نام پژوهشگر: علی شعبانی
غلامحسین علی پور بهاره شعبانپور
در این تحقیق اثرات غلظت و دمای آب نمک روی ماهی سفید (rutilus frisii kutum) دودی شده به روش سرد بررسی شد و فرآورده دودی حاصل با ماهی دودی موجود در بازار مقایسه شد. آزمایش ها به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سطح اطمینان (05/0> p) انجام شد. ماهی ها بوسیله آب نمک با غلظت های 10، 18 و 26 درصد در دو دمای محیط و یخچال (16 و 4 درجه سانتی گراد) شور شدند. نتایج حاصل از ارزیابی فرآورده شور شده نشان دادند که اثر متقابل غلظت و دمای آب نمک روی رطوبت، بازهای نیتروژنی فرار و تیوباربیتوریک اسید معنی دار بود و با افزایش غلظت آب نمک از 10 به 18 و 26 درصد میزان رطوبت، ph، پروتئین، مقدار محصول و مجموعه بازهای نیتروژنی فرار کاهش یافت، اما درصد نمک در بافت، نمک در فاز آبی، خاکستر، چربی و مقدار پراکسید، تیوباربیتوریک اسید و امتیازهای حاصل از ارزیابی های حسی افزایش یافت. در مجموع استفاده از آب نمک با غلظت 18% بهترین نتایج را برای شور کردن ماهی سفید در پی داشت. در فرآورده دودی نتایج نشان داد که اثر متقابل غلظت و دمای آب نمک تنها روی مقدار بازهای نیتروژنی فرار، تیوباربیتوریک اسید و امتیاز کیفی طعم معنی دار بود و با افزایش غلظت آب نمک از 10 به 18 و 26 درصد مقدار رطوبت، ph، پروتئین، پراکسید و مجموعه بازهای نیتروژنی فرار کاهش یافت، اما مقدار تیوباربیتوریک اسید ، خاکستر، نمک موجود در بافت، نمک در فاز آبی، چربی و امتیازهای حاصل از ارزیابی های حسی افزایش یافت. مقایسه نتایج نزدیک بودن کیفیت تیمار 26 درصد آب نمک را با نمونه های بازاری نشان داد. در مجموع غلظت 26 درصد آب نمک فرآورده دودی با کیفیت تری را تولید کرد، اما شاخص های کیفی آن بسیار پایین بود. نتیجه این که برای تولید فرآورده دودی با کیفیت قابل قبول باید علاوه بر اصلاح روش های شورکردن، دوددهی نیز اصلاح شود و می توان گفت که مرحله دودی کردن به مراتب مهمتر از مرحله نمک سود کردن است که باید مورد توجه قرار گیرد.
حکیمه جنت علی پور بهاره شعبان پور
ماهی به علت دارا بودن ترکیب مناسب اسیدهای آمینه ضروری منبع پروتئینی بسیار مناسبی به شمار می رود. فرآیندهای فیزیکوشیمیایی و حرارتی که در طول عمل آوری غذا اعمال می شوند، موجب بروز تغییر در خصوصیات تغذیه ای و کاربردی پروتئینها می شوند. در این مطالعه، تاثیر فرآیندهای انجماد- انجمادزدائی و پخت بر تغییرات کیفیت پروتئین فیله ماهی قره برون (acipenser persicus) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، فیله های تازه ماهی در دمای 20- درجه سانتیگراد به مدت 4 ماه در فریزر نگهداری گردیدند و سپس در ماکروویو یا یخچال انجمادزدائی شدند و پس از انجمادزدائی به دو روش کبابی و سرخ کردن فرآیند گردیدند. تغییرات کیفیت پروتئین توسط شاخص های رطوبت، پروتئین، چربی، خاکستر، حلالیت پروتئین، ترکیب اسیدهای آمینه و گروه سولفیدریل (-sh) مورد بررسی قرار گرفت. ارزش تغذیه ای فیله ها پس از فرآیندهای پخت با استفاده از شاخص های مختلف شامل امتیاز شیمیایی، شاخص اسیدهای آمینه ضروری، ارزش بیولوژیک، قابلیت هضم درون آزمایشگاهی و امتیاز اسیدآمینه تصییح شده با قابلیت هضم درون آزمایشگاهی بررسی شد. همچنین تغییرات احتمالی میزان بار میکروبی فیله ها در هر یک از روشهای انجمادزدائی به روش پور پلیت سنجیده شد. فرآیندهای انجماد-انجمادزدائی موجب کاهش میزان پروتئین، رطوبت، خاکستر و افزایش میزان چربی پس از هر دو روش انجمادزدائی گردیدند. انجمادزدائی در ماکروویو نسبت به یخچال کاهش بیشتر در میزان رطوبت و افزایش بیشتری در میزان پروتئین را به دنبال داشت. فرآیندهای کبابی و سرخ کردن منجر به افزایش آبچک گردیدند که این مسآله موجب کاهش در میزان رطوبت گردید. پس از پخت، میزان پروتئین افزایش یافت اما تغییر بارز ایجادی در رابطه با میزان چربی بود که پس از سرخ کردن به میزان قابل توجهی افزایش یافت. میزان حلالیت پروتئین پس از فرآیندهای پخت کاهش یافت (p<0/05) اما در هیچکدام از تیمارها (انجمادزدائی و سپس پخت)، جز در بعضی از ph ها اثر محسوسی در میزان حلالیت پروتئین ایجاد دیده نشد. تمام تیمارهای اعمال شده موجب کاهش در میزان گروه سولفیدریل گردیدند. تاثیر فرآیندهای پخت بر ترکیب اسیدهای آمینه اندک بود. قابلیت هضم درون آزمایشگاهی نمونه ها پس از فرآیندهای پخت افزایش یافت. اندازه گیری پارامترهای تغذیه ای ماهی قره برون نشان داد که فرآیندهای پخت منجر به بهبود ارزش تغذیه ای فیله ماهی گردیدند. میزان بار میکروبی پس از انجماد و انجمادزدائی افزایش یافت (p<0/05) که این افزایش پس از انجمادزدائی در ماکروویو تا حدی کمتر بود. تحقیقات روی روش نگهداری ماهی نشان داد که انجماد باعث کاهش در کیفیت پروتئین تاس ماهی ایرانی می گردد اما در اغلب موارد این تغییرات معنی دار نمی باشند. در هر حال، در صورت انجماد ماده غذایی و نیاز به استفاده از تکنیک های انجمادزدائی، انجمادزدائی در ماکروویو توصیه می گردد.
محمدحسین ابراهیمی علی شعبانی
ماهیان خاویاری به دلیل تولید خاویار، از جمله گونه های با ارزش اقتصادی بالا می باشند. به دلیل عدم وجود تفاوت مورفولوژیکی بین ماهیان نر و ماده، تاکنون به وسیله ی جراحی و در سنین 4-3 سال تعیین جنسیت صورت می گیرد. از آنجا که این جراحی و سایر روش های موجود به ماهی آسیب زده و امکان تعیین جنسیت در سنین پایین وجود ندارد، یک راه حل مناسب جهت این مسئله استفاده از نشانگرهای dna می باشد. استفاده از نشانگرهای اختصاصی جنسی در مدیریت هچری مفید می باشند. تعیین جنسیت در سنین جوانی می تواند هزینه های پرورش مولدین را کاهش دهد. در این مطالعه از روش چند شکلی های حاصل از تفاوت طول قطعات تکثیر شده (aflp) جهت شناسایی نشانگرهای وابسته به جنس در ماهی قره برون acipenser persicus استفاده گردید. ژنوم (8 ماهی نر و 8 ماهی ماده) ماهی قره برون با استفاده از 16 ترکیب پرایمری مختلف بررسی شد. مجموع تعداد 1956 باند حاصل گشت. هیچ یک از ترکیبات پرایمری مختلف قطعات وابسته به جنس را ایجاد نکرد. نتایج نشان داد که کروموزوم جنسی در این ماهی یا وجود نداشته و یا در صورت وجود، احتمالا تمایز آنها در ژنوم این ماهی بسیار کم است.
ملیکا قلیچ پور علی شعبانی
ماهی کپورمعمولی (cyprinus carpio) یکی از گونه های بومی و مهم تجاری دریای خزر محسوب می گردد که علی رغم ارزش اقتصادی، در مخاطره بودن زیستگاه ها و نوسانات صید آن در سال های اخیر، اطلاعات راجع به این گونه در سطح مولکولی محدود می باشد. در این تحقیق به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ماهی کپور معمولی در مناطق قره سو، گرگانرود، تالاب گمیشان و تالاب انزلی از 8 لکوس مایکروستلایت استفاده شد که همگی پلی مورف بودند. طبق نتایج حاصله میزان fst در محدوده 011/0-033/0 به دست آمد که نشان از تمایز ژنتیکی پایین جمعیت های مورد نظر می باشد. نمونه های مورد بررسی در اکثر لکوس ها انحراف از تعادل هاردی- واینبرگ را نشان دادند که دلیل ان را می توان به افزایش هتروزایگوسیتی و تکثیر مصنوعی نسبت داد. تعداد الل ها در محدوده 25 – 14 و هتروزایگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب در دامنه00/1-964/0 (میانگین: 999/0) و 939/0-791/0 (میانگین: 903/0) به دست آمد که بیانگر این مطلب می باشد که علی رغم مسائلی همچون تکثیر مصنوعی کپورمعمولی، تنوع ژنتیکی آن در سطح مطلوبی قرار دارد. همچنین طبق نتایج به دست آمده به نظر می-رسد بیش از یک جمعیت در سواحل جنوبی دریای خزر وجود دارد. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند اطلاعات مفیدی را در زمینه تنوع و تمایز ژنتیکی ماهی کپورمعمولی بیان دارد که در بحث بازسازی ذخایر این گونه حائز اهمیت می باشد.
صادق شیروانی فیل آبادی بهاره شعبان پور
در این تحقیق با استفاده از سه روش حلالیت به کمک اسید، حلالیت به کمک قلیا و روش سنتی از ماهی فیتوفاگ (hypophthalmichthys molitrix) سوریمی تهیه شد و خصوصیات فیزیکوشیمیایی سوریمی و کامابوکو حاصل از این روش ها با یکدیگر مقایسه گردید. اختلاف در شاخص های پروتئین بازیابی شده، خروج چربی و خروج رنگ دانه کل گوشت چرخ شده بین سه تیمار آزمایشی معنی دار (05/0p<) بود. بیشترین مقدار شاخص های بالا به ترتیب مربوط به روش حلالیت به کمک اسید (2/86%)، حلالیت به کمک قلیا (3/72%) و روش سنتی (1/73%) و کمترین مقدار شاخص ها به ترتیب مربوط به روش سنتی(8/76%)، روش سنتی (6/43%) و روش حلالیت به کمک اسید (3/34%) بود. در خروج میوگلوبین بین روش حلالیت به کمک اسید و قلیا اختلاف معنی داری مشاهده نشد ولی نسبت به روش سنتی کارایی بالاتری داشتند (93% در مقابل 63%). میزان سفیدی سوریمی حاصل از روش حلالیت به کمک قلیا نسبت به دو روش دیگر بیشتر بود (78% در مقابل 73%). الگوی الکتروفورز روش سنتی تهیه سوریمی از دست رفتن پروتئین های میوفیبریل و سارکوپلاسمی از طریق پس آب حاصل از شستشو را نشان داد. در حالی که در روش حلالیت به کمک اسید و قلیا پروتئین های میوفیبریل به همراه بخشی از پروتئین های سارکوپلاسمی بازیابی شد، همچنین در روش حلالیت به کمک اسید زنجیره سنگین میوزین تجزیه شده و باندی با وزن حدود 165 کیلودالتون ایجاد شد. بررسی خصوصیات فیزیکی کامابوکوهای تولید شده نشان داد که روش حلالیت به کمک اسید و قلیا در ویژگی هایی همچون قدرت ژل، تست تا شدن و پیوستگی نسبت به روش سنتی برتر بود، در حالی که کامابوکو تولید شده به روش سنتی نسبت به روش حلالیت به کمک اسید و قلیا کشسانی بیشتری داشت. نتایج بیانگر اختلاف معنی داری بین پارامترهای رطوبت تحت فشار و شاخص های بافت سنجی (سختی، چسبندگی و حالت صمغی بودن) بین تیمارهای آزمایشی نبود. در مجموع روش های نوین مبتنی بر تغییرات ph ، در تمامی فاکتورها به جزء در خروج رنگ دانه های کل گوشت چرخ شده و حالت کشسانی کامابوکو نسبت به روش سنتی برتری داشتند.
اکرم علی اکبریان قناتی علی شعبانی
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیتی سیاه ماهی (capoeta capoeta gracilis) که یکی از گونه های مهم بومی رودخانه ای حوضه دریای خزر بوده و اطلاعات مولکولی محدودی از این گونه در اختیار است، تعداد 146 نمونه ماهی از قنات میرزابایلو و رودخانه مادرسو در پارک ملی گلستان و رودخانه های زرین گل، تیل آباد و گرگانرود جمع آوری گردید. dna ژنومی به روش فنل-کلروفرم استخراج و کمیت و کیفیت dna استخراجی با استفاده از بیوفتومتر و الکتروفورز ژل آگارز تعیین گردید. واکنش pcr با استفاده از9 لکوس میکروستلایت انجام گرفت که همگی پلی مورف بودند. نتایج بدست آمده از این بررسی نشان داد که میانگین تعداد الل های مشاهده شده و موثر بترتیب 311/10 و 429/7 و میانگین هتروزایگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار بترتیب 980/0 و 854/0 می باشد. در بررسی تعادل هاردی- واینبرگ مناطق نامبرده در اکثر جایگاه ها انحراف از تعادل را نشان دادند که می توان آن را به افزایش هتروزایگوسیتی نسبت داد. بر اساس محاسبات انجام شده حداکثر میزان fst بین نمونه های میرزابایلو و گرگانرود (017/0) که دارای کمترین میزان جریان ژنی (573/14) بودند مشاهده و حداقل fst بین نمونه های زرین گل و تیل آباد (008/0) که دارای بیشترین میزان جریان ژنی (713/29) بودند بدست آمد. دندروگرام upgma ترسیم شده براساس فاصله ژنتیکی nei نیز جدایی واضحی را بین جمعیت ها نشان نداد. همچنین آنالیز واریانس مولکولی نشان داد که تنوع در درون جمعیت های مورد بررسی بالاتر از تنوع بین جمعیت ها می باشد. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند اطلاعات مفیدی را در زمینه تنوع و تمایز ژنتیکی سیاه ماهی بیان دارد که در بحث برنامه های حفاظت و مدیریت این گونه با ارزش بومی حائز اهمیت می باشد.
مهناز نعمتی بهاره شعبان پور
تولید فیش برگرها در کنار سایر راه های معمول عرضه ماهی، یکی از بهترین روش های ارائه شده برای مصرف بیشتر از محصولات شیلاتی می باشد. در این تحقیق سعی شده است تا فرمولاسیون بهینه تولید فیش برگر از کپور ماهیان ارائه گردد. در این پژوهش، از ماهی کپور معمولی، آمور، فیتوفاگ و بیگ هد استفاده شده است. تعداد 10 فرمولاسیون متفاوت (مستخرج از منابع مستند علمی) برای تولید فیش برگرها مورد استفاده قرار گرفته است. فیش برگرها از نظر ارگانولپتیک، مورد ارزیابی قرار گرفتند. در بین فرمولاسیون ها، اختلاف معنی داری از نظر معیار ارزیابی بو و رنگ برگرها دیده نشد. اما در فاکتور طعم و بافت محصول تولید شده، تفاوت معنی داری در بین فرمولاسیون ها مشاهده گردید. بنابراین فرمولاسیون های شماره 1، 5 و 7 از نظر ارزیابی حسی مردود اعلام شدند. سپس بررسی های ریالی انجام شد. براساس قیمت های ارائه شده و استانداردهای برگرسازی در سازمان بسیج اقتصادی و استاندارد ایران، فرمولاسیون شماره 3 به عنوان مناسب ترین دستورالعمل تهیه فیش برگر از بین فرمولاسیون های مورد آزمایش انتخاب گردید. در ادامه، فرمولاسیون منتخب برای تهیه فیش برگرها با چهار فرمولاسیون متفاوت از نظر گوشت مصرفی استفاده گردید. گوشت ماهی مورد استفاده در تهیه برگرها شامل (1) 100 درصد مینس ماهی، (2) 100 درصد سوریمی ماهی، (3) مخلوط 50 درصد مینس با 50 درصد گوشت قرمز، (4) مخلوط 50 درصد سوریمی با 50 درصد گوشت قرمز می باشد. سپس ترکیبات شیمیایی نظیر میزان رطوبت، پروتئین، چربی، خاکستر، کربوهیدرات، نشاسته، نمک، ph و میزان جمع شدگی در فیش برگرها اندازه گیری گردید. میزان پروتئین و چربی در برگرهای تولید شده از مینس ماهی افزایش و میزان رطوبت، تردی و نرمی برگرها کاهش یافته است. کم ترین میزان جمع شدگی در تیمارهای ساخته شده از سوریمی به دست آمده است. آزمون های ارگانولپتیکی فیش برگرها، نشان داده اند که تیمارهای تولید شده از سوریمی و سوریمی به همراه گوشت قرمز با مقبولیت بیشتری نسبت به مینس و مینس به همراه گوشت قرمز روبرو شده اند. بررسی های ریالی نشان دادند که در تولید برگرها از کپور و آمور، مخلوط سوریمی به همراه گوشت قرمز و در ماهیان فیتوفاگ و بیگ هد، سوریمی مناسب تر است. سپس در هر گونه از کپور ماهیان، فیش برگرها طبق فرمولاسیون انتخاب شده تهیه گردیدند. و فیش برگرهای تولیدی برای مدت 30 روز در دمای 4 درجه و 6 ماه در دمای 18- درجه سانتی گراد نگهداری شدند. نتایج نشان دادند که در طی مدت 30 روز نگهداری در یخچال مقادیر رطوبت تحت فشار، اسیدهای چرب آزاد، پراکسید، تیوباربیتوریک اسید و ترکیبات نیتروژن دار فرار افزایش و میزان ph، چربی، آهن هم و پروتئین های محلول در نمک فیش برگرها کاهش یافته است. در شاخص فلورسانس، تغییرات معنی داری دیده نشده است. طعم و بوی برگرها در همه تیمارها از روز دهم به بعد افت کیفی شدیدی داشته است و رنگ، ظاهر و بافت نمونه ها نیز نتایج مشابه ای را به دنبال داشته است. نتایج آنالیزهای شیمیایی و حسی نشان داد که حداکثر عمر ماندگاری نمونه های برگر تا 10 روز می باشد. و نمونه ها در حد فاصل روز پنجم تا دهم، بازارپسندی و مقبولیت مصرف خود را از دست خواهند داد. اما نگهداری فیش برگرها به مدت 6 ماه در دمای 18- درجه سانتی گراد نشان داد که میزان رطوبت تحت فشار، اسیدهای چرب آزاد، پراکسید، تیوباربیتوریک اسید، ترکیبات نیتروژن دار فرار و شاخص فلورسانس افزایش و میزان آهن هم و پروتئین های محلول در نمک کاهش یافته است، اما میزان افزایش آن نسبت به دمای 4 درجه سانتی گراد نامحسوس تر بوده است. و میزان ph تفاوت معنی داری را نشان نداده است. بررسی حسی برگرها نشان داد که برگرها در مدت 6 ماه کیفیت خوبی را داشته اند. بنابراین نگهداری فیش برگرها در دمای 18- درجه سانتی گراد تا 6 ماه منطقی به نظر می رسد و نمونه ها از نظر شیمیایی و حسی، بازارپسندی و مقبولیت مصرف خود را از دست نخواهند داد.
