نام پژوهشگر: رضا نیلی پور
آتوسا رستم بیک تفرشی محمد دبیر مقدم
مطالعه ویژگی های زبانی، توانایی ادراکی و بیانی افراد کم توان ذهنی و مقایسه آن ها به منظور بررسی تفاوت های زبانی این گروه با افراد عادی از دیر باز مورد توجه جوامع علمی بوده است. با توجه به توانایی دانش آموزان کم توان ذهنی "آموزش پذیر" در سوادآموزی و فراگیری مهارت های زندگی توجه به آموزش این افراد از اهمیت بسیاری برخوردار است. در سال های اخیر مطالعات بسیاری با رویکرد نقش گرایی در زمینه ویژگی های زبان گفتار و نوشتار دانش آموزان عادی و متون مختلف کتاب های درسی و مقایسه آن ها صورت گرفته است. برای شناخت توانایی ها و ویژگی های زبانی دانش آموزان کم توان ذهنی و در نتیجه انتخاب مناسب ترین متون آموزشی برای آن ها، لزوم انجام پژوهش های زبان شناختی مشابه برای این گروه نیز احساس می شود. پژوهش حاضر نیز با توصیف گفتمان نوشتاری دانش آموزان کم توان ذهنی در چارچوب دستور نقشگرای نظام مند هلیدی سعی دارد از یکسو با گشودن دریچه ای دیگر برای شناخت ویژگی های زبانی این افراد در ارتقاء متون آموزشی برای این گروه نقشی ایفا کند و از سوی دیگر کارآمد بودن دستور نقشگرای هلیدی را برای این امر مورد بررسی قرار دهد. به این منظور در مجموع گفتمان نوشتاری 311 دانش آموز شامل 2407 بند در چارچوب نظری هلیدی مورد مطالعه قرار گرفت. این دانش آموزان در سال تحصیلی 87-86 در دو مدرسه دخترانه و دو مدرسه پسرانه که به شیوه تصادفی – خوشه ای انتخاب شده بودند، در مقاطع ابتدایی، پیش حرفه ای و حرفه ای مشغول به تحصیل بودند. گرد آوری داده ها با حضور در مدارس و ارائه آزمون نوشتاری در قالب داستان مصور به صورت انفرادی به کل دانش آموزان یک کلاس انجام شد. در فصل اول این رساله کلیات پژوهش شامل ضرورت و هدف آن، پرسش های اصلی، فرضیه ها، قلمرو و روش پژوهش و کاربرد های متصور از آن و مفاهیم بنیادی مطرح شده است. فصل دوم پیشینه پژوهش های داخلی و خارجی در دو حیطه زبان شناسی و روان شناسی کودکان استثنایی را شامل می شود. مبانی نظری و اصول دستور نقش گرای هلیدی و دو فرا نقش متنی و تجربی در فصل سوم معرفی شده اند. در فصل چهارم داده های گرد آوری شده از یکسو بر مبنای فرا نقش متنی و تجربی و از سوی دیگر از جنبه خطاهای صرفی- نحوی، معنایی و املایی به طور جداگانه و در قالب جدول و نمودار توصیف و مقایسه شده اند. به این ترتیب این بخش انواع آغازگرهای ساده و مرکب، فرایندها و خطاهای نگارشی، فراوانی و درصد رخداد هر یک در پایه های تحصیلی مختلف را شامل می شود. امکان رد یا تأیید فرضیه ها و نتایج حاصل از تحلیل و مقایسه داده ها در حیطه های مختلف در فصل پنجم مطرح شده است. در ادامه این فصل پیشنهادهایی نیز برای پژوهش های آتی ارائه شده است. برخی از نتایج حاصل از بررسی نوشتار دانش آموزان کم توان ذهنی به این شرح است: آغازگر فاعلی غیر محذوف در پایه های تحصیلی مختلف پررخداد ترین آغازگر است و در 61 درصد بندها رخداد داشته است. آغازگر فاعلی محذوف در 34 درصد بندها و آغازگر متنی در 23 درصد بندها مشاهده شده است. درصد رخداد آغازگر فاعلی محذوف با بالارفتن پایه تحصیلی افزایش می یابد. حدود یک چهارم بندها دارای آغازگر مرکب است. حدود 96 درصد آغازگرهای مرکب از ترکیب آغازگر متنی و