نام پژوهشگر: ناهید عاقبتی

تبیین چارچوب مفهومی مراقبت پرستاری کل نگر و طراحی برنامه درسی پرستاری کارشناسی ارشد ویژه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  ناهید عاقبتی   عیسی محمدی

چکیده مقدمه و هدف: امروزه پرستاری کل نگر در دنیای غرب به عنوان یک بخش اصلی از فلسفه و چارچوبهای مفهومی برنامه های درسی آموزش پرستاری محسوب می شود. اغلب دانشکده ها به طور انتخابی ازتئوری های مختلف کل نگر پرستاری(مبتنی بر جهان بینی همزمانی یا مجموع نگری)، جهت طراحی چارچوب های مفهومی شان استفاده می کنند. در عین حال که یک چارچوب پنداشتی واحد با رویکرد کل نگر وجود ندارد. از سویی نتایج حاصل از مطالعات مختلف در طی سالهای اخیر نشان دهنده کارآمدی ناکافی برنامه درسی آموزش پرستاری در ایران است که ممکن است ناشی از کم توجهی به روند علمی طراحی، بازنگری و اصلاح برنامه درسی مبتنی بر چارچوبهای پیشرفته حرفه ای باشد. هدف از مطالعه حاضر تبیین چارچوب مفهومی مبتنی بر رویکرد پرستاری کل نگر و طراحی برنامه درسی پرستاری کل نگرکارشناسی ارشد ویژه قلب تا سطح برنامه درسی کلان می باشد. روش: مطالعه حاضر مبتنی بر روند طراحی ارکان برنامه درسی بر اساس روش شناسی لینا وایز، در طی 5 مرحله انجام شده است. 1- طراحی چارچوب و زمینه برنامه درسی: این مرحله در دو گام اصلی انجام شد؛ در گام اول چارچوب مفهومی مراقبت کل نگر پرستاری با استفاده از روش طراحی کیفی تئوری مورس تبیین گردید. نقطه اتکای چارچوب حاضر، تحلیل مفاهیم متاپارادایمی انسان، محیط، سلامتی و پرستاری با استفاده از روش تحلیل مفهوم مبتنی بر اصول مورس، پنراد و هاپسی در تئوری های کل نگر مبتنی برجهان بینی همزمانی می باشد. مفاهیم متاپارادایمی در 5 تئوری معروف کل نگر مبتنی بر جهان بینی همزمانی، شامل علم انسان واحد راجرز، سلامتی به عنوان توسعه هوشیاری نیومن، علم مراقبت از انسان واتسون، الگوسازی و الگوسازی نقش اریکسون و انسان شدن پارسی تحلیل شد. با توجه به اینکه مهمترین معیار اعتبار داده ها در فرایند تحلیل مفهوم دست اول بودن آنها می باشد، بنابراین در این مطالعه تنها از کتب و مقالات نگاشته شده توسط نظریه پردازان استفاده گردید. در نهایت 8 کتاب تئوری و 16 مقاله ( انتخاب شده از مجموع 92 مقاله جستجو شده در پایگاه های اطلاعاتی scopusو medline)، تحلیل شد و مفاهیم در قالب یک چارچوب مفهومی به یکدیگر ارتباط داده شدند. در گام دوم تحلیل موقعیت بر اساس جمع آوری فاکتورهای زمینه ای درونی و بیرونی در محیط آموزشی دانشکده پرستاری و مامایی مشهد انجام گرفت، جهت جمع آوری داده ها از بررسی متون، سایتهای اینترنتی و مصاحبه با افراد کلیدی استفاده شد. 2- تعریف رسالت، و دورنمای برنامه درسی بر اساس چارچوب کل نگر ، 3- طراحی برنامه درسی کلان و پیامدها.4- طراحی برنامه درسی جزئی: در این مرحله یکی از دوره های برنامه به صورت مثال ارائه گردید. 