علی شعبانی علی دیهیمی
این پایان نامه به بررسی توربینهای بادی مبتنی بر ژنراتور القایی با تحریک دوگانه می پردازد. در ابتدا قسمتهای عمده ی توربین بادی بررسی و بر اساس معادلات قابل دسترسی در کتب و مقالات معتبر مدل سازی شده است. مدلسازی ها همگی در محیط matlab/simulink و توسط بلوک های آن و آرایه ی s-function شبیه سازی شده اند. در ادامه روش جدیدی برای مدل سازی توربینهای بادی مبتنی بر ژنراتور القایی به تحریک دوگانه ارائه می گردد که نسبت به مدل پایه ارائه شده بسیار سریعتر بوده و با حذف گذراها، مقادیر حالت ماندگار خروجی ها را به دست می دهد. پس از آن در فصل آخر به بررسی نواحی کاری توربینهای بادی مبتنی بر ژنراتور القایی با تحریک دوگانه پرداخته و بر اساس حداکثر و حداقل مجاز سرعت چرخشی روتور توربین بادی و همچنین حداکثر توان قابل تولید، نواحی کاری را به سه قسمت متفاوت دسته بندی خواهیم کرد. بر اساس این نواحی کاری روش جدیدی برای الگوریتم تعقیب نقطه ی بیشینه ی توان (mppt) ارائه می دهیم که بسیار ساده بوده و نتایج شبیه سازی ها و مقایسه ها با روشهای دیگر ارائه شده در مقالات موید کارایی آن است.
یاسمن اعتمادیان بهاره شعبانپور
بسته بندی تحت خلاء، یکی از روش های جلوگیری از فساد و حفظ کیفیت ماهی می باشد. پلی-فسفات ها نیز در فرآوری غذا به عنوان یکی دیگر از فاکتورهای نگهدارنده، می توانند در صورت لزوم به بسته بندی تحت خلاء در افزایش بهتر کارائی آن کمک کنند. بدین منظور در این تحقیق، اثرات غوطه وری در محلول پلی فسفات ها و بسته بندی تحت خلاء بر تغییرات شیمیایی، میکروبیولوژیکی و حسی فیله ماهی سفید rutilus frisii kutum طی نگهداری در یخ بررسی شد. فیله ها در محلول های سدیم تری پلی فسفات و تترا سدیم پیرو فسفات و ترکیبی از این دو ماده با غلظت 2 % در دمای 4 درجه سانتی گراد به مدت 10 دقیقه غوطه ور شدند و سپس به صورت معمولی و تحت خلاء، بسته بندی و در یخ به مدت 18 روز نگهداری شدند. نتایج حاصل از آزمایشات شیمیایی چون ph، tbars، tvb-n، sh و whc نشان داد که از نظر آماری، اختلاف معنی داری بین نمونه های بسته بندی شده در شرایط معمولی و تحت خلاء وجود دارد، بین انواع پلی فسفات ها نیز، استفاده از سدیم تری پلی فسفات بهترین نتایج را در حفظ کیفیت ماهی با افزایش زمان نگهداری نشان داد. تغییرات در بار باکتریایی فیله های ماهی سفید، ارتباط مستقیمی با کیفیت حسی فیله ها در هر دو نوع بسته بندی تحت خلاء و معمولی داشت. الگوی ژل الکتروفورز نشان داد که با افزایش زمان نگهداری اختلاف محسوسی در هیدرولیز پروتئین های میوزین، اکتین و تروپومیوزین بین تمام تیمارها مشاهده نشد. از نظر ارزیابی حسی، ماندگاری و کیفیت فیله های بسته بندی شده در خلاء با تیمار پلی فسفات ها در مقایسه با فیله های بسته بندی شده در شرایط معمولی 3 روز بیشتر از فیله های بسته بندی شده به حالت معمولی بود. از نظر خصوصیات بافتی نیز، به تدریج با گذشت زمان، میزان سختی فیله ها در تمام تیمارها کم شد. نتایج این تحقیق نشان داد که غوطه وری فیله ماهی سفید در محلول 2 % سدیم تری پلی فسفات به همراه بسته بندی آن در خلاء در کاهش ارگانیزم های عامل فساد، به تاخیر انداختن اکسیداسیون چربی، اکسیداسیون گروه های سولفیدریل، افزایش ظرفیت نگهداری آب و در نهایت افزایش عمر ماندگاری محصول موثر است.
سخی قلیچی بهاره شعبان پور
ماهی کیلکای آنچوی (clupeonella engrauliformis) یکی از گونه های مهم دریای خزر است که استفاده از آن محدود به تولید پودر ماهی می باشد. در پژوهش حاضر، تولید محصول ارزش افزوده ای به نام هیدرولیزه پروتئین ماهی کیلکا به انجام رسید. مینس تهیه شده از ماهی کیلکای آنچوی با استفاده از آنزیم آلکالاز هیدرولیز گردید. درجه هیدرولیز در 10 تیمار زمانی (15، 30، 45، 60، 75، 120، 180، 240، 300، و 720 دقیقه) مورد سنجش قرار گرفت. خواص آنتی اکسیدانی هیدرولیزه های تولیدی نیز به چهار روش ظرفیت پاک کنندگی رادیکال آزاد dpph، ظرفیت پاک کنندگی رادیکال آزاد abts، قدرت چلاته کردن یون فلزی، ظرفیت احیاکنندگی سنجیده شد. برای مقایسه خواص آنتی اکسیدانی هیدرولیزه های تولیدی با یک آنتی اکسیدان مصنوعی متداول، از bht استفاده گردید. بالاترین درجه هیدرولیز در تیمار 720 دقیقه مشاهده گردید، ولی این میزان تفاوت معنی داری با تیمارهای 180، 240، و 300 دقیقه نداشت (0/5>p). بالاترین میزان پاک کنندگی رادیکال آزاد dpph در تیمار 120 دقیقه مشاهده شد که این میزان بالاتر از ظرفیت به دست آمده برای آنتی اکسیدان bht بود. بالاترین قدرت چلاته کردن یون فلزی در تیمار 180 دقیقه دیده شد. که تفاوت معنی داری با bht برای چلاته کردن یون فلزی نداشت (0/5>p). تیمار 60 دقیقه بالاترین قدرت احیاکنندگی را در بین تیمارها داشت که این میزان با تفاوت معنی داری بالاتر از قدرت احیاکنندگی آنتی اکسیدان مصنوعی bht بود(0/5>p). همچنین تیمار 240 دقیقه بالاترین ظرفیت پاک کنندگی رادیکال آزاد abts را داشت که با اختلاف معنی داری بالاتر از ظرفیت bht بود (0/5>p). در کل، یافته های پژوهش حاضر نشان داد که هیدرولیزه ماهی کیلکای آنچوی می تواند به عنوان یک آنتی اکسیدان طبیعی، جایگزین مناسبی برای آنتی اکسیدان های مصنوعی باشد.
وحید زمانی سید محمود عقیلی
مطالعه بر روی گوشت خواران به دلیل جمعیت محدودشان و ویژگی های رفتاری خاص (شبگردی، استتار و...) معمولاً به صورت غیرمستقیم و به کمک نمایه های زیستی (مدفوع، ادرار، خون و...) صورت می گیرد. در این شرایط که به جای خود حیوان با نمایه های آن کار می کنیم امکان اشتباه در تشخیص گونه ها وجود دارد. در مبحث تخلفات شکار نیز شناسایی بافت های مکشوفه از شکارچی-های متخلف و آثار خون باقی مانده بر روی ادوات شکار به راحتی و با روش های متداول چشمی میسر نیست. از این رو، در این پژوهش سعی شده روشی مبتنی بر ویژگی های ژنتیکی برای شناسایی این گونه ها را به دست آورده و کلیدهای شناسایی ژنتیکی برای گوشت خواران بزرگ جثه ارائه شود. در این پژوهش نمونه های بافت به دست آمده از 6 گونه گربه سان، 5 گونه سگ سان، یک گونه کفتار و یک گونه خرس مورد استفاده قرار گرفت. پس از استخراج دی ان ای (dna) و تکثیر بخشی از ژن ناحیه کنترل میتوکندری به کمک پی سی آر (pcr) و پرایمرهای جهانی، اندازه قطعه جدا شده به کمک الکتروفورز برای هر گونه مشخص شد. نتایج به دست آمده نشان داد که اندازه طول قطعه مورد نظر در اغلب گونه های مورد مطالعه پلی مورفیسم دارد. بر همین اساس تشخیص گونه ها به کمک این کلید شناسایی امکان پذیر می باشد. به این ترتیب با استفاده از نمونه های زیستی می توان حضور این گونه های کمیاب در مناطق را با قطعیت مشخص نمود. همچنین استفاده از این روش و ارائه مدارک ژنتیکی به دادگاه تحولی در زمینه برخورد با تخلفات شکار به وجود خواهد آورد.
زهره قدسی علی شعبانی
ماهی کفال طلایی از گونه های تجاری ارزشمندی است که در نواحی جنوبی دریای خزر به علت طعم خوب گوشت دارای تقاضای زیادی میباشد. شناخت تنوع ژنتیکی منابع دریایی اهمیتی حیاتی در مدیریت و حفاظت از آنها دارد زیرا این مسئله اولین پیش نیاز برای حفظ سازگاری جمعیت ها تحت شرایط محیطی در حال تغییر است .در این مطالعه از 6 جایگاه ریزماهواره به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ماهی کفال طلایی در مناطق گمیشان و میانکاله در استان گلستان، بابلسر و چالوس در استان مازندران و کیاشهر، انزلی و آستارا در استان گیلان با استفاده شد. طبق نتایج حاصله میزان fst در محدوده 010/0-054/0 به دست آمد که نشان از تمایز ژنتیکی پایین جمعیت های مورد نظر می باشد. نمونه های مورد بررسی در اکثر لکوس ها انحراف از تعادل هاردی- واینبرگ را نشان دادند که دلیل ان را می توان به کاهش هتروزایگوسیتی نسبت داد. تعداد الل ها در محدوده 26 – 11 و هتروزایگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب در دامنه464/0-911/0 (میانگین: 732/0) و 856/0-900/0 (میانگین: 885/0) به دست آمد. که این مطلب نشان دهنده، تنوع ژنتیکیاین گونه در سطح مطلوب می باشد. همچنین طبق نتایج به دست آمده به نظر می رسد بیش از یک جمعیت در سواحل جنوبی دریای خزر وجود دارد.محافظت و بازسازی زیستگاه ها می تواند به افزایش اندازه جمعیت و کاهش خطر آسیب پذیری این گونه در آینده کمک کند.
لقمان نادری علی شعبانی
ماهی کفال پوزه باریک (liza saliens) یکی از گونه های اقتصادی دریای خزر محسوب می گردد. در طی سال های 1930 تا 1934 این گونه از دریای سیاه به دریای خزر معرفی گردید. در این تحقیق، به منظور بررسی ساختار ژنتیکی ماهی کفال پوزه باریک در سواحل جنوبی دریای خزر از استان های گلستان (مناطق تالاب بین الملی گمیشان و میانکاله) مازندران (سواحل بهشهر، بابلسر و چالوس) و گیلان (سواحل بندر انزلی و آستارا) در مجموع 210 نمونه تهیه شد. dna ژنومی با استفاده از روش فنول-کلروفرم و استخراج گردید. جهت انجام واکنش زنجیره ای پلیمراز ، در ابتدا 21 جفت پرایمر ریزماهواره (گونه های کفال خاکستری و کفال سویی) تست شد که در نهایت 6 جفت از آن ها توانستند لوکوس ها را تکثیر کرده و باندهای قابل امتیاز دهی ایجاد کنند. نتایج میانگین تعداد آلل و هتروزایگوسیتی در حد نتایج بدست آمده از ماهیان معرفی شده می باشد. طبق نتایج حاصله، میزان fst کم تا متوسط بدست آمد که می تواند حاکی از جمعیت های در حال تمایز این گونه باشد.. همچنین طبق نتایج به دست آمده به نظر می رسد بیش از یک جمعیت در مناطق مورد بررسی وجود دارد. بنابراین جهت حفظ جمعیت های احتمالی این گونه مدیریت صید و بهبود مناطق تغذیه ای ساحلی در اولویت قرار گیرد.
میلاد کبیر علی شعبانی
در این تحقیق اثرات رژیم غذایی حاوی مقادیر مختلف پروتئین و انرژی بر شاخص های رشد، ترکیبات بیوشیمیایی سرم خون و ترکیبات بدن فیل ماهیان جوان مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش در 9 تیمار به صورت طرح کاملاً تصادفی طراحی گردید. جیره های آزمایشی حاوی 30، 35 و 40 درصد پروتئین که هر سطح پروتئین دارای 3500، 4500 یا 5500 کیلو کالری بر کیلوگرم انرژی خام بود. فیل ماهیان جوان با میانگین وزن و طول کل 04/53±18/495 گرم و 32/2±53/49 سانتی متر به تعداد 7 عدد در هر مخازن 2000 لیتری معرفی شدند. ماهیان 2 بار در روز، به میزان 5/1% وزن بدن و به مدت 8 هفته تغذیه شدند. تمامی آزمایشات در 3 تکرار صورت پذیرفت. در انتهای آزمایش شاخص های کارایی پروتئین و انرژی، شاخص های رشد، شاخص های وضعیت نسبی محاسبه شدند. بعضی از ترکیبات بیوشیمیایی سرم خون (کلسترول، گلوکز و پروتئین کل) توسط دستگاه اسپکتوفوتومتر، هماتوکریت، هموگلوبین و ترکیبات بدن شامل پروتئین ، انرژی، چربی، رطوبت و خاکستر مورد تجزیه قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد که رشد این ماهیان به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح مختلف پروتئین و انرژی قرار دارد (05/0> p). در بین تمامی تیمارهای آزمایشی، ماهیانی با جیره های حاوی 35% پروتئین و 5500 کیلوکالری انرژی خام بر کیلوگرم تغذیه شده بودند؛ شاخص های رشد و کبدی بهتری را در بین تمامی تیمارهای آزمایشی نشان دادند. از بین شاخص های رشد محاسبه شده، تفاوت معنی داری مابین وزن و طول اولیه، مقدار غذای مخصوص، شاخص امعاء و احشاء و وزن نسبی بدن مشاهده نشد (05/0<p). همچنین آنالیز بدن این ماهیان نشان داد که تفاوت معنی داری بین رطوبت، خاکستر و پروتئین بدن ماهیانی که با سطوح مختلف پروتئین و انرژی تغذیه شوند، وجود نداشت (05/0<p). اما میزان چربی و انرژی بدن گروه هایی که بیشترین رشد را داشتند از بقیه تیمارها به طور معنی داری بالاتر بود (05/0> p). از طرف دیگر آنالیز بیوشیمیایی سرم خون این ماهیان نیز نشان داد که درصد هموگلوبین، میزان گلوکز و کلسترول تحت تاثیر تغذیه این ماهیان با سطوح مختلف پروتئین و انرژی قرار دارد.
