نام پژوهشگر: سهیلا نوربخش بیدختی
سهیلا نوربخش بیدختی نادر جهانگیری
زمان به عنوان یک مفهوم ذهنی معمولاً در زبان که وسیله ای برای بیان افکار و مفاهیم ذهنی است نمود می یابد. در اغلب زبان ها ابزار بیان زمان، زمان دستوری و قیدهای زمان می باشند. اما واقعیت اینست که سخنگویان زبان برای بیان زمان مورد نظر خود یا درک زمان مورد نظر گوینده بیشتر به بافت زبانی و موقعیتی متکی هستند تا ابزارهای دستوری و واژگانی. یاشالت (2005) این واقعیت را در چارچوب نظریه معناشناسی پیش فرض اینگونه تبیین می نماید که تعبیر زمان در ذهن برخاسته از ادغام چهار عامل معنایی واژگان و ساختار دستوری جمله، پیش-فرض های شناختی ، استنتاج آگاهانه بر اساس عوامل بافتی و موقعیتی و پیش فرض هایی که بر اساس عوامل اجتماعی، فرهنگی و دانش عمومی جهان شکل می گیرند ، است. بحث جالب توجه دیگری که یاشالت (2009) در خصوص زمان مطرح می کند، مفهوم سازی زمان در ذهن بر پایه وجهیت است. هدف پژوهش حاضر اینست که چگونگی مفهوم سازی زمان در زبان فارسی را در چارچوب نظریه معناشناسی پیش فرض بررسی نماید. برای نیل به این هدف دو نکته اصلی مطرح شده در نظریه ی معناشناسی پیش فرض یعنی وابستگی زمان و وجهیت و همچنین چگونگی تعامل عوامل موثر در درک معنای زمان در زبان فارسی با استناد به پیکره های زبان فارسی و همچنین بکار گیری آزمایشات روانشناسی مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس با توجه به نتایج بدست آمده چگونگی مفهوم سازی ذهنی زمان های مختلف (گذشته، حال و آینده) در زبان فارسی به صورت صوری نمایش داده شده است. در انتها نیز با بررسی پیکره های زبانی زبان فارسی و در نظر گرفتن عوامل دخیل در درک معنای زمان که در چارچوب نظریه معناشناسی پیش فرض مطرح شده اند، قواعدی برای طراحی یک نرم افزار برچسب زن زمان استخراج شده است. نرم افزار برچسب زن با بکارگیری قواعد یاد شده قابلیت این را دارد که زمان افعال در متون مختلف زبان فارسی را با دقت 94% تعیین نماید.