تجربی شکل گرفته است. در صورت وجود آغازگر بینافردی، عنصر بینافردی بعد از آغازگر متنی و پیش از آغازگر تجربی قرار می گیرد. فرایند مادی در پایه های تحصیلی مختلف پررخدادترین فرایند است و حدود 58 درصد کل فرایندها را شامل می شود. فرایند رفتاری و فرایند رابطه ای به ترتیب 13 و 12 درصد کل فرایندها را در بر می گیرند. فرایند بیانی با 10 درصد رخداد و ذهنی با 7 درصد رخداد و وجودی با کم تر از یک دهم درصد کم رخدادترین فرایندها هستند. حدود 26 درصد بندها دارای یکی از انواع خطاهای دستوری-معنایی هستند. در پایه سوم ابتدایی حدود نیمی از بندها دارای خطا هستند. رخداد خطا در پایه های دیگر روند کاهشی دارد و در پایه اول پیش حرفه ای به حدود 22 درصد می رسد. خطاهای نحوی حدود 52 درصد و خطاهای صرفی-نحوی و معنایی به ترتیب 40 و 8 درصد کل خطاها را شامل می شوند. پررخدادترین خطاها به مقوله صرفی-نحوی تعلق دارند. کاربرد وندهای فعلی اشتباه، عدم مطابقه شناسه فعل با فاعل و حذف حرف اضافه، به ترتیب حدود 22، 20 و 16 درصد از کل خطاها را شامل می شوند و پر رخدادترین خطاها هستند. حدود 5 درصد کلمات نگارش شده توسط دانش آموزان دربردارنده خطای املایی است. حذف نویسه پر رخدادترین خطای املایی به شمار می آید و حدود 36 درصد کل خطاها را شامل می شود. کاربرد اشتباه حروف 32 درصد، افزایش 24 درصد و قلب 8 درصد خطاها را تشکیل می دهند.
احمد رمضانی واسوکلایی رضا نیلی پور
هدف: در پژوهش حاضر، بیان نوشتاری دانش آموزان عادی و دانش آموزان دارای اختلال یادگیری فارسی زبان شهر تهران با توجه به استفاده از ابزارهای مختلف انسجام مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند. روش: طرح تحقیق از نوع پژوهش های پس رویدادی (علّی– مقایسه ای) است. رویکرد زبان شناسی اتخاذ شده رویکردی نقش گرا است و نظریه هلیدی و متیسون (2004) برای تحلیل داده های گرد آوری شده استفاده شده است. نمونه آماری مورد بررسی 25 دانش آموز پسر دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری شهر تهران و 25 دانش آموز پسر عادی 10 تا 12 ساله بودند که به صورت در دسترس و پس از در نظر گرفتن معیار های ورود و خروج جهت همگن کردن گروه های مورد بررسی انتخاب شدند. دانش آموزان مورد بررسی در پایه تحصیلی چهارم و پنجم مشغول تحصیل بودند. ابزار مورد استفاده 3 خرده آزمون (خوانداری، تصویری، و شنیداری) محقق ساخته بود که اعتبار و روایی آن مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. از دانش آموزان به صورت انفرادی خواسته شد تا به دستورالعمل های هر خرده آزمون گوش دهند و سپس با توجه به هر خرده آزمون داستانی بنویسند. یافته ها: پس از گرد آوری داده ها با توجه به دیدگاه هلیدی و متیسون، موارد وقوع ابزار های مختلف انسجام (ارجاع، حذف و جانشینی، انسجام واژگانی و حروف ربط) به دست آمد. پس از استخراج فراوانی ابزار های مختلف انسجام، با استفاده از آمار توصیفی داده ها توصیف شدند و سپس با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (manova) معناداری اختلاف مشاهده شده بین دانش آموزان عادی و دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که در سطح 05/0 =? اختلاف مشاهده شده بین دو گروه در کاربرد هم? انواع ابزارهای انسجام معنادار بوده است.