محمد مهدی طاعتی کلی علی شعبانی
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر چند محیط نگهداری، درجه حرارت و مدت زمان بر نگهداری کوتاه مدت تخمک بارور نشده ماهی قرمز (bloch, 1782 carassius auratus gibelio) بود. بر اساس محیط نگهداری، گروه های آزمایشی به 5 گروه مقابل تقسیم شدند: نگهداری در مایع سلومیک طبیعی، نگهداری بدون رقیق کننده، نگهداری به همراه رقیق کننده دتلاف، نگهداری در مایع سلومیک مصنوعی و نگهداری در محوطه تخمدانی و شرایط بدن. تخمک های متعلق به هر گروه آزمایشی (به غیر از نگهداری در شرایط بدن) در دو تیمار دمایی یخچال و محیط و برای مدت زمان های 20، 30، 60 و 120 دقیقه نگهداری شده و با فرا رسیدن هر یک از زمان های مذکور با اسپرم تازه حاصل از چندین مولدین نر لقاح یافته و انکوباسیون شدند. تخمک های گروه کنترل هر گروه نیز در زمان صفر (بدون نگهداری) بارور گردیدند. هر گروه دارای 9 تیمار و 3 تکرار به ازای هر تیمار بود. در شرایط نگهداری در بدن، مولدین در درجه حرارت محیط نگهداری شده و پس از آغاز اوولاسیون، مولدین در زمان های آغاز مشاهده اوولاسیون، 20، 30، 60 و 120 دقیقه پس از اوولاسیون تخم کشی شده و تخمک ها بارور و انکوباسیون شدند. درصد جنین های چشم زده، تخمه گشایی و بدشکلی (دفرمه شدگی) لاروی به عنوان شاخص های باروری و کیفیت تکثیر ثبت گردیدند. نتایج حاصل نشان داد که در تمامی گروه های آزمایشی (غیر از نگهداری تخمک ها در شرایط بدن)، با افزایش زمان نگهداری میزان چشم زدگی و تخمه گشایی به صورت معنی داری کاهش پیدا کرد. در گروه آزمایشی نگهداری در مایع سلومیک طبیعی، پس از گذشت 120 دقیقه، در شرایط دمایی محیط و یخچال درصد چشم زدگی و تخمه گشایی به صفر درصد رسید. در شرایط نگهداری بدون رقیق کننده، با گذشت 2 ساعت از نگهداری تخمک ها، میزان چشم زدگی و تفریخ در دمای یخچال به ترتیب به 73/15 و 71/62 و در دمای محیط به 6/9 و 6/54 رسید. در محیط نگهداری دتلاف نیز پس از گذشت 120 دقیقه نگهداری، در تیمار دمایی محیط میزان جنین های چشم زده و تفریخ به 0 درصد و در شرایط دمایی یخچال به 6/3 و 49/21 درصد رسید. در گروه آزمایشی نگهداری تخمک ها در مایع سلومیک مصنوعی هم پس از 120 دقیقه نگهداری میزان چشم زدگی و تفریخ در تیمار دمایی محیط به 0 و در شرایط دمایی یخچال به 19/9 و 63/33 رسید. در گروه آزمایشی نگهداری تخمک ماهی قرمز در شرایط بدن، با گذشت دو ساعت از آغاز اوولاسیون کاهش معنی داری در درصد چشم زدگی و تخمه گشایی مشاهده نشد. از سوی دیگر، تخمک های نگهداری شده در تیمار دمایی یخچال دارای راندمان بالاتر و تعداد تخم های چشم زده و هچ شده بیشتری نسبت به تیمار دمایی محیط در کلیه گروه های آزمایشی بودند. همچنین نتایج ثبت شده از تعداد لاروهای بدشکل نشان داد که افزایش معنی داری در تعداد این لاروها با افزایش زمان نگهداری تخمک ماهی قرمز وجود نداشت. به طور کلی و با توجه به شرایط آزمایشی و یافته های حاصل از این آزمایش می توان بیان نمود که رقیق کننده های به کار رفته در این آزمایش برای نگهداری کوتاه مدت تخمک ماهی قرمز چندان مناسب نبودند.
سالومه بازیان حمیدرضا رضایی
گونههای راسته زوجسمان به ویژه خانوادههای گوزن و گاو کاهش جمعیتی نسبتا شدیدی را در اثر شکار غیر قانونی تجربه کردهاند. در بسیاری از موارد شناسایی اعضای بدن و بافتهای مکشوفه از شکارچیان متخلف میسر نیست و این امر اثبات تخلف صورت گرفته را با مشکل مواجه میکند. هدف از این تحقیق ارائه روشی ملکولی بر مبنای دی ان ای میتوکندری (mtdna) برای شناسایی گونههای خانواده گوزن، گاو و گراز می باشد. به منظور اجرای این تحقیق نمونههای بافت از چهار گونه زوجسم خانواده گاو شامل قوچ اوریال (ovis vignei)، آهو (gazella subgutturosa)، جبیر (gazella bennettii) و پازن (capra aegagrus)، سه گونه از خانواده گوزن، مرال (cervus elaphus maral)، گوزن زرد ایرانی (dama dama mesopotamica)، شوکا (capreolus capreolus) و یک گونه از خانواده خوک، گراز (sus scrofa) تهیه و پس از استخراج دی ان ای با کمک پرایمر طراحی شده برای این کار و انجام واکنش زنجیره پلیمراز (پی سی آر) قطعه ای از ژن مذکور جداسازی و تکثیر شد. طول قطعات جدا شده از هر گونه به کمک الکتروفورز بر روی ژل اندازه گیری شد. در نمونه های مورد بررسی اندازه طول قطعه جدا شده متفاوت بود که می تواند در شناسایی گونه های مذکور بسیار مفید باشد.
مهدی دست باز علی شعبانی
تور گوشگیر یکی از ادوات صید می باشد که نقش مهمی در صید آبزیان دارد. این تور به صورت سدی در برابر گله ماهیان قرار گرفته و آنان را صید می کند. این تور یک ابزار صید غیرفعال می باشد. گزینشی عمل کردن این تور براساس اندازه ی ماهی است نه براساس گونه، لذا گونه های بسیاری توسط این تور در یک بار عمل تور ریزی صید می شوند. این تحقیق از دی ماه 88 تا مرداد ماه 89 و در دو ایستگاه کنگ و حسینه واقع در شهرستان بندر لنگه انجام شد. تقریباً تمام گونه های صید شده در دو ایستگاه یکسان بودند. بیشترین میزان صید مربوط به ماهی هوور با 8/34% و کم ترین میزان صید مربوط به ماهی حلواسیاه با 09/0% بود. در این تحقیق ماهیان شیر بیومتری شده در طبقات طولی 5 سانتی متری دسته بندی شدند و بیشترین تعداد ماهی شیر در طبقه طولی 75-71 و کم ترین تعداد در طبقه طولی 115- 111سانتی متر ثبت شد. تعداد 253 عدد ماهی شیر برای تعیین چشمه استاندارد تشریح شدند. طول در اولین بلوغ جنسی برای ماهی شیر 12/78 سانتی متر تعیین شد. نسبت جنسی (ماده : نر) برابر با (92/0 : 1) محاسبه شد. مقدار a و b به ترتیب 3-10× 4/7 و 9554/2 محاسبه شدند. از نتایج چنین بر می آید که ماهیان شیر از رشد همگونی برخوردار بودند. دوره تولید مثلی ماهی شیر، بین ماه های اردیبهشت تا مرداد با اوج رسیدگی جنسی در خرداد تعیین شد. براساس معادله تجربی بین ارتفاع بدن ماهیان شیر ماده در اولین بلوغ جنسی و طول چنگالی، اندازه چشمه کشیده تور گوشگیر برای صید ماهی شیر حدود 16 سانتی متر پیشنهاد شد.
جعفر مهدوی علی شعبانی
در ساحل غربی2538 بار پره کشی انجام گرفت که حاصل صید آن ها 224/710 تن از گونه های مختلف ماهیان استخوانی بود. دراین ساحل جمع صید ماهی سفید و کفال ماهیان 62/92درصد از ترکیب اصلی صید را تشکیل داد. ماهی سفید با 243/306 تن، 12/43 درصد از ترکیب صید را داشت. میانگین طول چنگالی و وزن کل این ماهی به ترتیب 75/5 ±06/41 سانتیمتر و 9/431 ± 986گرم محاسبه شد. بیشترین فراوانی طول چنگالی درطبقه طولی 40-38 سانتیمتر مشاهده شد. فراوانی نسبی ماهیان استاندارد و غیراستاندارد به ترتیب40/51 و60/48درصد محاسبه گردید. بیشترین تلاش صیادی در این ساحل با 51/138کیلوگرم در هر پره مربوط به کفال ماهیان بود. کفال ماهیان با 551/351 تن، 5/49 درصد از ترکیب صید را داشتند. کفال طلایی با بیش از 98درصد غالبیت صید را در مقایسه با کفال پوزه باریک داشت. میانگین طول چنگالی و وزن کل این ماهی در ساحل غربی به ترتیب 99/8 ±8/35 سانتیمتر و 534 ±645گرم محاسبه شد. بیشترین فراوانی طول چنگالی در طبقه طولی 36-34 سانتیمتر مشاهده شده و فراوانی نسبی ماهیان استاندارد و غیراستاندارد به ترتیب 80/81 و20/18درصد محاسبه شد.درساحل شرقی1560بار پره کشی انجام گرفت که حاصل صید آن ها 954/288 تن ازگونه های مختلف ماهیان استخوانی بود. میانگین طول چنگالی و وزن کل کفال طلایی در این ساحل به ترتیب 68/8 ±10/37 سانتیمتر و577 ± 684گرم محاسبه گردید. بیشترین فراوانی در طبقه طولی 30-28 و 50-48 سانتیمتر مشاهده شده و فراوانی نسبی ماهیان استاندارد و غیراستاندارد به ترتیب 50/85 و 50/14 درصد محاسبه شد. صیدعمده ساحل شرقی با 18/61 درصد مربوط به ماهی کپور بود. بیشترین تلاش صیادی با 322/113 کیلوگرم در هر پره برای این ماهی ثبت شد. میانگین طول چنگالی و وزن کل این ماهی به ترتیب 86/11±93/47 سانتیمتر و 1245±2395گرم محاسبه شد. بیشترین فراوانی طول چنگالی در طبقه طولی 52-50 سانتیمتر مشاهده شد. فراوانی نسبی ماهیان استاندارد و غیراستاندارد به ترتیب 20/84 و80/15 درصد محاسبه شد. مقایسه ی نسبت های صید هریک از گونه های صید شده دو منطقه درآزمون کای مربع اختلاف معنی دار نشان داد (05/0< p).
مهتاب یارمحمدی علی شعبانی
در این مطالعه تاثیر دورههای متفاوت گرسنگی و غذادهی مجدد متعاقب آن بر روی عملکرد رشد جبرانی، شاخصهای بیوشیمیایی خون و بیان igf-i mrna در بچه تاسماهی ایرانی و در شرایط پرورشی یکسان به مدت 8 هفته مورد مطالعه قرار گرفت. پس از یک هفته سازگاری با شرایط آزمایشی، 375 عدد ماهی(با وزن متوسط 28/0± 06/108 (± انحراف استاندارد) گرم و به تعداد 25 عدد ماهی در هر حوضچه) به صورت کاملا تصادفی در 15 حوضچه مدور بتونی با حجم 1000 لیتر توزیع شدند. این مطالعه در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با پنج گروه آزمایشی و در سه تکرار شامل تیمار کنترل (c) (بدون دوره محرومیت غذایی) و تیمارهای یک (w1)، دو (w2)، سه (w3) و چهار هفته (w4) گرسنگی و چهار هفته غذادهی بعد از آن در همه گروهها در حد اشتها بود. زیست سنجی ماهیان و نمونهبرداری از خون و بافت در وسط (بعد از اتمام دورههای گرسنگی) و انتهای دوره آزمایشی (بعد از اتمام تغذیه مجدد) صورت گرفت. فاکتورهای وزن بدن، ضریب رشد ویژه (sgr)، ضریب چاقی (cf)، وزن بهدست آمده (wg) و شاخص کبدی (hsi) در طول دوره گرسنگی بطور معنی داری کاهش یافت. وزن بدن در تیمارهای w2، w3 وw4 در مقایسه با تیمارهای شاهد و w1 بطور معنیداری کاهش یافت ولی بعد از دوره غذادهی مجدد، رشد افزایش یافت.بطوریکه وزن ماهیان در تیمار w1 به وزن ماهیان تیمار شاهد رسید و sgr بالاتری را نیز نشان دادند که بیانگر رشد جبرانی کامل در ماهیان این تیمار بود. اما ماهیان در تیمارهای دیگر آزمایشی علیرغم بروز sgr بالاتر، وزن نهایی آنها کمتر از تیمار شاهد بود و فقط رشد جبرانی نسبی را نشان دادند. شاخص کبدی در ماهیان در طول دوره گرسنگی کاهش ولی بعد از تغذیه مجدد در تیمارهای مختلف آزمایشی بطور معنیداری افزایش یافت. سطوح گلوکز و انسولین پلاسما طی گرسنگی و تغذیه مجدد متعاقب آن تغییر معنیداری نشان نداد. چربی کل و تریگلیسرید پلاسما طی دوره گرسنگی در تیمارهای مختلف گرسنگی نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت و بعد از تغذیه مجدد کاهش یافت. نتایج کلونینگ و تعیین توالی igf-i cdna در تاسماهی ایرانی، منطقه کد کننده پروتئین (cds) متشکل از 162 اسید آمینه شامل پنج حوزه (دمین) a،b، c، d و e را نشان داد. توالی نوکلئوتیدی و پروتئینی igf-i در تاسماهی ایرانی دارای مشابهت بالایی با دیگر گونه های تاسماهیان از جمله تاسماهی استرلیاد، روسی، سیبری و فیل ماهی و همچنین دیگر گروههای مهره داران بود. نتایج این تحقیق نشان داد که بیان igf-i mrna در بافتهای کبد و عضله طی دورههای گرسنگی و تغذیه مجدد تحت تاثیر قرار گرفت بطوریکه بیان igf-i mrna کبدی طی دوره گرسنگی نسبت به شاهد افزایش داشت و بعد از تغذیه مجدد بیان آن در تیمارهای مختلف گرسنگی کاهش یافت ولی همچنان نسبت به تیمار شاهد بالاتر بود. همچنین بیان igf-i mrna عضله در طول گرسنگی کاهش یافت و بعد از تغذیه مجدد سطوح آن در مقایسه با شاهد افزایش یافت . اگرچه سطوح igf-i mrna بین تیمارهای مختلف گرسنگی و تغذیه مجدد بین تیمارهای مختلف گرسنگی و تغذیه مجدد در بافتهای عضله و کبد تفاوت معنیدار را نشان نداد. نتایج این پژوهش نشان داد که دوره های کوتاه مدت گرسنگی تاثیر منفی روی رشد تاسماهی ایرانی در مرحله جوانی نداشت. همچنین میتوان نتیجهگیری نمود که بیان igf-i mrn بصورت آندوکرینی در کبد و همچنین پاراکرینی/ اتوکرینی در عضله، در رشد جبرانی القاء شده دارای نقش کلیدی نمیباشد
حسن مردانی علی شعبانی
این پژوهش در خلیج گرگان و در ساحل جزیره آشوراده از بهمن ماه 1389 تا مرداد ماه 1390 به منظور مطالعه تاثیر 2 ماده شیمیایی به عنوان ضد فولینگ برروی فولینگ های موجود برروی تورهای قفس های پرورش ماهیان خاویاری انجام شد. در مجموع 5 تیمار شامل: تین کلراید دی هیدرات 5 گرم و 10 گرم به ازای هر کیلوگرم تور، سدیم دی تیوکاربامات 25 گرم و 50 گرم به ازای هر کیلوگرم تور و یک تیمار شاهد شامل تور ساده و بدون ضد فولینگ جهت مقایسه تیمارها با آن در نظر گرفته شد. همچنین مقاومت پارگی تورها قبل و بعد از دوره آزمایش مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع 21 مرتبه نمونه برداری طی 193 روز انجام شد. در مقایسه تیمارها با تیمار شاهد مشاهده گردید که تیمارهای 1، 2، 4 باعث کاهش معنی دار رشد فولینگ ها گردید (0.05p?) تیمار های 1و2 باعث کاهش معنی دار رشد فولینگ های گیاهی نمی گردد (0.05p?) و تنها باعث کاهش معنی دار بالانوس می گردد (0.05p?). تیمار 4 باعث کاهش معنی دار فولینگ های گیاهی و جانوری می گردد (0.05p?). در مقایسه مقاومت پارگی تورها با تیمار شاهد قبل از قرار گرفتن در آب مشاهده گردید که تفاوت معنی داری بین تیمارها و شاهد وجود ندارد (0.05p?). در مقایسه مقاومت پارگی تورها با تیمار شاهد بعد از قرار گرفتن در آب مشاهده گردید که تیمار 1و4 باعث کاهش مقاومت پارگی تور می گردد (0.05p?). در مقایسه مقاومت پارگی هر تیمار در قبل و بعد از قرار گرفتن در آب مشاهده گردید که تنها در تیمار 1 تفاوت معنی دار وجود دارد (0.05p?) و بدین معناست که تین کلراید دی هیدرات 5 گرم به ازای هر کیلوگرم تور باعث کاهش مقاومت پارگی تور می گردد.
