نام پژوهشگر: مریم صالح زاده ابرقویی
مریم صالح زاده ابرقویی شعله امیری
مقدمه: اختلالات هیجانی و رفتاری کودکان و نوجوانان، یکی از مهمترین چالش های فراروی بهداشت عمومی در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود، لیکن در مقایسه با مشکلات جسمانی، کمتر مورد مطالعه، پایش و درمان صحیح قرار گرفته است. اختلالات هیجانی و رفتاری نوجوانان، ممکن است در دوره های بعدی زندگی، خود را به صورت ویژگی های پایدار نشان دهند بنابراین برنامه ریزی های درمانی در این زمینه بسیار مهم است و از جمله راه های موثر در پیش گیری از اختلالات روانی در بزرگسالی خواهد بود. تحقیقات متعدد اثربخشی برنامه های آموزش والدگری را در کاهش اختلالات هیجانی و رفتاری کودکان نشان داده اند لیکن در حیطه تحقیقات داخلی، پژوهشی با هدف ساخت و تدوین یک برنامه والدگری مناسب برای کاهش اختلالات هیجانی و رفتاری نوجوانان، انجام نشده است. در پاسخ به این نیاز پژوهشی، تحقیق حاضر، با هدف تدوین برنامه آموزش والدگری مثبت متمرکز بر کاهش اختلالات هیجانی و رفتاری نوجوانان و مقایسه اثربخشی این برنامه با درمان شناختی- رفتاری صورت گرفت. ابزارها و روش: این پژوهش در دو مرحله کیفی و آزمایشی صورت گرفت. در مرحله کیفی، پژوهشگر طی 6 مرحله و با استفاده از منابع، متون و مصاحبه های متنوع به تدوین برنامه والدگری مثبت پرداخت. در مرحله آزمایش، نمونه گیری با استفاده از فرم های والدین و خودسنجی نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ، صورت گرفت. 36 نوجوان به تصادف انتخاب شدند که در هر 4 زیرمقیاس اضطراب، گوشه گیری/ افسردگی، شکایات جسمانی و رفتار پرخاشگرانه در دامنه مرزی یا نابهنجار قرار داشتند و به طور تصادفی در 3 گروه 12 نفره قرار گرفتند. نوجوانان گروه اول همراه با والدینشان طی 10 جلسه در برنامه والدگری مثبت و گروه دوم به مدت 8 جلسه در جلسات فردی درمان شناختی- رفتاری شرکت کردند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده های حاصل از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 1 ماهه با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که هر دو درمان برنامه والدگری و شناختی- رفتاری در کاهش نمرات کلی اختلالات هیجانی و رفتاری و زیرمقیاس های اضطراب، گوشه گیری/ افسردگی، شکایات جسمانی و رفتار پرخاشگرانه در پس آزمون موثر بوده اند (p< 0. 0001) و برنامه والدگری مثبت در تمام زیرمقیاس ها به جز گوشه گیری/ افسردگی نسبت به درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری داشته است (p< 0. 0001). یافته ها حاکی از تداوم تاثیرات برنامه والدگری مثبت در پیگیری 1 ماهه در تمام زیرمقیاس ها و تداوم تاثیرات درمان شناختی- رفتاری در زیرمقیاس های اضطراب، گوشه گیری/ افسردگی و رفتار پرخاشگرانه است. نتیجه گیری: یافته ها، اثربخشی برنامه والدگری مثبت تدوین شده در کاهش اختلالات هیجانی و رفتاری نوجوانان و برتری نسبی آن بر درمان شناختی- رفتاری را نشان دادند. این نتایج از کارایی فزاینده مداخلات سیستمی و متمرکز بر خانواده تدوین شده متناسب با بافت فرهنگی در جهت کاهش اختلالات هیجانی و رفتاری نوجوانان حمایت می کند.
شیما ترک مریم کیان
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین «آگاهی فراشناخت»، «خودکارآمدی ریاضی» و «اضطراب ریاضی» در بین دانش آموزان دوره سوم متوسطه شهر محلات بود. روش پژوهش یک پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهرستان محلات که در نیمسال 92-1393 تحصیل می کنند، بود؛ از این میان تعداد 187 نفر دانش آموز دختر و پسر پایه سوم از بین رشته های علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیر «اضطراب ریاضی»، «آگاهی فراشناختی» و «خودکارآمدی ریاضی» از پرسشنامه های استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق رگرسیون خطی، آزمون t و تحلیل واریانس یک راهه انجام شد. نتایج نشان داد که رابطه خودکارآمدی ریاضی و آگاهی فراشناخت با اضطراب ریاضی با توجه به سطح معناداری، معنادار است و همچنین مشخص شد که بین اضطراب ریاضی، خودکارآمدی ریاضی و آگاهی فراشناختی در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین مشخص شد بین اضطراب ریاضی، خودکارآمدی ریاضی و آگاهی فراشناختی در رشته های علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک تفاوت معنادار وجود دارد. بنابر یافته ها، پژوهش حاضر پیشنهاد می کند سیستم آموزشی در کنار سنجش های گوناگونی که در مقاطع تحصیلی مختلف به عمل می آورد، در تشخیص و درمان اضطراب ریاضی دانش آموزان اهتمام ورزد و بخشی را نیز به سنجش مهارتهای خودکارآمدی و آموزش مهارتهای فراشناختی افراد اختصاص دهد تا از این طریق بتواند به آنها در جهت عملکرد تحصیلی بهتر یاری رساند.