جهانشاه میرزابیگی رضا نیلی پور
هدف این پژوهش پاسخ دادن به پرسشهایی است که از دو جهت قدیمی اند: 1) از این لحاظ که مدت هاست مهمان ذهن نگارنده هستند و 2) از این لحاظ که از دیرباز در تاریخ اندیش? بشر مطرح بوده اند و هنوز هم هستند. این پرسش ها عبارت اند از: الف) رابط? میان ذهن و جسم، ب) رابط? میان زبان و شناخت، ج) رابط? میان زبان و شناخت با مغز/ جسم، و سرانجام) نقش جسم در فرایند شناخت. در این پژوهش با فهم و تبیین این پرسش ها به گونه ای مستدل و علمی تلاش کردیم به آن ها پاسخ دهیم. روش این پژوهش پس کاوی است. در این روش، برخلاف روش استقرایی یا قیاسی، ابتدا مدلی از سازوکار(ها) یا ساختارهای زیربنایی که تصور می رود علت اساسی توالی های منظم مشاهده شده هستند برساخته و سپس، عمدتاً از طریق استدلال بر مبنای شواهد، همانند شواهد مستقیم و زنده از زندگی روزمره، از تکامل، از بدن و به طور کلی از حقایق مسلم اجتماعی- تاریخی وجود سازوکار(ها) یا ساختار(ها) تأیید می شود. مبنای محکم این روش شواهدی از حقایق مسلم و انکارناپذیری است که به گونه ای قانع کننده وجود سازوکار مورد نظر را به تأیید می رسانند؛ و نتایج بر اساس آن ها به روشنی بیان می شود. بارزترین شاهد، اشاره به این واقعیت است که یک زمانی در تاریخ تکامل، مغز صاحب ذهن، آگاهی و شناخت نبوده است. یعنی ذهن، آگاهی برتر، شناخت و در نهایت زبان محصول تکامل اند و به تدریج، همگام و متناسب با تکامل اندام ها و جسم، به وجود آمده و به مرحل? کنونی رسیده اند. نتیج? نهایی این پژوهش جسمانی بودن ذهن و در نتیجه زبان و شناخت و مدل پیشنهادی برای تأیید سازوکار(ها) جسمانیت یکپارچه است که میان اندام ها (از جمله مغز) وحدت ارگانیک برقرار می کند. علاوه بر این، چهار نتیجه مطرح شد که عبارت اند از: 1) ذهن/آگاهی ویژگی شبکه های نورونی است، 2) جسمانیت یکپارچه حاصل رابط? ارگانیک میان تمامی اندام ها (از جمله مغز) است، 3) زبان حاصل صورت بندی اندیشه در قالب آواست و 4) زبان ابزار اندیشه است.
حوریه اخدی رضا نیلی پور
چکیده: هدف: بررسی ویژگی های زبانی کودکان دوزبانه مبتلا به اختلال ویژه زبانی با وجود سابقه پژوهشی بسیار گسترده در غرب، در ایران بسیار کم مورد مطالعه قرار نگرفته است. با توجه به این که ویژگی های زبانی کودکان مبتلا به این اختلال در زبان های مختلف متفاوت است، هدف از این پژوهش مقایسه ویژگی های صرفی- واژگانی کودکان دوزبانه فارسی- آذری مبتلا به اختلال ویژه با کودکان دوزبانه فارسی- آذری طبیعی همتای سنی و همتای زبانی آنها، به منظور ایجاد زمینه بهتر جهت کاربرد در امور بالینی می باشد. روش: نمونه های مورد بررسی این مطالعه توصیفی-تحلیلی، کودکان دوزبانه فارسی- آذری 7-8 ساله مبتلا به اختلال ویژه زبانی و کودکان دوزبانه فارسی- آذری طبیعی همتای سنی و همتای زبانی آنها بودند. در این مطالعه نتایج حاصل از آنالیز نمونه های گفتاری، میانگین خرده آزمون های آزمون اختلال ویژه زبان و آزمون تعریف واژگان در کودکان دوزبانه ( فارسی- آذری) مبتلا به اختلال ویژه و گروه های شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss و به کمک آزمون های آماری mann whitney و wilcoxon تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده های موجود نشان می دهد که بین عملکرد کودکان مبتلا به اختلال ویژه زبانی با کودکان طبیعی همتای سنی آنها در اکثر جنبه های زبانی مورد بررسی در آزمون اختلال ویژه زبان و آزمون تعریف واژه تفاوت معنا داری دیده می شود؛ میانگین طول گفته این کودکان