سجاد میرزایی علی شعبانی
مطالعه تغذیه ای به مدت 60 روز جهت تعیین اثرات سطوح مختلف اسیدهای چرب hufa روی برخی از شاخص های رشد و مقاومت بدن در برابر استرس دمایی و شوری در ماهی سفید (rutilus frisii kutum kamenskii,1901) با میانگین وزنی 02/0±21/1 گرم انجام شد. تعداد شش صد عدد ماهی سفید به صورت تصادفی در چهار گروه جای گرفتند. ماهیان با جیره هایی حاوی سطوح مختلف اسیدهای چرب n-3 hufa (56/1، 26/3، 89/6و9/6 به صورت درصدی از کل اسیدهای چرب) تغذیه شدند. وزن بدست آمده، ضریب تبدیل غذا، نرخ رشد ویژه و درصد بقاء در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0<p). در پایان دوره ماهیان به مدت یک هفته تحت استرس شوری و دمایی قرار گرفتند. میزان بازماندگی پس از مقابله با تنش شوری 0 ، 12 و 18 ppt بین تیمارها اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0 <p) و همچنین میزان بازماندگی بین تیمارها پس از مقابله با تنش دمایی 10 ، 28 و 32 درجه ی سانتی گراد، فاقد اختلاف معنی دار بود (05/0 <p). ترکیبات اسیدهای چرب ماهیان به طور هماهنگی تابع ترکیبات اسیدهای چرب جیره های غذایی بودند. با کاهش سطوح hufa 3-n در جیره ی غذایی، سطوح hufa 3-n لاشه ی ماهیان سفید نیز کاهش یافت. نتایج به دست آمده پیشنهاد می کند، اگرچه حداقل سطوح hufa 3-n در جیره غذایی ماهیان سفید باعث کاهش این گروه از اسیدهای چرب مفید در لاشه می شود، اما تأثیری در رشد ماهی سفید ندارد و hufa 3-n عامل محدود کننده در رشد این ماهی نیست.
بهرام فروزنده علی شعبانی
پروتئازهای موجود در ماهی ها و سایر آبزیان ممکن است بر اساس معیارهای متفاوتی طبقه بندی شوند اما روش استاندارد پیشنهادی توسط کمیسیون آنزیم مجمع بین المللی بیوشیمیست ها بر اساس شیوه کاتالیز بنیان نهاده شده است که بر آن اساس پروتئینازهای جانداران دریایی به چهار طبقه پروتئینازهای اسیدی، سرین، تیول و متالو پروتئینازها تقسیم بندی شده است. بر اساس نوع گونه و بسیاری ازعوامل داخلی و محیطی تاثیرگذار بر روی فیزیولوژی جانور، غلظت برخی از آنزیمها در برخی از آنها بالاتر از دیگر گونه های آبزی بوده و حتی در برخی گونه ها ممکن است آنزیمهای منحصر به فردی دیده شوند. برای استخراج یک نوع آنزیم معین شناخت محل تجمع و ویژگیهای بیوشیمیایی آن بسیار ضروری است. برای استخراج و خالص سازی آنزیم نیز بسته به نوع آنزیم مورد نظر از روشهایی استفاده میشود که ممکن است از نظر روش کار و مواد مورد استفاده تفاوتهایی داشته باشند ولی همگی دارای اساس یکسانی هستند و شامل آماده سازی، هموژن کردن نمونه در یک بافر مناسب، سانتریفیوژ برای حذف مواد زائد، تغلیظ و تخلیص و شناسایی میباشند. در تمامی مراحل استخراج و خالص سازی آنزیم برای حفظ فعالیت آنزیم و جلوگیری از، از دست رفتن فعالیت ناشی از دناتوره شدن آن بایستی کل فرآیند در دمای بین صفر تا 4 درجه سانتیگراد انجام شود. برای شناسایی و تعیین وزن مولکولی آنزیمهای استخراجی معمولا از روش sds-page استفاده میشود.
سید ابراهیم مرادی علی شعبانی
چکیده کیفیت محصولات تولیدی آبزیان از جنبه های مختلف به عوامل و پارامترهای بیولوژیکی و غیر بیولوژیکی زیادی وابسته می باشد. تغذیه ماهی بواسطه اثر گذاری بر فاکتورهای مختلف از قبیل رنگ و ظاهر، بو و مزه، بافت، ویژگی های تغذیه ای و ماندگاری، کیفیت گوشت ماهی را تحت تأثیر قرار می دهد. ماهی قزل آلای رنگین کمان یکی از پر مصرف ترین ماهیان در سطح کشور می باشد و بهبود خواص کیفی گوشت آن به لحاظ افزایش کیفیت تغذیه ای و در نتیجه تأمین سلامت مصرف کننده مهم می باشد. پروتئین و چربی ماهی به خاطر حضور اسیدهای آمینه ضروری و اسیدهای چرب 3n- و رنگ مناسب به عنوان یکی از معیارهای کیفی در ماهی قزل آلا بسیار مورد توجه می باشند، که این پارامترها به طور اساسی از جیره غذایی متأثر می شوند. بیشتر اثرات پروتئین، چربی و رنگدانه جیره غذایی بر خصوصیات کیفی گوشت ماهی قزل آلا ناشی از منبع (جانوری یا گیاهی) و میزان آنها در جیره غذایی می باشد. نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که اختلاف زیادی بین خصوصیات کیفی گوشت ماهی قزل آلای تغذیه شده با منابع مختلف پروتئینی وجود ندارد و تنها پارامترهای حسی تا حدودی تحت تأثیر قرار می گیرند. چربی جیره غذایی به عنوان یکی از عناصر اصلی جیره اکثر پارامترهای کیفی گوشت ماهی قزل آلا از جمله رنگ، بو، بافت، کیفیت تغذیه ای و ماندگاری گوشت ماهی قزل آلا را تحت تأثیر قرار می دهد؛ افزایش چربی جیره غذایی باعث افزایش شاخص های قرمزی (*a) و زردی (*b) و کاهش شاخص روشنایی (*l) گوشت ماهی قزل آلا می شود، همچنین باعث افزایش بو و طعم، کاهش سفتی بافت و کاهش مدت ماندگاری به لحاظ افزایش پتانسیل اکسیداسیون چربی می شود. رنگدانه های کاروتنوئیدی در جیره باعث افزایش شاخص های(*a) و (*b) و کاهش (*l) می شوند و با اثر بازدارنده ای که بر رادیکال های آزاد دارند تا حدودی از اکسیداسیون چربی جلوگیری کرده و زمان ماندگاری را تحت تأثیر قرار می دهند. بنابراین نوع و میزان عناصر جیره غذایی به عنوان مهمترین عوامل موثر بر کیفیت گوشت ماهی قزل آلا باید مورد توجه قرار گیرند. کلید واژه: ماهی قزل آلا، جیره غذایی، پروتئین، چربی، رنگدانه
محبوبه احسانی علی شعبانی
جایگزینی گونه های ماهی و غذاهای دریایی، به دلیل افزایش تجارت بین المللی، سرانه ی مصرف غذاهای دریایی و تولید غذاهای فرآوری شده، افزایش یافته و به یک نگرانی مهم در بازارهای داخلی و بین المللی تبدیل شده است. برای جلوگیری از جایگزینی غیرقانونی گونه ها، تعدادی از روشهای مبتنی بر dna توسعه یافته است که گونه های ماهی و غذاهای دریایی را در محصولات تجاری شناسایی می کند. این تکنیک ها شامل: pcr مرکب، pcr-rflp، fins ، pcr-aflp ، pcr-rapd و pcr-sscp می باشند که همگی براساس چندشکلی هایی در کدهای ژنتیکی گونه های مختلف هستند. این تکنیک ها در افتراق انواع زیادی از گونه های ماهیان و غذاهای دریایی، از جمله: آزادماهیان، روغن ماهیان، تون ماهیان ، دوکفه ای ها و غیره به کار برده شده اند. دو روش pcr-rflp و pcr مرکب به طور زیاد برای شناسایی گونه های ماهی و غذاهای دریایی استفاده شده اند. در این تحقیق، تقلب های رایج در محصولات شیلاتی، روشهای مبتنی بر dna، به ویژه روشهای pcr-rflp و pcr مرکب، پیشرفتهای تکنولوژیکی در روشهای شناسایی مبتنی بر dna، چالش های پیش روی، استفاده از پایگاههای داده ی آنلاین و روندهای در حال ظهور مورد بررسی قرار گرفته می شود.
فاطمه مرادی فر علی شعبانی
چکیده: ماهیان خاویاری جزء ماهیان استخوانی بازمانده میباشند. این خانواده دارای 25 گونه از 4 جنس میباشند. بررسی آمار صید ماهیان خاویاری در سواحل ایران نشان می دهد که در سال های اخیر تنها وضعیت ذخایر تاس ماهی ایرانی بهتر از ذخایر سایر تاس ماهیان بوده است. صید بیرویه، ایجاد سدها، موانع دیگر نظیر پل، صنعتیشدن رودخانهها، آلودگی و سایر عوامل روزبهروز از ذخایر این ماهیان کاسته و مانع مهاجرت و تخمریزی طبیعی این ماهیان گردیده تا جاییکه هماکنون 90-70 درصد مناطق تخمریزی طبیعی این ماهیان از بین رفته است. با یک نظر اجمالی به مقدار صید تاسماهیان از قرن 19 به بعد مشاهده خواهیم نمود که صید تاسماهیان رو به نقصان است. بدین ترتیب سالبهسال زاد و ولد تاسماهیان کم شد و به همین علت کوشش همه جانبهای در رفع این نقیصه به عمل آمده است و با تکثیر مصنوعی در سطح بسیار زیاد توانستند جلوی انقراض این ماهیان را بگیرند. در هفدهم ماه مه 1869 مصادف با 27 اردیبهشت 1248 شمسی، برای اولین بار در جهان پروفسور اوسیانیکوف در رودخانه ولگا تکثیر مصنوعی تاسماهیان را انجام داد. 6 سال بعد در روسیه سث گرین موفق به دریافت و لقاح تخم تاسماهیان دریاچهای شد. در سال 1913 درژاوین موفق به رفع چسبندگی تخم تاسماهیان پس از لقاح بوسیله گل رس شد. در ایران تکثیر مصنوعی ماهیان خاویاری از سال 1301 در سفیدرود آغاز گردیده است و روند تکثیر و بازسازی ذخایر و مطالعات و پیشرفتها همچنان ادامه دارد. مراحل تکثیر مصنوعی ماهیان خاویاری شامل مرحل زیر است: تهیه و انتخاب مولدین، تعیین جنسیت در ماهیان خاویاری، آماده سازی عصاره هیپوفیز و مقدار تزریق، تزریق غده هیپوفیز و القاء تکثیر مصنوعی، علائم رسیدگی نهایی در مولدها، روش استحصال تخمک، لقاح، شستشوی تخمها، رفع چسبندگی تخمها، تعیین در صد لقاح. تاکنون دانشمندان تحقیقات گسترده ای در خصوص تکثیر مصنوعی ماهیان خاویاری صورت داده و به نتایج ارزنده ای دست یافته اند. یکی از مراحل مهم در تکثیر ماهیان خاویاری تعیین جنسیت می باشد که تاکنون روش های مختلفی آزمایش شده که از بین آن ها اولتراسونوگرافی یک روش غیر تهاجمی و سریع و با دقت تشخیص بالا می باشد. روش دیگر که تهیه نقشه خونی و تعیین غلظت تستوسترون (t) و 11-کتوتستوسترون(kt) پلاسما نیز مناسب است. از طرفی در خصوص تزریق هیپوفیز به منظور القاء تکثیر تحقیقاتی به منظور یافتن جایگزینی مناسب برای این هورمون (با توجه به کمبود هیپوفیز) صورت گرفته است که بر طبق آن ها به نظر می رسد هورمون lhrh-a2 و مخلوط ccp و spe (ترکیبی از هیپوفیز کپورماهیان و تاسماهیان) میتواند بعنوان یک جایگزین مناسب برای غده هیپوفیز در تکثیر مصنوعی ماهی خاویاری ایرانی استفاده شود. در خصوص استحصال تخمک و با مقایسه روش های مختلف به نظر می رسد روش mist (میکروسزارین) روشی کارآمد و موثر و با استرس کمتر برای بروداستوک طی تکثیر مصنوعی نسبت به دیگر روشهای جمعآوری تخم میباشد. از طرفی با توجه به اهمیت ذخیره گامت های این ماهیان تکنیک انجماد اسپرم در رقیق کننده مناسب راهکاری ارزنده و کاربری می باشد.
سید نصرالله حسینی بهاره شعبانپور
تاثیر افزودنیهای مختلف شامل پودر سفیده تخم مرغ ( ew ) (5/0 تا 5 درصد)، عصاره پروتئین آب پنیر (wpc) (5/0 تا 5 درصد) و آنزیم ترنس گلوتامیناز میکروبی ( mtgase ) (6/0 تا 8/1 واحد در گرم) به همراه تاثیر دماها و زمانهای مختلف قوام یافتگی ( 5 در زمانهای 12 و 24 ساعت، 25 در زمانهای 1، 2و 3 ساعت و 40 در زمانهای 30 و 60 دقیقه) بر خصوصیات ژل حاصل از گوشت چرخ شده میگوی خنجری مورد بررسی قرار گرفت. هدف از انجام این تحقیق، بهبود خواص و کیفیت ژل حاصل از گوشت چرخ شده میگوی خنجری برای استفاده در فرآورده های آماده مصرف در صنعت تولید محصولات غذایی بر پایه مینس و سوریمی می باشد. افزودن ew و wpc تا میزان به ترتیب تا 3 % و 1% ویژگی های بافتی ژل را بهبود بخشیده و استفاده از مقادیر بالاتر این افزودنیها باعث افت خصوصیات بافتی ژل شد (p? 0.05 ). سفیده تخم مرغ توانست شاخصهای رنگ ژل را نیز بهبود بخشد. افزودن آنزیم mtgase نیز ویژگی های ژل گوشت میگو را ترقی داده و بیشترین تاثیر این آنزیم در استفاده از 8/1 واحد در هر گرم اتفاق افتاد (p?0.05 ). قوام یافتگی روی کیفیت ژلهای به دست آمده از گوشت میگو تاثیر گذار بوده و ژلهایی که قبل از قرار گرفتن در دمای 90 به مدت 24 و 12 ساعت در دمای 5 قوام یافتند از بالاترین کیفیت برخوردار بودند. کیفیت ژلهایی که قبل از قرار گرفتن در دمای 90 به مدت 1، 2 یا 3 ساعت در دمای 25 قرار گرفتند در ردیف بعدی قرار داشته و سرانجام ژلهایی که به مدت 30 و 60 دقیقه در دمای 40 قرار گرفتند در بیشتر موارد از خصوصیات بهتری نسبت به ژلهایی که فقط تحت تاثیر حرارت مستقیم قرار گرفتند برخوردار بودند. با این حال دمای مورد استفاده در قوام دهی بیش از مدت زمان قوام یافتگی موثر بود. استفاده از ترکیب مقادیر بهینه ew (3% ) و mtgase (8/1 واحد ) روی گوشت چرخ شده میگو موثرتر از مقادیر بهینه wpc (1%) و mtgase (8/1 واحد) و هر یک از افزودنیها بتنهایی (ew ، wpc و mtgase ) بود (p?0.05 ). بنابراین افزودنیهای پروتئینی (ew و wpc) و آنزیم mtgase به همراه قوام یافتگی (مخصوصاً در دماهای پایین تر) می توانند نقش مهمی را در بهبود کیفیت ژل حاصل از گوشت چرخ شده میگوی خنجری ایفا نمایند.
وحید زادمجید محمدرضا ایمانپور
در تحقیق حاضر مولدین نر و ماده ماهی قرمز (carassius auratus gibelio) در طی چهار فصل (پاییز، زمستان، بهار و زمستان) توسط تغییر دما و نور و تزریق هورمون تکثیر گردیدند. پارامترهای کیفی اسپرم (طول دوره تحرک اسپرم، حجم اسپرم، تراکم اسپرم، اسپرماتوکریت و پی-اچ مایع سمینال)، میزان هم آوری مولدین ماده (هم آوری کاری و کاری نسبی)، قطر تخمک، درصد تفریخ و بازماندگی لاروی (روز اول و پنجم) و همچنین شاخص گنادوسوماتیک در مولدین نر و ماده، سطح هورمون تستوسترون سرم خون در مولدین نر، هورمون 17-بتا استرادیول، 17-آلفا هیدروکسی پروژسترون و کلسیم سرم خون در مولدین ماده به عنوان شاخص تکامل گنادی، در طی چهار فصل تکثیر اندازه گیری شد. بین حجم اسپرم تولیدی در مولدین نر، میزان هم آوری و سطح هورمون 17-آلفا هیدروکسی پروژسترون در سرم خون مولدین ماده در طی چهار فصل تکثیر اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0< p). طول دوره تحرک اسپرم در طی تکثیر اول (پاییز)، پی-اچ مایع سمینال در تکثیر اول (پاییز) و دوم (زمستان)، تراکم اسپرم و اسپرماتو کریت در تکثیر دوم (زمستان) و چهارم (تابستان)، نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود. بالا بودن قطر تخمک در تکثیر چهارم(تابستان) نسبت به سایر تیمارها، همراه بود با بالاترین درصد بازماندگی لاروهای 1 و 5 روزه در این دوره تکثیر. درصد تفریخ بطور معنی داری در تکثیر سوم(بهار) نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود (001/0> p). الگوی تغییرات شاخص گنادوسوماتیک و سطوح هورمون های استروئیدی جنسی، مطابق بود با رشد گناد در طی چهار فصل تکثیر. در جنس نر، شاخص گنادوسوماتیک و سطح هورمون تستوسترون در تکثیر سوم و چهارم در طی اسپرمیشن بطور معنی داری نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود (01/0> p). در جنس ماده شاخص گنادوسوماتیک در تکثیر سوم و در طی اوولاسیون نسبت به سایر تیمارها بطور معنی داری بالاتر بود (001/0> p). همچنین در طی چهار فصل تکثیر، شاخص گنادوسوماتیک و سطح هورمون تستوسترون یک روز پس از تخم ریزی و اسپرم-ریزی کاهش پیدا کرد. در طی هر چهار دوره تکثیر، سطوح هورمون 17-بتا استرادیول و کلسیم سرم خون بطور معنی داری در دوره ویتلوژنز (45 روز پس از تخم ریزی) افزایش یافت و یک ماه قبل از تخم-ریزی بطور تدریجی کاهش پیدا کرد. همچنین سطح هورمون 17-آلفا هیدروکسی پروژسترون با نزدیک شدن به دوره تخم ریزی، بطور معنی داری افزایش یافت و یک ماه قبل از تخم ریزی به بالاترین سطح خود رسید. در تحقیق حاضر مشاهده شد که مولدین نر و ماده ماهی قرمز قادر به تکثیر چند بار در طی یک سال می باشند و کیفیت برخی از تولیدات جنسی و هورمون های استروئیدی، بین فصول مختلف متفاوت است.
