نام پژوهشگر: نادیا دادپور
نادیا دادپور حسین کیانی
زمان یکی از مهم ترین عناصر در روایت شناسی است. پژوهشگران فراوانی در این زمینه به نظریه پردازی پرداخته اند. ژرار ژنت در کتاب «گفتمان روایت» الگویی در تحلیل زمان ارائه داده است. ژنت در الگوی پیشنهادی خویش معتقد به سه رابطه ی زمانی میان زمان متن و زمان داستان است: 1- نظم و ترتیب: ( پاسخ به پرسش«کی»)، 2- تداوم : (پاسخ به پرسش «چه مدت»)، 3- بسامد: ( پاسخ به پرسش«چند وقت یک بار»). نظم جایگاه های زمان پریشی داستان را تعیین می نماید و به بررسی گذشته نگرها و آینده نگرها می پردازد. در بخش تداوم شتاب داستان مورد توجه قرار گرفته، نوع آن مشخص می گردد. این پژوهش عنصر زمان را در داستان یوسف پیامبر در قرآن کریم بررسی می کند. ابتدا پس از بررسی مبانی نظری پژوهش در فصل دوم و تبیین آن در فصل سوم به بررسی عنصر زمان با توجه به الگوی پیشنهادی ژرار ژنت می پردازد. و أنواع زمان پریشی ها را در این داستان مشخص می نماید. همچنین ازفرم های تداوم زمانی؛شتاب مثبت وشتاب منفی در داستان یوسف پیامبر علیه السلام رونمایی میکند و تأثیر این فرم ها رادر پیشبرد زمان داستان بیان می دارد. در نهایت نیز ابعاد بسامد داستانی و جلوه های گوناگون آن را در داستان یوسف پیامبر علیه السلا را بازیابی می کند. نتایج بدست آمده از بررسی زمان در این داستان نشان می دهد که این داستان روند گاهشمارانه ای را طی می کند با این وجود زمان پریشی های گذشته نگر و آینده نگر با انواع گوناگونشان در آن به چشم می خورند. حضور این زمان پریشی ها تضمین کننده انسجام معنایی این داستان بوده اند. دو فرم شتاب مثبت (فشردگی و حذف) را می توان در سرتاسر داستان یوسف پیامبرعلیه السلام مشاهده کرد. واحدهای توصیفی کارکردهای متفاوتی در داستان یوسف علیه السلام می یابند. آنها گاه پیشبرنده و گاه کندکننده حرکت داستان اند؛ گاهی نیز دلالتی دو وجهی پیدا می کنند. صحنه های نمایشی که بارزترین شکل آنها گفت و گو است در داستان یوسف علیه السلام عامل پیشبرده زمان داستان هستند. بسامد چند محور بیشترین نوع بسامد است. بسامد تک محور و بسامد بازگو نیز در داستان یوسف علیه السلام دیده می شود. بررسی زمان در داستان یوسف پیامبرعلیه السلام در برجسته سازی یکی از جنبه های اعجاز داستانی قرآن کریم موثر بوده است