پایین تر از همتایان سنی آنهاست و نسبت به آن ها به میزان کمتر از تکواژهای صرفی و دستوری در گفتار استفاده می کنند. مقایسه عملکرد کودکان دوزبانه مبتلا به اختلال ویژه زبانی با کودکان دوزبانه طبیعی همتای زبانی نشان می دهد که علی رغم همسان سازی دو گروه براساس میانگین طول گفته، میانگین استفاده از تکواژهای صرفی در گفتار پیوسته و خرده آزمون قضاوت دستوری از آزمون اختلال ویژه زبانی در کودکان دارای اختلال ویژه زبانی از همتایان زبانی کم تر است و میانگین امتیاز جنبه ساختاری آزمون تعریف واژه، به طور معناداری در گروه کودکان دارای اختلال ویژه زبانی نسبت به همتایان زبانی پایین تر است. نتیجه گیری: تمامی عملکردهای زبانی کودکان مبتلا به اختلال ویژه زبانی دوزبانه به طور مشهودی پایین تر از عملکرد مورد انتظار برای سن آن هاست؛ به علاوه کودکان مبتلا به اختلال ویژه زبانی در برخی مهارت های زبانی از کودکان همتای mlu خود نیز عقب ترند.علاوه براین می توان نتیجه گرفت که شاخص های مربوط به گفتار پیوسته، آزمون اختلال ویژه زبان و آزمون تعریف واژه، در پیدا کردن کودکان مبتلا به اختلال ویژه زبانی مفید است. کلید واژه ها: اختلال ویژه زبانی، صرف، واژگان، دوزبانگی، زبان فارسی، زبان آذری
سحر حیدری رضا نیلی پور
به منظور بررسی رابطه ی نوع و شدت زبان پریشی ناشی از سکته ی مغزی با جایگاه ضایعه،30 بیمار زبا ن پریش فارسی زبان با دامنه ی سنی 34 تا 78 سال که بر اساس تصاویر mri در نتیجه ی ضایعه در بخش های مرتبط با عملکرد زبانی دچار آسیب شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت ارزیابی نوع و شدت زبان پریشی از نسخه ی بالینی آزمون زبان پریشی فارسی وب(p-wab 1) و برای بررسی میزان آسیب پذیری اسم و فعل از آزمون نامیدن اسم و فعل فارسی استفاده شد. علاوه بر این، میزان آسیب پذیری اسم و فعل نیز در این بیماران بررسی گردید.
لیلا گلپور رضا نیلی پور
چکیده ندارد.
مهناز خسروجاوید رضا نیلی پور
چکیده ندارد.
سارا رمضانی رضا نیلی پور
چکیده مقدمه لکنت یکی از شایعترین اختلالات گفتاری است با وجود این، علت آن به درستی مشخص نیست و احتمالاً یک اختلال چند عاملی است. هدف از تحقیق حاضر بررسی و مقایسه تأثیر پیچیدگی رمز گذاری واجی بر روانی گفتار کودکان عادی و لکنتی6-9سال شهر تهران در سال 1388 می باشد. روش بررسی: این پژوهش از نوع مقطعی و توصیفی تحلیلی می باشد.تعداد 18 کودک مبتلا به لکنت شدید و خیلی شدید و 18 کودک عادی در نظر گرفته شدند. روش نمونه گیری در مورد کودکان لکنتی از نوع در دسترس و گروه عادی بر اساس همتا سازی با کودکان لکنتی از نظر سن و جنس و محل سکونت بود. برای بررسی عملکرد فرایند رمز گذاری واجی و تأثیر پیچیدگی این فرایند بر روانی گفتار از آزمون تکرار کلمه و ناکلمه استفاده شد. این آزمون شامل 87کلمه و87 ناکلمه بوده که با فاصل? زمانی 5 ثانیه در فایل های صوتی جداگانه به صورت دیجیتالی ضبط شدند و به لحاظ طول واژگانی به سه دسته محرک های دو ، سه ، چهار هجایی تقسیم شدند، به گونه ای که هر دسته شامل29 محرک با واج های آغازین متنوع و دارای خوشه یا بدون خوشه همخوانی انتهایی و بین هجایی می باشند. محرک ها برای آزمودنی ها پخش می شدند سپس از آنها درخواست می شد محرک های شنیده شده را تکرار کنند.