گونای گوگ بهاره شعبانپور
ماهی زالون (alosa branschnikowi) گونه ای چرب با ارزش تغذیه ای بالا، کم مصرف و دارای قیمت پایین می باشد که می تواند یکی از منابع تهیه ماده خام اولیه محصولات شیلاتی نظیر مینس، مینس شسته و سوریمی باشد. با توجه به منابع محدود و اثرات مشابه احتمالی آبکشی با شستشوی کامل، در این تحقیق تاثیر آبکشی بر ترکیبات موثر در تغییرات چربی ها و تغییرات ماهیت پروتئین ها و نیز کیفیت مینس و مینس شسته ماهی زالون طی 5 ماه نگهداری در فریزر بررسی شد. همچنین با تولید برگر ماهی از مینس و مینس شسته منجمد ماهی زالون در ماه های 0، 1، 2، 3 و 5 کیفیت حسی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. آبکشی به مدت 30 ثانیه باعث افزایش میزان رطوبت، پروتئین، ph و سفیدی در مینس شسته گشت، در حالیکه میزان چربی، میوگلوبین، آهن هم، whc و sh مینس با آبکشی کاهش یافت ولی تفاوت معنی داری در مقدار tba و ffa بین دو تیمار مینس و مینس شسته و نیز میزان چسبندگی و حلالیت ژل تولیدی از آنها مشاهده نشد. نتایج آزمایشات شیمیایی در هر دو تیمار نشان دهنده اکسیداسیون چربی، رنگدانه ها و پروتئین ها طی نگهداری در فریزر است که این تغییرات در تیمار مینس بیشتر از تیمار مینس شسته بود. الگوی ژل الکتروفورز افزایش وزن مولکولی پروتئین میوزین و نیز عدم تغییر در وزن مولکولی پروتئین اکتین را در اثر شستشو نشان داد. طی نگه داری در فریزر وزن مولکولی میوزین کاهش یافت ولی تغییری در شدت باند آن مشاهده نشد در حالیکه وزن مولکولی و شدت باند اکتین با افزایش زمان نگه داری بیشتر شد. از نظر ارزیابی حسی برگر تولیدی، شاخص های رنگ و بو در تیمار مینس شسته بهتر از تیمار مینس بود ولی شاخص های طعم، بافت و پذیرش کلی به لحاظ آماری تفاوتی بین دو تیمار نشان نداد. با افزایش زمان نگهداری مینس و مینس شسته، امتیاز شاخص های حسی رنگ، بو و طعم در برگر تولیدی از آنها کاهش یافت ولی در بافت و پذیرش کلی آنها تغییر معنی داری را مشاهده نشد. نتایج این تحقیق نشان داد که شستشو تاثیر مثبتی بر کیفیت و ماندگاری مینس شسته در مقایسه با تیمار مینس طی نگهداری در فریزر دارد همچنین برگر تولیدی از تیمار مینس شسته به لحاظ رنگ و بو، کیفیت بهتری نسبت به برگر تولیدی از مینس داشت.
شیما زمانی نژاد بهاره شعبان پور
ماهی کپور معمولی (cyprinus carpio) می تواند یکی از منابع تهیه ماده خام اولیه محصولات شیلاتی نظیر سوریمی جهت تولید محصولات آماده مصرف باشد. با توجه به اینکه اختصاصات بافتی محصولات تولید شده از سوریمی، بستگی به توانایی تولید ژل آن دارد و از طریق آمادگی اولیه خمیر ماهی برای پخت نهایی (قوام یابی) می توان ژل مقاوم تر تولید کرد، در این تحقیق اثر دما و زمان انعقاد (قوام یابی) بر خواص تولید ژل سوریمی کپور پرورشی بررسی شد. برای این کار تیمارهای سووآری شامل تیمار شاهد (سول سوریمی مخلوط با نمک) و ژل های سووآری قوام یافته در حرارت های .c35 (1 ساعت)، .c25 (1، 2، 3، 5 و8 ساعت) و .c4 (12 ساعت) و تیمارهای کامابوکو شامل تیمار شاهد ( سول پخته شده در .c90 برای 20 دقیقه) و ژل های کامابوکوی قوام یافته (در شرایط ذکر شده برای ژل های سووآری) و پخته شده در نظر گرفته شد. در ژل های سووآری و کامابوکو با افزایش زمان در .c25 میزان حلالیت پروتئین کاهش یافت؛ کمترین میزان آن در ژل های قوام یافته در .c35 مشاهده شد. میزان ظرفیت نگهداری آب و پپتیدهای محلول در tca تفاوت معنی داری (05/0p<) بین تیمارها نشان ندادند. الگوی الکتروفورز ژل کاهش وزن مولکولی پروتئین میوزین و اکتین را در ژل های سووآری و کامابوکو با افزایش زمان در .c25 نشان داد؛ شاخص l* و سفیدی با افزایش زمان در .c25 کاهش اندکی یافت. بیشترین قدرت ژل در ژل های کامابوکوی قوام یافته در .c35 مشاهده شد. در دمای .c25 با افزایش زمان قدرت ژل افزایش یافت. نتایج این تحقیق نشان داد که در دمای متوسط با افزایش زمان قوام یابی کیفیت ژل تولید شده بهبود یافت. بهترین خواص فیزیکوشیمیایی در ژل های تولید شده در دمای متوسط برای 8 ساعت و ژل های تولید شده در دمای بالا مشاهده شد.
پرستو پورعاشوری سید هادی رضوی
در این پژوهش تاثیر مواد دیواره بر روی ریزپوشانی و پایداری روغن کبد ماهی کاد و روغن امگا-3 بررسی شد. میکروکپسولهای روغن ماهی توسط دیواره های مختلف : ژلاتین ماهی، کیتوزان، ترکیب ژلاتین ماهی – کیتوزان و ژلاتین به همراه آنزیم ترانس گلوتامیناز میکروبی تولید گردیدند. امولسیونهای پایدار با 40% ماده جامد و با نسبت 1: 4 ، هسته به دیواره، تولید و توسط خشک کن پاششی با دمای ورودی و خروجی به ترتیب 180 و90 درجه سانتی گراد ریزپوشانی شدند. بررسی مورفولوژی پودرهای روغن ماهی نشان داد که پودرهای ژلاتین تولیدی دارای فروروفتگی و چروکیدگیهای بیشتری در مقایسه با سایرین بر سطح خود بودند و پودرهای کیتوزانی نیز ترکها و شکافهایی را در سطح نشان دادند. پودرهای تولیدی با ژلاتین کمترین درصد رطوبت (75/1%) را داشتند. بررسی حلالیت پودرهای تولیدی نشان داد که نوع دیواره بر میزان حلالیت تاثیر داشته و پودرهای تولیدی با کیتوزان - ژلاتین و پودرهای ژلاتین به ترتیب کمترین و بیشترین درصد حلالیت را داشتند. بررسی شاخصهای رنگ پودرها نشان داد که پودرهای کیتوزان مقدار روشنی (l) کمتر و زردی (b) بیشتری نسبت به سایر پودرها داشتند. مطالعه بر روی روغن سطحی نشان داد که کمترین تا بیشترین مقدار این روغن به ترتیب بر پودرهای ژلاتین ، ژلاتین – ترانس گلوتامنیاز ، ژلاتین – کیتوزان و کیتوزان وجود داشت. پودرهای روغن ماهی ریزپوشانی شده با کیتوزان درصد کارایی ریزپوشانی کمتری (35/67%) در مقایسه با پودرهای ژلاتین– ترانس گلوتامنیاز (01/88 %) نشان دادند. مطالعه بر روی نگهداری و رهایش روغن در طی 5 ساعت نشان داد که ترتیب رهایش هسته در بین تیمارها به صورت کیتوزان > ژلاتین > ژلاتین - کیتوزان > ژلاتین- ترانس گلوتامیناز بودند. این بررسیها نشان داد که ترکیب دیواره و زمان بر میزان رهایش اثرمعناداری دارد. بررسی ترکیب اسید چرب روغنهای ریزپوشانی شده نشان دهنده اثر حفاظتی ریزپوشانی بر آنها بود. نتایج نشان داد که استفاده از ژلاتین ماهی در ترکیب ماده دیواره پایداری اکسایشی را افزایش داد. بررسی اکسیداسیون روغن ماهی ریزپوشانی شده در طی2 ماه نگهداری در رطوبت 33% و دمای 20درجه سانتی گراد نشان داد که اکسیداسیون در تیمار های ریزپوشانی شده کمتر از نمونه های شاهد بود. مقایسه بین تیمارها مشخص نمود که، تیمار کیتوزان در مقایسه با سه دسته تیمار دیگر ، بیشترین مقدار انیسیدین را داشت. بنابراین، ریزپوشانی توسط این دیواره ها توانست روغنهای ماهی را به خوبی حفظ نماید.
افسانه ندیمی علی شعبانی
در این تحقیق اثر فیله کردن و شکم خالی کردن ماهی روی تغییرات برخی از شاخص های میکروبی، حسی و همچنین شاخص های فیزیکو شیمیایی فساد در ماهی کپور پرورشی( کامل، شکم خالی و فیله) طی 12 روز نگهداری در یخچال و 4 ماه نگهداری در فریزر بررسی شد. برای این منظور، در طول نگهداری در یخچال شاخص های میکروبی( بارباکتریایی کل و سرمادوست)، حسی( طعم، بو، بافت، رنگ و پذیرش کلی) و همچنین شاخص های فیزیکو شیمیایی فساد شامل ph، رطوبت، رطوبت تحت فشار، tba، tvn و ffa و در طول نگهداری در فریزر حسی( طعم، بو، بافت، رنگ و پذیرش کلی) و همچنین شاخص های فیزیکو شیمیایی فساد شامل ph، رطوبت، رطوبت تحت فشار، tba و ffa انجام شد. . شاخص های شیمیایی و میکروبی در طول دوره نگهداری افزایش معنی داری را در سطح احتمال 5 درصد نشان دادند و شاخص های حسی نیز در این طول دوره کاهش معنی داری داشتند. با توجه به شاخص های میکروبی، شیمیایی و حسی در نمونه های نگهداری شده در یخچال آماده سازی ماهی به شکل فیله منجر به اکسیداسیون بالاتر شد در حالی که ماهی آماده سازی شده به شکل شکم خالی نسبت به دو شکل فیله و ماهی کامل از شرایط بهتری بخصوص در روز های آخر نگهداری برخوردار بود. اگرچه یک اختلاف کمی بین مقادیر شاخص های tvn و ffa بین دو شکل کامل وشکم خالی در روز های اولیه نگهداری شناسایی شد. با توجه به شاخص های شیمیایی و حسی در نمونه های نگهداری شده در فریزر آماده سازی ماهی به شکل فیله و شکم خالی منجر به اکسیداسیون بالاتر شد در حالی که ماهی آماده سازی شده به شکل کامل نسبت به دو شکل فیله و شکم خالی از شرایط بهتری در دوره نگهداری برخوردار بود. اگر چه یک اختلاف کمی بین مقادیر شاخص های tba و ffa بین دو شکل کامل وشکم خالی در ابتدای دوره نگهداری شناسایی شد.
سعیده هندودری اسماعیل حسن زاده
وزارت نامه نویسی یکی از نمود های خرد اجتماعی وسیاسی و از عوامل تداوم میراث و اندیشه ی سیاسی و اجتماعی ایرانی است .محور وزارتنامه ها وزیر و اندیشه ی وزیر و همچنین عوامل و مسایل اجتماعی جامعه ی آن روز و نشان دادن کارکرد و اهمیت وزیر در جامعه می باشد. این امر یک جریانی مهم و دیر پا در تاریخ ایران بوده است که به خصوص بعد از فروپاشی امپراطوری ساسانی و روی کار آمدن اعراب در جهت رشد و گسترش اندیشه ی ایرانشهری کارکرد و اهمیت ویژه ای یافته است.در این پژوهش سعی بر این بوده است که با رویکردی تحلیلی و توصیفی به بررسی ویژگی های محتوایی و روشی یک وزارت نامه و جایگاه آن در تاریخ نگاری اسلامی پرداخته شود و همچنین نقش و جایگاه وزارت نامه ها در نهاد وزارت مورد بررسی قرار دهد، این بررسی ها نشان می دهد که این آثار به نوعی آموزش نامه است که درون مایه های متنوعی را شامل می شود. با بررسی این آثار می توان به یک نوع بینش کافی نسبت به جامعه ی آن روز دست یافت و جایگاه اندیشه ی ایرانشهری در این آثار همواره ممتاز و برجسته بوده است و می توان پی برد که اندیشه ی ایرانشهری در گسترش این آثار نقش بسزایی داشته است.
