata l.، و گروه ششم، گروه fraxinus rotundifolia miller.، acer campestr متمایز گردید. جهت تعیین و برآورد تنوع زیستی گیاهی از شاخص های غیرپارامتریک((عددی)( غنای گونه ای، یکنواختی و ناهمگنی)) استفاده شد. برای بررسی ارتباط بین عوامل توپوگرافی و شاخص های تنوع زیستی از روش تحلیل چند متغیره تشخیص و رگرسیون خطی چندگانه با روش قدم به قدم استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که 8/83% از قطعات نمونه به طور صحیحی کلاسه بندی شده اند. . در بررسی فلورستیک گیاهان منطقه مورد مطالعه، از مجموع 107 گونه، تعداد 26 گونه درختی و درختچه ای و 81 گونه علفی متعلق به 72 سرده (جنس) و 39 تیره(خانواده)، شناسایی گردید. با در نظر گرفتن نتایج مختلف حاصله از بخش های مختلف می توان ابزار نمود که عوامل توپوگرافی به ویژه ارتفاع ازسطح دریا و پس از آن درصد شیب-جهت و از بین شاخص های تنوع زیستی(غنای گونه ای، یکنواختی و ناهمگنی) شاخص غنای گونه ای(taxas و مارگالف) نقش موثری در تفکیک گروه های اکولوژیک داشتند. به طوری که شاخص غنای گونه ای با افزایش ارتفاع از سطح دریا و درصد شیب، نقش بسزایی در افزایش تنوع زیستی منطق? مورد مطالعه دارد. نتایج مقایسات میانگین و رگرسیون خطی چند گانه نشان داد که با افزایش ارتفاع از سطح دریا و درصد شیب غنای گونه ای و تنوع افزایش می یابد. میزان شاخص های تنوع زیستی در دامنه های شمالی بیشترین مقدار و در دامنه های جنوبی کمترین مقدار را داشتند. نتایج ارتباط بین داده های زادآوری و متغیرهای محیطی نشان داد که تفاوت معنی داری در بین گروه ها از نظر شاخص های غنای گونه ای و ناهمگنی وجود دارد در حالی که شاخص-های یکنواختی تفاوت معنی داری نشان نداند.