به پاسخ های صحیح و روان کودک نمر? 1 وپاسخ های غلط و ناروان کودک نمر? 0 تعلق می گرفت. مجموع نمره های تلفظ صحیح و روانی گفتار برای هر دسته از محرکها محاسبه و تبدیل به درصد شدند. یافته ها : نتایج پژوهش با استفاده از آزمون تی مستقل، تی زوجی، ویلککسون نشان دادند که که در کودکان مبتلا به لکنت درصد روانی گفتار، با افزایش پیچیدگی واجی کل محرک ها، به طور معنی داری بیشتر از کودکان عادی کاهش یافت(05/0>p ). ولی درصد تلفظ صحیح فقط با افزایش پیچیدگی واجی در ناکلمه ها، در کودکان مبتلا به لکنت بیشتر از کودکان عادی کاهش یافت(05/0>p ) و با افزایش پیچیدگی واجی کلمه ها، کاهش درصد تلفظ صحیح در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت(05/0<p ). همچنین هر دو گروه در تکلیف تکرار کل ناکلمه ها نسبت به تکلیف تکرار کل کلمه ها عملکرد ضعیفتری داشتند که البته این عملکرد ضعیف در کودکان مبتلا به لکنت به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از کودکان عادی بود. بحث: . این نتایج گواه این مطلب است که در کودکان مبتلا به لکنت رمزگذاری واجی به خوبی انجام نمی شودو با پیچیدگی واجی این نقص بیشتر می شود و این امر بر اساس فرضیه اصلاح پنهان می تواندسبب ایجاد خوداصلاحی پنهان و به دنبال آن، وقوع انواع الگوهای لکنت شود. کلمات کلیدی: لکنت،رمزگذاری واجی، پیچیدگی واجی، اصلاح پنهان، تلفظ صحیح، روانی گفتار
افسانه عرشی رضا نیلی پور
رشد گفتار کودک در جریان تکوین فردی به صورت تدریجی و در مراحلی مشخص و پیاپی انجام می شود. نخستین ارتباط کلامی کودک از طریق تک کلمه آغاز و به سمت تولید جمله پیش می رود. از اینرو آگاهی از رشد مهارتهای گفتار وزبان برای آسیب شناسان گفتار و زبان ضروری می باشد و ایشان را در زمینه های مختلف تشخیصی و درمان اختلالات یاری خواهد رساند. مطالعه حاضربه بررسی برخی شاخصهای نحوی و واژگانی کودکان، 3 ، 4 و 5 ساله فارسی زبان پرداخته است .
شیوا ابراهیمیان رضا نیلی پور
در پژوهش حاضر با تکیه بر یافته های چپمن و همکاران بااستفاده از نسخه تجدید نظر شده سوم آزمون رشد زبان که برای زبان فارسی هنجار شده است ، میزان همبستگی بین زبان دریافتی و زبان بیانی کودکان سندرم داون با سن عقلی 4 تا 5 سال محاسبه خواهدشد. براساس این آزمون درک و بیان زبان صرفا در دو سطح واژگانی و دستوری قابل بررسی است . با توجه به خرده آزمونهای آزمون رشد زبان ، در این تحقیق ابتدا سطح درک واژگانی و دستوری و سپس سطح بیان واژگانی و دستوری تعیین می شود و نهایتا با محاسبه امتیاز کلی برای درک و امتیازی برای بیان ، میزان همبستگی بین نمرات درک و بیان در کودکان سندرم داون مشخص می شود. با توجه به اینکه نیمرخهای درک و بیان در کودکان سندرم داون یک تاخیر است و نه یک نقص. پرسشی که مطرح است ، این است که میزان همبستگی بین درک و بیان دراین کودکان چقدر است؟
مجید رفیعی رضا نیلی پور
در این تحقیق به بررسی وتوصیف ویژگیهای تکواژشناختی تعدادی از کودکان 4 تا 9 ساله مبتلا به آسیب ویژه زبان می پردازد و میزان استفاده از تکواژهای دستوری در گفتار این کودکان را بررسی کرده و در نهایت با ارائه گزارشی به توصیف برخی ویژگیهای زبانی این کودکان و مقایسه این گروه با همتایان سنی و زبانی ایشان می پردازد.
جلال بختیاری رضا نیلی پور
زبان پریشی یک اختلال ارتباطی اکتسابی است ک به علت ضایعات مغزی ایجاد می شود. گفتاردرمانی یکی از عواملی است که باعث بهبودی قابل توجهی در مهارتهای زبانی و گفتاری این بیماران می شود. عوامل مهمی در پیش آگهی و میزان بهبودی این بیماران موثر می باشند، یکی از این عوامل مهم، زمان شروع گفتاردرمانی بعد از سکته مغزی در این بیماران می باشد، این پژوهش به بررسی تاثیر این عامل در میزان بهبودی بیماران زبان پریش ناروان می پردازد.