علی نکورو وحید تقی زاده
در این پژوهش، روند تولید مثلی ماهی حلوا سفید (pampus argenteus) در آب های خلیج فارس (سواحل قشم در استان هرمزگان) بررسی شد. نمونه برداری با استفاده از تور گوشگیر ثابت و شناور، از فروردین 1390 تا فروردین 1391 و در عمق 12-4 متر صورت گرفت. 474 نمونه (292 نر و 182 ماده) جمع آوری شد. ماهیان نر نسبت به ماده طول کمتری داشتند (001/0 < p، anova) و رابطه طول با وزن آن ها کاملاً متفاوت بود. این رابطه برای ماده ها به صورت (001/3sl 049/0=tw) و برای نرها به صورت (644/2 sl 129/0=tw) بود. نسبت نر به ماده در ماه های اوج تخم ریزی افزایش پیدا کرد (001/0 > p،chi-square t-test )، به طوری که نسبت ماهیان نر طی این ماه ها، 67 درصد از کل ماهیان صید شده بود. مراحل رسیدگی و بافت شناسی تخمدان ها بر اساس شکل ظاهری، اندازه ی اووسیت، لایه فولیکولی، دیواره سلولی، واکوئل، هسته و هستک ها مشخص و تشریح شد. در انتها هفت مرحله رسیدگی گنادی تشخیص داده شد. این مراحل شامل: نارس- در حال توسعه، استراحت، در حال توسعه، توسعه یافته، رسیده، در حال رهاسازی و بازسازی بود. همچنین تفاوت معنی داری در میزان پراکنش و اندازه اووسیت در 3 بخش مختلف تخمدان (ابتدایی، میانی و انتهایی) مشاهده نشد (05/0> p two-way anova,). ماده ها در دسته ی طولی (طول استاندارد) 26-5/24 سانتی متر و ماهیان نر در دسته ی طولی 23-5/21 سانتی متر، دارای بیشترین باروری بودند. نتیجه گرفته شد که دوره ی تخم-ریزی این ماهی طولانی است و از فروردین تا شهریور ماه ادامه دارد. برای هر دو جنس دو اوج تخم-ریزی مشاهده شد. برای ماده ها اولین اوج در اردیبهشت و دومین اوج در مرداد ماه و برای ماهیان نر اولین اوج در خرداد و دومین اوج در مرداد ماه رخ داد. در پایان نتیجه گیری شد که چرخه ی تولید مثلی ماهی حلوا سفید با چرخه تکاملی دیگر ماهیان استخوانی دارای تخم ریزی متوالی مطابقت دارد. واژه های کلیدی: پراکنش اووسیت، اوج تخم ریزی، حلوا سفید، خلیج فارس، رسیدگی تخمدان، هرمزگان
عبداله لیراوی علی شعبانی
چکیده در این مطالعه برخی خصوصیات زیستی ماهی شورت با نام علمی (sillago sihama) در خلیج فارس (سواحل غربی استان بوشهر) مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه برداری از مهرماه 1390 تا شهریور 1391 در سواحل غربی استان بوشهر از بندر دیلم تا بندر بوشهر انجام پذیرفته و ماهانه بطور متوسط 75 عدد ماهی مورد مطالعه قرار گرفته است. بیشترین وزن ثبت شده برای ماهی نر و ماده به ترتیب 64/73 و 106 گرم بود، درحالی که بیشترین طول به دست آمده 224 و 246 میلیمتر بود. طول بلوغ جامعه برای هر دو جنس بین 95 تا 104 میلیمتر تعیین شد. کوچکترین طول نمونه?ها که به رسیدگی جنسی رسیده بودند برای نرها 87 میلیمتر و برای ماده ها 102 میلیمتر بود. تقریباً 78% و 100% نرها به ترتیب در پایان سال +0 و 1 زندگیشان به رسیدگی جنسی رسیده اند. ماده ها نیز 88% و 100% به ترتیب در پایان سال +0 و 1 زندگیشان به رسیدگی جنسی رسیده اند. بزرگترین ماهی شناسایی شده در این تحقیق 3 حلقه رشد روی اتولیت خود داشت که نشان دهنده سن سه سالگی است. مطالعه رابطه ی طول-وزن این ماهی نشان می دهد که از رشد ایزومتریکی برای هر دو جنس نر و ماده و در کل برخوردار است (03/3=b). میانگین شاخص گنادی ماده ها (2/3±63/2) بزرگتر از نرها (87/0±81/0) بود اما تغییرات ماهانه در شاخص گنادی روند مشابهی را در هر دو جنس نشان داد و میانگین شاخص گنادی بین بهمن تا فروردین در بیشترین سطح خود قرار داشت. همچنین تغییرات ماهانه در میزان شاخص کبدی نیز روند افزایشی و کاهشی هماهنگ با شاخص گنادی نشان داد. علاوه براین درصد فراوانی اووسیت های آبگیری شده (مرحله 4) نشان می دهد که تخمریزی این ماهی بین بهمن تا فروردین رخ می دهد. بررسی های بافت شناسی نیز غالبیت تخمک های آبگیری شده را در این ماه ها نشان می دهد. میزان فاکتور وضعیت بین شهریور تا آبان ماه در بیشترین مقدار خود قرار داشت که نشان دهنده تغذیه در اواخر تابستان بوده است. نسبت جنسی تفاوت معناداری بجز در شهریور، مهر، فروردین و اسفند نشان نداد. لغات کلیدی: خلیج فارس، sillago sihama، تولید مثل، تخمریزی، نسبت جنسی
میثم محمدبیگی وحید تقی زاده
چکیده کربوهیدرات ها دارای ترکیباتی می باشند که به صورت کلی به نام پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای شناخته می شوند. این ترکیبات دارای زیر واحدهای مختلفی، بر اساس نوع منبع مورد استفاده می باشند. از متداول منابع مورد استفاده در جیره آبزیان، گندم، جو و ذرت می باشد. ترکیبات پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای در این مواد شامل بتاگلوکان ها (به خصوص در جو) و آرابینوزایلان ها (به خصوص در گندم و ذرت) می باشند. در این آزمایش 270 قطعه ماهی کپور معمولی (cyprinus carpio) با میانگین وزنی 03/0±44/13 گرم، طی یک طرح آزمایشی کاملاً تصادفی، به وسیله سه تیمار بر پایه جو، ذرت و گندم و در سه تکرار، به مدت 56 روز در سالن تحقیقات آبزیان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، مورد تغذیه قرار گرفتند. جیره های مذکور به وسیله آنزیم های اندو بتا(4)3-1 گلوکاناز (جیره بر پایه جو) و اندو بتا4-1 زایلاناز (جیره های بر پایه گندم و ذرت) در دو سطح 1/0 و 5/0% تیمار شدند. پارامترهای مورد بررسی برای کیفیت لاشه، شامل پروتئین، چربی و رطوبت لاشه و پارامترهای مورد نظر در مورد رشد، شامل ضریب رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، کارایی پروتئینی، افزایش وزن و فاکتور وضعیت بودند. پس 56 روز آزمایشی، نتایج آزمایشات نشان دادند که افزایش استفاده از آنزیم اندو بتا(4)3-1 گلوکاناز در جیره بر پایه جو، سبب افزایش وزن )05/0>p)، ضریب رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، ضریب کارایی پروتئینی و بهبود فاکتور وضعیت)05/0<p) گردید. استفاده از آنزیم اندو بتا4-1 زایلاناز در جیره بر پایه گندم سبب کاهش ضریب رشد ویژه و اضافه وزن، افزایش ضریب تبدیل غذایی، کاهش کارایی پروتئینی )05/0>p) و فاکتور وضعیت گردید )05/0<p)؛ همچنین این آنزیم در جیره بر پایه ذرت، سبب افزایش ضریب تبدیل غذایی، کاهش ضریب کارایی پروتئینی، اضافه وزن )05/0<p)، ضریب رشد ویژه و فاکتور وضعیت )05/0>p) گردید. در مورد کیفیت لاشه، استفاده از آنزیم های به کار رفته در جیره تأثیری در میزان رطوبت لاشه نداشت )05/0<p) ولی استفاده از آنزیم اندو بتا4-1 زایلاناز در هر دو جیره بر پایه ذرت و گندم سبب افزایش میزان خاکستر لاشه شد ولی آنزیم اندو بتا(4)3-1 گلوکاناز سبب کاهش میزان خاکستر لاشه ماهیان تغذیه شده با جیره بر پایه جو گردید )05/0>p). با توجه به اینکه با افزایش میزان آنزیم مورد استفاده در جیره بر پایه گندم، از میزان کارایی پروتئینی این ماهیان کاسته شد، لذا با افزایش آنزیم در جیره بر پایه گندم، از میزان پروتئین لاشه این ماهیان کاسته شد؛ به همین ترتیب، نتایج مشابهی از استفاده کردن آنزیم در جیره بر پایه ذرت مشاهده شد)05/0>p). استفاده از آنزیم زایلاناز در جیره های بر پایه گندم و ذرت سبب کاهش میزان چربی بافتی شد )05/0>p) ولی افزایش استفاده از آنزیم بتاگلوکاناز در جیره بر پایه جو سبب افزایش چربی بافتی در ماهیان تغذیه شده گردید )05/0>p).
لادن جهانگیری علی شعبانی
در این تحقیق، برای بررسی تنوع ژنتیکی ماهی خیاطه در رودخانه های تیل آباد، شیرآباد و کبودوال استان گلستان با استفاده از نشانگر ریزماهواره، تعداد 84 نمونه جمع آوری شد. dna نمونه ها به روش فنل- کلروفرم استخراج و با استفاده از 6 جایگاه ریزماهواره ای بررسی شد. متوسط هتروزیگوسیتی مورد انتظار و مشاهده شده به ترتیب 0/893 و 0/817 به دست آمد. آنالیز واریانس مولکولی نشان داد که تنوع بالایی (98 درصد) در درون جمعیت های مورد بررسی وجود دارد. متوسط آماره fst بیست و چهار هزارم به دست آمد که نشان دهنده تمایز ژنتیکی پایین بین رودخانه های مورد بررسی است. در بررسی انحراف از تعادل هاردی - واینبرگ در سطح جایگاه ها، اکثر جایگاه ها انحراف معنی داری داشتند. طبق دندروگرام upgma ترسیم شده بر اساس مقدار فاصله ژنتیکی، جمعیت های رودخانه های تیل آباد و شیرآباد از هم جدا نشده اما احتمالا جمعیت رودخانه کبودوال از جمعیت دو رودخانه دیگر جدا گردیده است.
قاسم عسکری علی شعبانی
در میان ماهیان آب های داخلی ایران، خانواده کپور ماهیان با 81 گونه و 48% فراوانی، فون غالب و خانواده سگ ماهی جویباری با 23 گونه و 11% فراوانی رتبه دوم فون ماهیان ایران را به خود اختصاص داده اند. ماهی گلچراغ (garra rufa) متعلق به خانواده کپور ماهیان و از گونه های مهم اکولوژیک رودخانه ای می باشد. شناخت تنوع ژنتیکی منابع آب شیرین اهمیتی حیاتی در مدیریت و حفاظت از آنها دارد زیرا این مسئله اولین پیش نیاز برای حفظ سازگاری جمعیت ها تحت شرایط محیطی در حال تغییر است. در این مطالعه از 8 جایگاه ریزماهواره به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ماهی گلچراغ در رودخانه های شاپور، فهلیان، سرآب بهرام در استان فارس و بشار، کبگیان و پرین در استان کهگیلویه و بویراحمد استفاده شد. طبق نتایج حاصله میزان fst در محدوده 018/0-044/0 به دست آمد که نشان از تمایز ژنتیکی پایین جمعیت های مورد نظر می باشد. نمونه های مورد بررسی در اکثر جایگاه ها انحراف از تعادل هاردی-واینبرگ را نشان دادند که دلیل آن را می توان به کاهش هتروزیگوسیتی و اثر وهلاند نسبت داد. تعداد الل ها در محدوده 30-7 و هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب در دامنه 000/1-000/0 (میانگین: 597/0) و 726/0-960/0 (میانگین: 859/0) بدست آمد، این مطلب نشان دهنده تنوع ژنتیکی در سطح مطلوب می-باشد. همچنین طبق نتایج به دست آمده به نظر می رسد بیش از یک جمعیت در مناطق مورد بررسی وجود دارد. محافظت و بازسازی زیستگاه ها می تواند به افزایش اندازه جمعیت و کاهش خطر آسیب پذیری این گونه در آینده کمک کند.
سیده آمنه حسینی علی شعبانی
کپوردندان زاگرس (aphanius vladykovi) از لحاظ بیولوژیکی، گونه ای ارزشمند به شمار می آید. این ماهی، بومی ایران در استان چهارمحال و بختیاری بوده و در برخی چشمه ها، رودخانه ها و تالاب های این استان زندگی می کند که در سال های اخیر کاهش چشمگیر جمعیت های آن مشاهده شده است. در این پژوهش، جهت بررسی تنوع ژنتیکی این گونه، نمونه برداری از سه منطقه صورت گرفت. بدین منظور تعداد 69 ماهی در پاییز 1390 از مناطق تالاب گندمان، چشمه مادر و دختر و چشمه چهل گزی، 23 عدد از هر منطقه، انجام شد. کمیت و کیفیت dna استخراج شده به روش فنل-کلروفرم، با استفاده از روش الکتروفورز ژل آگارز 1% تعیین شد و بعد از آن واکنش pcr توسط 6 لوکوس ریزماهواره صورت گرفت. محصول pcr بر روی ژل 8 درصد پلی اکریل آمید مورد بررسی قرار گرفت که هر شش جایگاه، چندشکلی نشان دادند. تعداد آلل مشاهده شده در جمعیت ها به طور میانگین 556/11 به دست آمد. میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده برابر 981/0 برآورد شد که از میانگین هتروزیگوسیتی مورد انتظار (861/0) بیشتر است. میانگین جریان ژنی و ضریب درون آمیزی به ترتیب برابر 523/15 و 144/0- به دست آمد. در بررسی تعادل هاردی- واینبرگ از میان 18 تست جایگاه ژنی، در 5 تست، پیروی از تعادل مشاهده شد. نتایج حاصل از آنالیز واریانس ملکولی تمایز ژنتیکی را بر اساس شاخص fst معادل 02/0 و rst معادل 07/0 نشان داد که بیانگر تمایز ژنتیکی بین جمعیتی پائین و تنوع درون جمعیتی مناسبی است. کم ترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت های دو منطقه چشمه مادر ودختر و تالاب گندمان 274/0 و بیشترین فاصله بین دو منطقه چشمه چهل گزی و تالاب گندمان محاسبه شد که برابر 398/0 به دست آمد. دندروگرام upgma نیز نشان داد جمعیت ماهیان آفانیوس چشمه چهل گزی متمایز از جمعیت های دو منطقه دیگر هستند. حفاظت و احیای زیستگاه های آفانیوس می تواند گامی در مسیر حفظ این گونه بومی با ارزش باشد.
علی شعبانی علی اکبر کامگار حقیقی
کمبود و شوری آب آبیاری دو عامل اصلی محدودیت کشت کلزا در مناطق خشک و نیمه خشک مرکزی و جنوبی ایران می باشد. هدف این تحقیق مطالعه اثر تنش آبی، شوری و روش کاشت بر رشد و عملکرد کلزا و مدلسازی رشد آن می باشد. آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در سال های 89-1388 و 90-1389 انجام گردید. تیمار های آبیاری عبارتند از: تامین نیاز آبی گیاه به اضافه 20 درصد جزء آب شوئی (آبیاری کامل، fi)، 75 و 50 درصد آبیاری کامل در سال اول و 65 و 35 آبیاری کامل در سال دوم. تیمار شوری عبارتند از: آب آبیاری معمولی منطقه با شوری 6/0 دسی زیمنس بر متر و شوری 0/4، 0/7 و 0/10 در سال اول و شوری 6/0، 0/4، 0/8 و 0/12 دسی زیمنس بر متر در سال دوم. تیمار روش کاشت شامل کاشت روی پشته و کاشت داخل جویچه می باشد. کاشت داخل جویچه سبب افزایش عملکرد دانه و وزن ماده خشک در هر دو سال در مقایسه با کاشت روی پشته گردید. کم آبیاری و شوری موجب کاهش عملکرد دانه، وزن ماده خشک، ارتفاع گیاه، روغن دانه، عملکرد روغن و پروتئین، تعداد شاخه، تعداد دانه در هر غلاف، تعداد غلاف در هر گیاه، طول غلاف، وزن هزار دانه، شاخص سطح برگ گردید. نتایج نشان می دهد که اعمال کم آبیاری به میزان 0/11، 1/13 و 8/11% نسبت به آبیاری کامل به ترتیب موجب کاهش عملکرد دانه و عملکرد روغن و پروتئین نمی گردد. جهت تامین علوفه، در شرایط شوری و کم آبی کشت داخل جویچه نسبت به کشت روی پشته ارجحیت دارد. کم آبیاری و کاشت داخل جویچه موجب افزایش کارایی مصرف آب می گردد. کاهش مقدار آب آبیاری منجر به کاهش هدایت روزنه ای و شدت فتوسنتز گردید اما شوری تاثیر معنی داری بر این پارامتر ها نداشته است. نسبت فتوسنتز به تعرق (راندمان تعرق در سطح برگ) با افزایش کمبود فشار بخار برگ کاهش یافت. راندمان تعرق کلزا در شرایط تنش شوری و آبی کاهش یافت. بین راندمان تعرق و کمبود فشار بخار اشباع رابطه خطی با شیب منفی وجود دارد که نشان دهنده کاهش راندمان تعرق در مقادیر بالای کمبود فشار بخار می باشد. کم آبیاری جذب پتاسیم، کلسیم، سدیم و کلر توسط گیاه را کاهش داده و به استثنای پتاسیم جذب این عناصر با افزایش شوری آب آبیاری و شوری خاک افزایش یافته است. حد آستانه تحمل سدیم خاک برای کاهش عملکرد در کلزا با کاهش آب آبیاری کاهش یافت. حد آستانه کاهش عملکرد دانه در روش کاشت داخل جویچه نسبت به روش کاشت روی پشته در مقدار بیشتری از کلر در گیاه رخ داد. کاهش آب آبیاری حد آستانه تحمل کلر در گیاه برای کاهش عملکرد دانه را کاهش داده است. جهت شبیه سازی رشد و عملکرد کلزا دو مدل در این تحقیق بکار برده شد. اولی مدل لجستیکی که با استفاده از تابع لجستیکی و بر اساس درجه روز تجمعی و تعداد روز بعد از کاشت، مقدار ماده خشک و عملکرد را پیش بینی می کند. ضرایب تابع لجستیکی تابعی از مجموع بارندگی و آب آبیاری در فصل بهار و شوری آب آبیاری در سال اول تعیین گردید. نتایج نشان داد که تابع لجستیکی بر اساس درجه روز تجمعی مقدار ماده خشک را نسبت به تعداد روز بعد از کاشت دقیقتر پیش بینی می کند. بنابراین تابع لجستیکی بر اساس درجه روز تجمعی می تواند برای شرایط آب و هوایی و تاریخ کاشت های مختلف بکار رود و نسبت به تعداد روز بعد از کاشت برای پیش بینی عملکرد دانه و ماده خشک ارجحیت دارد. مدل دوم مدلی ساده که بر اساس معادله بیلان آب خاک و دیگر روابط ساده فیزیولوژیکی گیاه مقدار تبخیر-تعرق واقعی، شاخس سطح برگ، تبخیر از سطح خاک، تعرق، ماده خشک و عملکرد دانه را پیش بینی می کند. شاخص سطح برگ تابعی از تبخیر-تعرق واقعی تجمعی بوده و مقدار تبخیر از سطح خاک از تعرق گیاه با استفاده از رابطه بین نسبت تعرق به تبخیر-تعرق واقعی و شاخص سطح برگ جدا گردید. ماده خشک تابعی از تعرق بوده و عملکرد دانه از حاصل ضرب شاخص برداشت در وزن ماده خشک نهایی محاسبه گردید. مقایسه بین داده های اندازه گیری و پیش بینی شده توسط مدل نشان داد که باستثناء ماده خشک پیش بینی شده در مرحله اعتبار سنجی مدل، پیش بینی تبخیر-تعرق، رطوبت خاک، شاخص سطح برگ، تبخیر از سطح خاک، تعرق گیاه، ماده خشک و عملکرد دانه توسط مدل در مرحله واسنجی و اعتبارسنجی مناسب بود.
محمد حسین حجتی علی شعبانی
ماهی ?سفید دریای خزر یکی از ماهی?های دارای ارزش غذایی، اقتصادی و ژنتیکی فراوان دریای خزر است که به مدت طولانی مورد تکثیر حمایتی قرار گرفته است. در حال حاضر نگرانی?هایی در مورد اثرات منفی این روش تکثیر بر روی ساختار ژنتیکی این گونه وجود دارد. از بین رفتن ذخایر ژنتیکی و کاهش تدریجی بانک ژن نگرانی?های اصلی در ادامه?ی این مسیر هستند. تاکنون تحقیقی برای تفکیک نژادهای ماهی سفید دریای خزر با تکیه بر توالی?یابی ژنوم میتوکندریایی انجام نپذیرفته است. با توجه به اینکه زیستگاه طبیعی این ماهی دریای خزر بوده و این موجود جزو ذخایر ژنتیکی حیات وحش ایران محسوب می?شود و از سویی دقت فراوان روش توالی?یابی ژنوم میتوکندریایی برای تفکیک جمعیت?ها، انجام چنین مطالعه?ای برای تشخیص بهتر این موضوع، مفید به نظر می?رسید. در این مطالعه توالی نوکلوتیدی جایگاه ژنی b emorhcotyc در and میتوکندریایی نمونه?هایی از ماهی سفیدهای شش رودخانه از حوزه?ی جنوبی دریای خزر بررسی گردید. نمونه?گیری از این رودخانه?ها، در فصل تولیدمثل که ماهی سفید جهت تخم?ریزی از دریا به رودخانه مهاجرت می?کند، انجام شد. and به روش فنول- کلروفرم استخراج شد. واکنش زنجیره?ای پلیمراز با طراحی آغازگرهای اختصاصی برای تکثیر قطعه?ی009 جفت بازی از ناحیه ژنی b emorhcotyc انجام گرفت.?? توالی های به دست آمده با توالی ثبت شده ژن cytochrome b در ژن?بانک با استفاده از نرم افزار5agem مورد مقایسه قرار گرفتند و درخت فیلوژنی آن?ها ترسیم گردید. 6 هاپلوتایپ در 81 نمونه مورد مطالعه، نشان می?دهد که با وجود تکثیر مصنوعی و کاهش ذخایر این گونه، تنوع ژنتیکی هنوز در سطح نسبتاً مناسبی می?باشد و به نظر می?رسد که بیش از یک جمعیت از این ماهی در سواحل جنوبی دریای خزر وجود دارد.???????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????