5- برنامه ریزی جهت ارزشیابی برنامه درسی. نتایج: نتایج حاصل از تحلیل تئوری های کل نگر مبتنی بر مفاهیم 4 گانه متاپارادایمی پرستاری منجر به تبیین چارچوب پنداشتی پرستاری کل نگر در بستر تعاملات ریتمیک دوجانبه میدانهای انرژی شد. مفاهیم در سه سطح، حول مفهوم مرکزی تعاملات ریتمیک دوجانبه به هم مرتبط گردیدند. سطح اول شامل میدانهای انرژی در تعامل با یکدیگر در عالم هستی، سطح دوم انسان به عنوان یک میدان انرژی در تعامل با عالم هستی و سطح سوم پرستار و مددجو در تعامل با یکدیگر در محیط مراقبتی می باشد. سپس نتایج حاصل از تحلیل موقعیت مبتنی بر بررسی فاکتورهای زمینه ای داخلی و خارجی ارائه گردید، در بخش فاکتورهای زمینه ای داخلی ارکان مهمی چون تاریخچه، رسالت و دورنمای دانشگاه علوم پزشکی و دانشکده پرستاری و مامایی، فرهنگ ( با تکیه بر نحوه تعاملات افراد) و فراساختار (شامل تعداد اساتید ودانشجویان، و منابع حمایتی جهت آموزش) مورد بررسی قرار گرفتند. جهت بررسی فرهنگ با استفاده از دو روش مصاحبه و مشاهده، نحوه تعاملات افراد در سه بخش کلی طبقه بندی شد.1- تعاملات مربی با دانشجویان در 4 طبقه اصلی، حدو مرزهای دانش پرستاری در گردابی از ابهام و سردرگمی، تلاش در جهت القای هویت حرفه ای به دانشجو، محدودیت نیروی انسانی کارآزموده و ناهمگنی دانشجویان، 2- تعاملات مربی با پرسنل در 2 طبقه: جایگاه ابهام برانگیز کادر آموزش پرستاری در بالین، قائم به فرد بودن تعاملات مربی با پرسنل پرستاری، و 3- تعاملات با بیمار 1 طبقه توجه به بیمار: در طیفی از عملکردهای رفع تکلیف محور تا وظیفه محور. در بخش فاکتورهای زمینه ای خارجی به اختصار به کمک اسناد و مدارک موجود، ابعادی چون فرهنگ و آیین های رایج جامعه ایران، نظام مراقبت بهداشتی در مشهد و ایران، نظام های حمایتی حرفه ای و کدهای اخلاقی ارائه شده توسط آنها برای پرستاری بررسی و ارائه گردید. در طی مراحل بعد مبتنی بر چارچوب پنداشتی و نتایج حاصل از تحلیل موقعیت رسالت و دورنما و پیامدهای برنامه نوشته شد. برنامه درسی کلان مورد محور کارشناسی ارشد ویژه قلب پیشنهاد شد. برنامه درسی جزئی کل نگر ویژه قلب 1 به عنوان مثال توصیف شد. و روش ارزشیابی سیپ جهت ارزشیابی برنامه پیشنهاد گردید. جمع بندی: نتایج حاصل از مطالعه حاضر منجر به تبیین یک تئوری یکپارچه پرستاری کل نگر در بستر تعاملات ریتمیک دوجانبه میدانهای انرژی و طراحی یک برنامه درسی مورد محور با رویکرد کل نگر ویژه قلب گردید. بطوریکه برنامه درسی حاضر با بکارگیری یک چارچوب پنداشتی پرستاری کل نگر و نتایج حاصل از تحلیل موقعیت، ضمن تأمین استانداردهای حرفه ای پرستاری، بر اساس چالشها و توانمندیهای موجود در محیط آموزشی شکل گرفته است. این چارچوب برای توسعه، بازنگری و اصلاح برنامه های کلیه مقاطع پرستاری توصیه می گردد. کلمات کلیدی: پرستاری کل نگر، جهان بینی همزمانی، تعاملات ریتمیک دوجانبه، طراحی برنامه درسی مورد محور کارشناسی ارشد پرستاری کل نگر ویژه قلب