فاطمه کسبی رضا نیلی پور
از آنجا که فعل در زبان فارسی دربرگیرنده نحوه عمل، فاعل و زمان عمل می باشد، لذا نق مهمی در گفتار ایفا می نماید. در صورت آگاهی از هنجار رشد زبانی از جمله رشد ویژگیهای فعل، آسب شناسان گفتار و زبان در تشخیص و درمان به موقع اختلالات زبانی موفق تر خواهند بود. هدف از این مطالعه، به دست آوردن الگوی رشد فعل در کودکان طبیعی بوده است. (کودکان سنین 5/4-2 سال)
رضا نیلی پور
چکیده ندارد.
فاطمه رضوانی جونقانی رضا نیلی پور
سطوح زبانی کودکان عقب مانده ذهنی بطور کامل قابل مقایسه با عملکرد زبانی افراد طبیعی نیست و اجزای مختلف تشکیل دهنده زبان در هر فرد با هم تفاوت بسیاری دارد . بعنوان مثال اختلال در سطح نحو به اندازه اختلال در سطح واژگان بیانی نیست و میزان اختلال در هر سطح با همدیگر تفاوت دارد که این مساله پیمانه ای بودن زبان را مطرح می کند . در این پژوهش زبان بیانی شامل نحو بیانی ، واژگان بیانی و تولید کلمه است و هدف اصلی در پژوهش حاضر بررسی این سه جنبه مهم زبان بیانی و بررسی تفاوت نیمرخ زبان بیانی کودکان سندرم داون با کودکان طبیعی است . در این پژوهش از آزمون رشد زبان استفاده گردید . جمعا 28 نفر بعنوان نمونه شامل 14 کودک دارای سندرم داون و 14 کودک طبیعی انتخاب گردید .روشهای آماری مورد استفاده عبارتند از : آزمون تی ، آزمون تی زوجی ، آزمون mann-whitney u ، آزمون anova ،آزمون least significant difference . پس از آزمون فرضیه های پژوهش توسط روشهای آماری ذکر شده ، نتایج زیر به دست آمد : 1- در کودکان سندرم داون 5 ساله عقلی واژگان بیانی و تولید بهتر از تکمیل دستوری بود و تفاوت معنی داری بین آنها وجود داشت یعنی احتمال دارد که وازگان بیانی ، تولید و نحو بیانی بصورت پیمانه های مجزا و مستقل از هم باشند . 2- نتایج نشان داد که نیمرخ زبان بیانی در کودکان طبیعی 5 ساله بهتر از نیمرخ زبان بیانی در کودکان سندرم داون 5 ساله عقلی بود . 3-در هر گروه ، فعالیت سیستم نحوی مجزا و مستقل از سیستم واجی بود .
رضا نیلی پور محمدرضا باطنی
آنچه در این رساله مورد پژوهش قرار گرفته است نحوه برخورد زبانها و قرض گیری زبانی با توجه به اصول زبانشناسی و بررسی دستبردهای زبانی واژگان فارسی می باشد. از تاثیرپذیری های زبان فارسی - عربی فقط به "تبادل های قرضی" اشاره شده است . هر گاه یک فرد یا یک گروه زبانی بتوانند دو یا چند زبان را به تناوب بکار برند، آن زبانها در برخورد با یکدیگر قرار می گیرند. تاثیر یک زبان را در زبان دیگر "دستبرد" می نامند . دستبردها به دلایل زبانی یا ساختمانی و یا به دلایل غیرزبانی یا خارجی می باشد. عوامل ساختمانی عواملی هستند که از سازمان صوری زبان سرچشمه گرفته باشند و هر دسته مربوط به دستگاه معینی می شوند. هر چه دو زبان از لحاظ ساختمانی بهمن نزدیکتر باشند امکان دستبرد کمتر است . در میان عوامل غیرزبانی میزان کاربرد دوزبان، میزان احتیاج و اختلاف سطح اقتصادی و سیاسی دو جامعه بیش از عوامل دیگر در دستبردهای مربوط به واژگان موثر هستند. در قرض گیری عنصر یا الگویی که به عاریه گرفته می شود، در زبان مبداء یا قرض دهنده "مدل" و در زبان قرض گیرنده "نسخه بدل" می نامیم . پدیده های قرضی در واژگان با توجه به چگونگی جانشین سازی یا بازسازی ها براساس عادات زبانی زبان قرض گیرنده به سه شاخه جدا از هم تقسیم می شود که عبارتند از: قرض مستقیم، قرض و جانشین سازی و جانشین سازی کامل . هر یک از سه موارد فوق به تفصیل شرح داده شده است .