رقیه صفری ساناز رمضانپور
افزایش ورود آلاینده هایی نظیر فلزات سنگین می تواند اثرات مخربی بر آبزیان، اکوسیستم های آبی و به طور غیرمستقیم زندگی انسان داشته باشد. اثر دوزهای تحت کشنده (lc50 05/0 ، 1/0، 2/0 و 5/0) کلرید کادمیوم بر فاکتورهای بیوشیمیایی خون، آسیب های بافت آبشش و بیان ژن hsp70 در بچه ماهیان تاس ماهی ایرانی در مواجههچهارده روزه مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات بافت شناسی آبشش نشان داد که شدت آسیب ها در تمام غلظت ها تا روز هفتم مواجهه افزایش یافت و در روز چهاردهم مواجهه تغییری در میزان آسیبها مشاهده نشد. شدت تغییرات از روند وابسته به دوز تبعیت می کرد و نمونه های تیمار شده با lc50 5/0 کلرید کادمیوم علائم آسیب را شدیدتر از دوزهای دیگر (lc505/0<2/0<1/0<05/0)نشان دادند. پارامترهای بیوشیمیایی در دوز های تحت کشنده (lc50 05/0، 1/0 و 2/0) و گروه شاهد بررسی شد. سطح astبه طور معنی داری (05/0p<) طیچهار روز اول مواجهه از 5/225 بهiu/l7/262 افزایش یافت. این روند افزایشی در سطوح مختلف alt (67/30- 13) و ldh(1496-1271) نیز مشاهده شد. کاهش غیر معنی داری(05/0p>) در 3 پارامتر ذکر شده از روز چهارم مواجهه تا روز چهاردهم مشاهده شد. هم چنین سطوح ast، alt و ldh در دوز بالاتر (lc502/0) از سایر دوزهای مورد مطالعه بالاتر بود. گلوکز افزایش معنی داری (05/0p<) تا روز چهارم مواجهه و سپس روند کاهشی را تا روز چهاردهمنشان داد. بیشترین میزان کورتیزول در روز اول در تمام غلظت های مورد مطالعه مشاهده شد. جهت مطالعات بیان ژن hsp70در بافت های آبشش و کبد نمونه برداری در روزهای اول، دوم، هفتم و چهاردهمانجام شد. نتایج نشان داد که در بافت های کبد و آبشش بیان نسبی mrna- hsp70 در نمونه های تحت تیمار در تمام روزهای مواجهه در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت(05/0p<). بیان نسبیmrna- hsp70پاسخ وابسته به زمان را درهر دو بافت بعد از مواجهه با کلرید کادمیوم نشان داد. روند مشابهی در تمام دوزهای مورد مطالعه در دو بافت مورد بررسی مشاهده شد. افزایش معنی داری (05/0p<) در روز دوم مواجهه، سپس کاهش در روز هفتم و افزایش مجدد در روز چهاردهممشاهده شد. اگرچه در این مطالعه افزایش بیان نسبی mrna- hsp70 در هر دو بافت مورد مطالعه مشاهده شد، اما بیان نسبی آن به طور معنی داری در بافت کبد از بافت آبشش بالاتر بود(05/0p<). هم چنین بیان نسبیmrna- hsp70 در تمام روزهای مواجهه در دوزهای بالاتر مقادیر بالاتری را نشان داد. نتایج این مطالعه حاکی از این است که پارامترهای بیوشیمیایی، بافت شناسیو بیان mrna-hsp70 می توانند به عنوان شاخص موثری در مانیتورینگ تغییرات اکوتوکسیکولوژی محسوب گردند.
حدیثه کشیری کامران حیدری
کشت های سلولی حاصل از مغز ماهیان دارای پتانسیل بالایی در بررسی واکنش های مختلف به مواد سمی، نوترینت ها و عوامل رشد دارند. در بررسی حاضر، تلاش گردید تا از بخش های مختلف مغز تاسماهی ایرانی (acipenser persicus) به عنوان یک ماهی غضروفی-استخوانی کشت طولانی مدت از سلول های بنیادی عصبی تهیه گردد. بدین منظور، بخش های مختلف مغز تاسماهی ایرانی (تلن سفالن، مزن سفالن و متن سفالن) جداسازی، در محیط dmem/f12 غنی شده با سرم گاوی جنینی (20% fbs) همراه با آنتی بیوتیک و آنتی میکوتیک کشت داده شده و در دمای 0c25 با co2%5 نگهداری شدند. محیط کشت هر سه روز یک بار تعویض و با محیط تازه جایگزین گردید. سلول های به دست آمده غالبا دوکی شکل بوده و پس از گذشت 3-2 هفته متلاقی و پاساژ داده شدند. سلول های کشت متن سفالن (مخچه) مغز تاسماهی ایرانی (cps) پس از طی بیش از 7 ماه و 9 پاساژ همچنان زنده بوده و ذخایر آن در آزمایشگاه موجود می باشد. به منظور تعیین درجه حرارت بهینه جهت رشد سلول های مغزی کشت داده شده، سلول ها در درجه حرارت های 20، 22، 25 و 28 درجه سانتی گراد قرار داده شده و شرایط رشد آن ها بررسی گردید. بالاترین رشد و تکثیر سلول های حاصل از مغز تاس ماهی ایرانی در شرایط آزمایشگاهی در درجه حرارت 25 درجه سانتی گراد مشاهده گردید. کشت های سلولی به دست آمده با استفاده از ازت مایع به طور موفقیت آمیزی منجمد شدند. میزان بازمانی سلول ها پس از انجماد زدایی %70 بود. در بررسی ایمنوسیتوشیمیایی، %11 سلول های موجود در کشت (کشت cps)، واکنش مثبت به آنتی بادی ضد نستین به عنوان یک مارکر سلول های بنیادی عصبی نشان دادند. با توجه به پایداری کشت های به دست آمده به ویژه کشت cps می توان آن را به عنوان یک کشت طولانی مدت پایدار در نظر گرفت. واژگان کلیدی: آنتی نستین، تاس ماهی ایرانی، سلول بنیادی، کشت، مغز.
فردین شالویی محمدرضا ایمانپور
هدف از این مطالعه بهینه کردن روش نگهداری کوتاه مدت و حفاظت انجمادی جنین ماهی قرمز به روش انجماد شیشه ای بود. شش آزمایش به صورت گام به گام برای جستجو شرایط بهینه در نگهداری کوتاه مدت جنین ماهی قرمز طرح ریزی شد. نخست جنین ماهی قرمز در هشت مرحله تکاملی درون آب کلرزدایی و هوادهی شده به مدت 24 ساعت در دمای 0 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. نتایج نشان داد که مراحل اولیه تکاملی نسبت به سرد کردن حساسیت بالایی دارند. جنین ها در مرحله تپش قلب در دماهای 0، 4 و 8 درجه سانتی گراد به مدت 84 ساعت در آب نگهداری شدند. نتایج نشان داد که می توان جنین در این مرحله را تا 18، 24 و 48 ساعت بدون کاهش درصد تفریخ در دماهای 0، 4 و 8 درجه سانتی گراد نگهداری کرد. درصد تفریخ جنین های نگهداری شده در مایع سلومیک مصنوعی ماهی قرمز و محلول دتلاف نسبت به آب و دیگر محلول ها بالاتر بود (01/0>p). اگرچه درصد تفریخ در مایع سلومیک مصنوعی از محلول دتلاف بالاتر بود ولی اختلاف آن ها معنی دار نبود (05/0<p). همچنین اضافه کردن آنتی بیوتیک، آلبومین سرم گاوی و بافر هپس باعث افزایش بقاء جنین ها در نگهداری کوتاه مدت شد ولی غلظت های مطالعه شده آنتی اکسیدان و بافر تریس تأثیر معنی داری روی درصد تفریخ جنین ها نداشت. نتایج این سری از آزمایش ها نشان داد که می توان جنین ماهی قرمز را به مدت 60 ساعت در مایع سلومیک مصنوعی همراه با 25 میلی مول در لیتر بافر هپس، 1 گرم در لیتر آلبومین سرم گاوی، 100 واحد بین المللی پنی سیلین همراه با 10 گرم در لیتر استروپتومایسین بدون کاهش معنی دار در درصد تفریخ و لارو سالم نسبت به گروه شاهد نگهداری نمود (05/0<p). برای پیدا کردن بهترین غلظت ضد یخ ها برای انجماد جنین ماهی قرمز، جنین ها در مرحله تپش قلب در معرض پنج ضد یخ نفوذ کننده (دی متیل سولفوکساید، متانول، پروپیلن گلیکول، گلیسرول و اتیلن گلیکول) و دو ضد یخ نفوذ ناپذیر (پلی وینیل پیرولیدون و ساکاروز) در غلظت های 5، 10، 15 و20 % به مدت 5، 15 و30 دقیقه قرار گرفتند. بر اساس نتایج این آزمایش پروپیلن گلیکول کمترین و گلیسرول و اتیلن گلیکول بیشترین سمیت را داشتند (01/0>p). همچنین در غلظت و زمان های مطالعه شده ساکاروز سمیتی برای جنین ها نداشت (05/0<p) ولی غلظت 20 % پلی وینیل پیرولیدون به مدت 30 دقیقه برای آن ها کشنده بود. در مرحله آخر سمیت و کارایی چهار محلول انجماد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که محلول انجماد پروپیلن گلیکول در ترکیب با متانول سمیت کمتر و کارایی بالاتر نسبت به بقیه محلول های انجماد دارد (01/0>p). بعد از انجماد گشایی جنین ها در دو دمای 25 و 40 درجه سانتی گراد خصوصیات ریخت شناسی جنین ها با استفاده از میکروسکوپ نوری بررسی شد. بالاترین نسبت جنین ها با ظاهر سالم (65/35 %) در انجماد گشایی در دمای 40 درجه سانتی گراد مشاهده شد (05/0>p) ولی هیچ کدام از این جنین ها تفریخ نشدند.
زینب حسین نیا علی شعبانی
ماهی سیم (abramis brama orientalis) اهمیت ویژه¬ای از لحاظ اکولوژیک، بیولوژیک و اقتصادی دارد که متاسفانه بدلیل صید بی¬رویه، آلودگی¬ها، تخریب زیستگاه¬ها و مناطق تخم¬ریزی، نسلشان در دریای خزردرحال نابودی است.شناخت تنوع ژنتیکی این گونه ارزشمند اهمیتی حیاتی جهت مدیریت و برنامه¬های حفاظتی آن دارد.در این مطالعه از هفت جایگاه ریزماهواره جهت بررسی تنوع ژنتیکی نمونه¬های وحشی ماهی سیم (از سه ایستگاه چابکسر، چمخاله و بندرانزلی) و مقایسه آن با نمونه¬های پرورشی استفاده شد. تعداد 20 قطعه ماهی از هر یک از مناطق مورد نظر تهیه شد. براساس نتایج بدست آمده میزان032/0 fst،بدست آمد که نشان دهنده تمایز پایین ژنتیکی بین مناطق مورد بررسی می¬باشد. تفاوت معنی¬داری از نظر تعداد الل و هتروزیگوسیتی بین جمعیت های وحشی و پرورشی مشاهده نشد.17تست از 28 تست مورد بررسی، انحراف از تعادل را نشان دادند. دلیل این انحراف را می¬توان به کاهش هتروزیگوسیتی ناشی از آمیزش میان افراد خویشاوند و همچنین کاهش تعداد مولدین موثر نسبت داد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین نمونه¬های مناطق چابکسر و پرورشی(39/0) و کمترین فاصله ژنتیکی مربوط به نمونه های مناطق چابکسر و چمخاله (23/0) می باشد.
علی شعبانی غلامرضا نبیونی
نانوذرات اکسید آهن به عنوان یکی از مهم ترین نانوذرات مغناطیسی شناخته در یک دهه ی گذشته ، مورد توجه بسیاری از پژوهش گران و محققین قرار گرفته است . از جمله کاربرد های وسیع این نانوذرات می توان به نقش کاتالیستی ، دارو رسانی ، درمان سرطان ، تصفیه ی آب های آلوده به فلزات سنگین و مواد رادیواکتیو ، کاربرد در دستگاه mri ، سیال مغناطیسی ، .........اشاره کرد . هم چنین نقش و کاربرد نانوکامپوزیت ها در دنیای امروزی غیر قابل انکار است.استفاده از نانوذرات کامپوزیتی در صنایع بسته بندی مواد غذایی ، در ساخت غشا به منظور جداسازی گاز ها ، در صنعت خودروسازی و ............ تنها بخشی از کاربرد این نوع از نانوذرات می باشد. در این تحقیق ابتدا نانوذرات اکسید آهن به روش رسوب دهی شیمیایی سنتز شد.تأثیر عواملی همچون انتخاب نوع سورفکتنت و دما در سنتز این نانوذرات لحاظ شده است.در مرحله ی بعد نانوذرات اکسید آهن-زئولیت ، مجددا به وسیله ی روش رسوب دهی شیمیایی سنتز شد و در انتها نانوکامپوزیت های اکسید آهن-زئولیت شکل گرفت. ویژگی نانوذرات اکسید آهن به وسیله ی آنالیز های sem ، xrd ، ft-ir و vsm مورد بررسی قرار گرفت و هم چنین آنالیز های sem ، vsm و ft-ir روی نانوذرات اکسیدآهن-زئولیت انجام شد. نتایج بررسی ها نمایانگر این امر است که سنتز نانوذرات اکسیدآهن و اکسیدآهن-زئولیت با موفقیت انجام شده است و خصوصیات پیش بینی شده ، از جمله سوپرپارامغناطیس بودن را دارا می باشد همچنین با دارا بودن خاصیت های مورد انتظار (ابعاد ذرات،سوپرپارامغناطیس بودن،....) می توان دریافت که نانوکامپوزیت سنتز شده خاصیت و عملکرد جداسازی گازها را دارا می باشد.
محبوبه کرمی نسب علی شعبانی
ماهی شیربت (barbus grypus) یکی از گونه های مهم تجاری در آبزی پروری ایران به شمار می رود که متعلق به خانواده کپور ماهیان (cyprinidea) است و در منابع آبی غرب و جنوب غرب ایران به ویژه آب های استان خوزستان حضور گسترده ای دارد. اطلاعات در سطح مولکولی راجع به این گونه محدود است. برخی از گزارشات نشان می دهد که جمعیت این گونه در رودخانه های خوزستان کاهش یافته است. مدیریت تنوع ژنتیکی در موجودات، نیازمند ارزیابی ساختار ژنتیکی و تفکیک ذخایر گونه مورد نظر است. یکی از مهم ترین نشانگرهای ژنتیکی که برای توصیف ساختار ذخایر بسیاری از گونه های ماهیان به کار رفته است ریزماهواره ها هستند. در این تحقیق، برای بررسی تنوع ژنتیکی ماهی شیربت در رودخانه های کارون، کرخه و دز و نمونه های پرورشی استان خوزستان با استفاده از نشانگر ریزماهواره، تعداد 120 نمونه (30 نمونه از رودخانه کارون، 30 نمونه از رودخانه کرخه، 30 نمونه از رودخانه دز و 30 نمونه پرورشی) جمع آوری شد. dna نمونه ها به روش فنل- کلروفرم استخراج و با استفاده از 7 جایگاه ریزماهواره ای بررسی شد. متوسط هتروزیگوسیتی مورد انتظار و مشاهده شده به ترتیب 859/0 و 723/0 به دست آمد. آنالیز واریانس مولکولی نشان داد که تنوع بالایی (96 درصد) در درون جمعیت های مورد بررسی وجود دارد. متوسط آماره fst، 034/0 به دست آمد که نشان دهنده تمایز ژنتیکی پایین بین جمعیت های مورد بررسی است. در بررسی انحراف از تعادل هاردی_واینبرگ در سطح جایگاه ها، دو جایگاه در جمعیت کارون در تعادل بوده و سایر جایگاه ها از تعادل هاردی_واینبرگ انحراف معنی داری داشتند (05/0 ? p). طبق دندروگرام upgma ترسیم شده بر اساس مقدار فاصله ژنتیکی، نمونه¬های رودخانه های کارون و دز از هم جدا نشده اما احتمالاً جمعیت رودخانه کرخه از جمعیت دو رودخانه دیگر و جمعیت پرورشی از جمعیت هر 3 رودخانه جدا گردیده است.
علی شعبانی علی شفیعی
استفاده از کامپوزیت ها و نانو کامپوزیت های زمینه فلزی در صنایع مختلف در دهه های اخیر رو به افزایش گذاشته است. در این میان کامپوزیت های پایه آلومینیوم به علت خواص منحصر به فرد آلومینیوم از اهمیت خاصی برخوردار بوده اند. فرایند نورد تجمعی به عنوان یکی از فرایند های تغییر شکل شدید در ساخت این کامپوزیت ها و نانو کامپوزیت ها مورد استفاده قرار گرفته است و کامپوزیت های لایه ای مانند al-ni ، al-cu و al-ti از محصولات همین فرایند بوده اند. همچنین تحقیقاتی بر روی استفاده از ذرات سرامیکی در میان لایه های فلزی به عنوان تقویت کننده مانند al/al2o3 ، al/sic و cu/al2o3 انجام شده است. کامپوزیت al-ni-cu با ترکیب خاصی از فلزات بکار رفته در آن از روش های مختلفی از جمله متالورژی پودر ساخته شده است و به عنوان یکی از آلیاژ های حافظه دار در صنایع مورد استفاده قرار دارد. در این تحقیق این آلیاژ با استفاده از فرایند نورد تجمعی برای رسیدن به یک سری خواص مکانیکی بهینه از این آلیاژ ساخته می شود. آلومینیوم و مس بصورت ورق های با ضخامت میلی متری مورد استفاده قرار می گیرند و نیکل به صورت های متفاوتی به کامپوزیت اضافه می گردد که شامل ایجاد پوشش نیکل روی ورق مس توسط فرایند آبکاری و یا استفاده از ورق های با ضخامت میکرونی و یا در نهایت استفاده از پودر نیکل در میان لایه ها می باشد. در این گزارش بررسی مختصری بر انواع کامپوزیت های زمینه فلزی و فرایند های تولید آن ها انجام می شود و سپس روش های تغییر شکل شدید و بطور ویژه فرایند نورد تجمعی مورد بررسی قرار می گیرد و پس از بررسی عوامل مختلف بر استحکام چسبندگی لایه ها در نورد سرد پیوندی مفصلاً روی اثر فرایند نورد تجمعی بر خواص مکانیکی کامپوزیت ها و ریز ساختار آن ها بحث می
محمد امینی چرمهینی علی شعبانی
در علوم شیلاتی مطالعه مراحل ابتدایی زندگی ماهی از نظر زیست شناسی و رده بندی، پویایی جمعیت، ارزیابی و مدیریت ذخائر ماهیان اهمیت زیادی دارد. در این بررسی ترکیب گونه ای، پراکنش زمانی و مکانی لارو ماهیان در 5 خور (شیف، لشکری، رمله، فراکه و دوبه) و یک ایستگاه ساحلی در استان بوشهر از خرداد 1392 تا فروردین 1393 مطالعه شد.. از مجموع 21440 لارو جمع آوری شده (شامل 30 خانواده) سه خانواده شگ ماهیان، گاوماهیان و شوورت ماهیان فراوان ترین خانواده ها بودند. خانواده کفشک ماهیان راست رخ با شش تیپ و گاوماهیان با سه تیپ دارای بیشترین تنوع بودند. به نظر می رسد اغلب گونه های منطقه در فصل بهار تخم ریزی می نمایند و دو عامل درجه حرارت و شفافیت مهمترین عوامل موثر بر فراوانی لاروها می باشند.نتایج بارکدینگ، نتایج ریخت شناسی را تأیید نمود و می توان از این روش برای شناسایی لاروهای مراحل ابتدایی تر که غیرقابل شناسایی با روش ریختی هستند، استفاده نمود.
مهتاب نیک نژاد حامد کلنگی میاندره
کادمیوم یکی از مهمترین آلاینده های زیستی است که طی چند دهه اخیر میزان آن در دریای خزر افزایش یافته است و اثرات آلایندگی بیشتری نسبت به سایر فلزات سنگین دارد و می تواند سبب مسمومیت موجودات آبزی حتی در غلظت های پایین شود. این تحقیق با هدف بررسی اثرات کلریدکادمیوم بر میزان بیان ژن های القای هایپوکسی(1?-hif2? ,hif) و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (vegf) در آبشش تاس ماهی ایرانی ( (acipenser persicusانجام شد. جهت انجام این تحقیق، تعداد 270 عدد از گونه مورد نظر تهیه گردید. نمونه ها در معرض غلظت های مختلف کلریدکادمیوم (200 و 800 میکروگرم در لیتر ) به مدت 14 روز قرار گرفتند. از بافت آبشش در روزهای 0 ،1، 7 و 14 نمونه برداری انجام شد. تغییرات بیان ژن های hif-1?، hif-2? و vegfدر بافت آبشش تاس ماهی ایرانی با استفاده از کیت سایبرگرین با دستگاه real time pcr بررسی شد. نتایج نشان داد، بیان نسبی mrna hif-1?، hif-2? و vegf بافت آبشش در نمونه های تحت تیمار با غلظت های مختلف کلریدکادمیوم در تمام روزهای مواجهه در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که کادمیوم از جمله عواملی است که بر بیان ژن های القای هایپوکسی تاثیرگذار است و سبب افزایش بیان دو ژن مهم مربوط به رگزایی یعنی hif-1? و vegf و به تبع آن افزایش رگزایی می گردد. در نهایت این تغییرات می تواند به عنوان شاخص های زیستی در اکوسیستم های آبی آلوده شده با فلزات سنگین مورد استفاده قرار گیرد.
داود ضرغام همایون حسین زاده صحافی
تیلاپیا یکی از پر مصرف ترین ماهی های جهان است و به همین دلیل کشورهای پرورش دهنده و میزان تولید آن با سرعت بسیار زیادی رو به افزایش است. بیولوژی تولید مثل گونه oreochromis niloticus دارای برخی ویژگی های منفی مانند هماوری پایین و تخم ریزی غیر همزمان است. یکی از مشکلات و چالش ها در کارگاه های تکثیر تیلاپیا نیز همین عدم همزمانی در رسیدگی جنسی و تخمریزی مولدین ماده می باشد. در این تحقیق اثر تحریکی یک آنالوگ lhrh به تنهایی و نیز همراه با دو آنتاگونیست دوپامینی نسل سوم به نام olanzapine و clozapine که به ترتیب محدودکننده عملکرد رسپتورهای دوپامینی d2 و d4 می باشند بر همزمانی و افزایش راندمان تکثیر ماهی تیلاپیای نیل مورد بررسی قرار گرفته و با یک آنتاگونیست شناخته شده عمومی (دامپریدون) مقایسه گردید. نتایج تحقیق حاکی از بهبود راندمان تولید مثلی تیلاپیا در شاخص های کیفی و کمی مورد بررسی تحت تأثیر آنتاگونیستهای دوپامینی بود که در بسیاری از موارد اختلاف معنی داری با تیمار انفرادی lhrh داشت (p?0.05). با در نظر گرفتن مجموع شاخص های تکثیر، سرولوژیک و هیستولوژیک تیمارهای آزمایش در وهله اول وجود ممانعت دوپامینرژیک در ماهی تیلاپیای نیل به وضوح اثبات می گردد. همچنین تسریع و همزمان سازی تخم ریزی در تیمارهای دریافت کننده آنتاگونیست دوپامین به خوبی مشاهده شد که البته این نتیجه بسته به نوع و دوز دارو متفاوت بود. همچنین با مقایسه تیمار دریافت کننده دامپریدون و تیمارهای دریافت کننده آنتاگونیست های نسل سوم مشخص می گردد که اولانزاپین به عنوان یک آنتاگونیست نسل سوم که به طور اختصاصی رسپتورهای دوپامینی خاصی را بلاک می کنند کارایی بیشتری نسبت به دامپریدون به عنوان یک آنتاگونیست نسل دومی دارد که به طور عمومی همه رسپتورها را درگیر می کند. همچنین در مقام مقایسه دو آنتاگونیست اولانزاپین و کلوزاپین به عنوان آنتاگونیست های اختصاصی رسپتورهای دوپامینی d2 و d4، تیمارهای دریافت کننده اولانزاپین نتایج بهتری داشتند بنابراین می توان گفت که رسپتور d2 دوپامین نقش بیشتری در ممانعت از ترشح گنادوتروپین و به تبع آن نمو گنادی دارد و بلاک کردن این رسپتور نتایج بهتری را نسبت به رسپتور d4 دارد که احتمالا تأثیر کمتری در ممانعت از تولید مثل دارند.
سیده معصومه حسینی علی شعبانی
تنوع ژنتیکی، قابلیت بقای یک گونه یا جمعیت را از طریق ایجاد توانایی سازگاری با تغییرات محیطی فراهم می کند. در این تحقیق، برای بررسی تنوع ژنتیکی ماهی خیاطه درسه ایستگاه از رودخانه پلرود رودسر استان گیلان با استفاده از نشانگر ریزماهواره، تعداد 90 نمونه شامل 30 نمونه از ایستگاه اول (پایین دست)، 30 نمونه از ایستگاه دوم (قسمت میانی) و 30 نمونه از ایستگاه سوم (بالا دست) جمع آوری شد. dna نمونه ها به روش بایوزول استخراج و با استفاده از 5 جایگاه ریزماهواره ای بررسی شد. متوسط هتروزیگوسیتی مورد انتظار و مشاهده شده به ترتیب 755/0 و 1 به دست آمد. آنالیز واریانس مولکولی نشان داد که تنوع بالایی (95 درصد) در درون جمعیت های مورد بررسی وجود دارد. متوسط آماره fst، 06/0 به دست آمد که نشان دهنده تمایز ژنتیکی پایین بین ایستگاه های مورد بررسی است. در بررسی انحراف از تعادل هاردی واینبرگ در سطح جایگاه ها، همه جایگاه ها از تعادل هاردی واینبرگ انحراف معنی داری داشتند.
شعیب فروردین علی شعبانی
هدف از این تحقیق ارزیابی اثرات پربیوتیکی گالاکتوالیگوساکارید بر بیان ژن های درگیر در اشتها (گرلین) و ایمنی (tnf-?1 و tnf-?2) ماهی قرمز بود. آزمایش در سه سطح 5/0، 1، و 2 درصد از پربیوتیک و گروه شاهد به صورت کاملاً تصادفی انجام شد. ذخیره سازی با تراکم 15 عدد ماهی با میانگین وزنی 28/0±88/4 گرم در هر مخزن فایبرگلاس 500 لیتری به مدت 6 هفته در شرایط یکسان و تغذیه با سطوح مختلف گالاکتوالیگوساکارید، انجام شد. زیست سنجی ماهیان جهت اندازه-گیری توده زیستی مخازن هر دو هفته یک بار صورت گرفت. همچنین به منظور بررسی بیان ژن گرلین از بافت روده و بیان ژن های tnf-?1 و tnf-?2 از بافت کلیه پس از طی سه و شش هفته نمونه برداری انجام شد. rna از بافت های موردمطالعه استخراج و cdna سنتز شد و با آغازگرهای اختصاصی توسط real time pcr بیان ژن گرلین، tnf-?1 و tnf-?2 موردبررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که در هر دو زمان نمونه گیری اختلاف معنی دار در میزان بیان هر سه ژن بین تیمارهای مختلف وجود داشت ( 05/0 ? p ). با افزایش سطح گالاکتوالیگوساکارید در جیره مقدار نسبی بیان ژن گرلین کاهش یافت اما بیان ژن های tnf-?1 و tnf-?2 تقریباً در هر دو زمان ، روندی فزاینده داشتند با این تفاوت که بیشترین مقدار بیان در زمان اول مربوط به گروه تغذیه شده با سطح دو درصد گالاکتوالیگوساکارید بود اما در زمان دوم گروه تغذیه شده با سطح دو درصد گالاکتوالیگوساکارید نسبت به گروه تغذیه شده با سطح یک درصد کاهش بیان داشت و سطح 1 درصد بیشترین میزان بیان نسبی را بین تیمارها دارا بود. در این مطالعه مشخص گردید که گالاکتوالیگوساکارید با سطح 1و 2 درصد در شش هفته تغذیه باعث افزایش ایمنی به واسطه افزایش بیان نسبی سایتوکین های التهابی (tnf-?1 و tnf-?2) در ماهی قرمز می شود اما باوجود گزارش های مختلف مبنی بر بهبود وضعیت رشد، افزودن گالاکتوالیگوساکارید به جیره غذایی سبب می شود که میزان بیان ژن گرلین به عنوان محرک رشد و اشتها کاهش یابد.
هانیه رستم زاد علی شعبانی
چکیده ندارد.
حسین میقانی علی شعبانی
چکیده ندارد.
علی نقی سرپناه علی شعبانی
چکیده ندارد.
مریم خاکپور علی شعبانی
چکیده ندارد.
علی شعبانی
چکیده ندارد.
فاطمه زهدقدس بهاره شعبان پور
چکیده ندارد.
وحید زادمجید علی شعبانی
چکیده ندارد.
علی نقی سرپناه علی شعبانی
چکیده ندارد.
سارا حق پرست علی شعبانی
باتوجه به نقش واهمیت گونه های متعلق به جنس دافنیادرصنعت آبزی پروری بعنوان غذای طبیعی بویژه درتغذیه وبقای لاروانواع ماهیان، لزوم انجام مطالعه ای جامع درزمینه چگونگی واکنش تخم گشایی تخم های افی پیال آنها به منظوردستیابی به تکنیکی بهینه امری اجتناب ناپذیر می نمود. دراین تحقیق، اثربرخی فاکتورهای آبیوتیک همچون دوره نگهداری اولیه در2حالت(خشک ومرطوب)، غوطه وری درمحلول هیپوکلریت سدیم 1%(naocl)، درجه حرارت و طول دوره قرارگیری درمعرض روشنایی برنرخ، سرعت ومتوسط زمان لازم جهت تخم گشایی تخم های خفته در3گونه دافنی ماگنا، دافنی سیمیلیس ودافنی پولکس موردارزیابی قرارگرفت. بدین منظور، تخم های افی پیال گونه های مذکورازاسفندماه 85 لغایت تیرماه86 ازنواحی لیتورال، پلاژیک ورسوب کف استخرهای غذای زنده بطورتصادفی جمع آوری گردیدند. نمونه های مذکورپس ازطی دوره ای به حالت خشک به مدت حداقل 5ماه درتاریکی ودما محیط(c º 4 ±22)، به 2گروه تفکیک شده وطی 2ماه در2شرایط متفاوت (خشک ومرطوب) بادماc ˚4 نگهداری شدند. پس ازپایان دوره انکوباسیون اولیه درتاریکی، تخم های افی پیال هرگروه مجددا به 2زیرگروه کوچکترتفکیک شده وهریک بطورمجزاتحت تیمارغوطه وری درمحلول naocl وآب مقطر(تیمارشاهد) قرارگرفتند. اثرسطوح متفاوت درجه حرارت (c˚25،c˚20وc˚30 ) وطول دوره روشنایی در2 سطح ( d12l:12،d0: l24) برواکنش تخم گشایی تخم های افی پیال دافنیا طی نگهداری درمحیط کشت adam طی 15روزبررسی وتعداد هچلینگ های تازه متولدشده بطورروزانه ثبت گردید. نتایج نشان دادکه تیمارسازی اولیه تخم های افی پیال دافنی ماگنا بصورت مرطوب بامحلول naocl 1% وقراردادن متوالی آنهادرمعرض روشنایی مداوم با درجه حرارت هایc º20 وºc25 دررسیدن به حداکثرمیزان نرخ وسرعت تخم گشایی آنهاموثرمی باشد.درمقایسه باسایر فاکتورها، نگهداری اولیه تخم های این گونه درشرایط مرطوب وروشنایی مداوم اثرمعنی داری برکاهش متوسط زمان لازم جهت واکنش تخم گشایی دارد. قراردادن تخم های خفته ومرطوب دافنی سیمیلیس درمعرض روشنایی 12ساعته بادما c º20 پس ازتیمارسازی اولیه آنهابا محلول naocl1% موجب افزایش حداکثرمیزان نرخ وسرعت تخم گشایی درتخم های افی پیال این گونه می گردد. نگهداری این تخم های افی پیال به حالت مرطوب وقراردادن آنهادردما cº20بطورمعنی داری موجب تسریع واکنش تخم گشایی شده ولیکن تفاوت میان اثر سطوح مختلف غوطه وری درمحلول naocl 1% وسطوح طول دوره روشنایی برکاهش متوسط زمان لازم جهت تخم گشایی معنی دارنبود. باتوجه به نتایج بدست آمده میتوان اظهارداشت که قراردادن تخم های افی پیال مرطوب دافنی پولکس درمعرض روشنایی 12 ساعته بادماºc25 بدون نیازبه غوطه وری درمحلول naocl1% دررسیدن به حداکثرمیزان نرخ وسرعت تخم گشایی آنها موثرمی باشد. همچنین، غوطه وری تخم های مرطوب این گونه درمحلول مذکوروتیمارسازی متوالی درروشنایی مداوم ودما ºc25 اثرمعنی داری برکاهش مدت زمان لازم جهت تخم گشایی آنهاداشت.
سکینه یگانه بهاره شعبانپور
در این تحقیق تغییرات فصلی ترکیب شیمیایی فیله و گناد ماهی ماده کپور پرورشی و وحشی مورد بررسی قرار گرفت. جهت انجام این تحقیق، 10 ماهی ماده کپور پرورشی و وحشی در فصول مختلف سال تهیه و چربی، پروتئین، رطوبت، ترکیب اسیدهای چرب، کلسترول، فسفولیپید، ویتامین ای، ph، هیدروکسی پرولین و کلاژن محتوای فیله و چربی، پروتئین، رطوبت، ترکیب اسیدهای چرب و فسفولیپید محتوای گناد (تخمدان) تعیین گردید. سپس جهت تعیین اثر تخم ریزی، فیله تعدادی ماهی ماده کپور پرورشی و وحشی در مرحله قبل و پس از تخم ریزی در درجه حرارت 18- درجه سانتیگراد منجمد شدند و برخی از شاخص های اکسیداسیون شامل اسیدهای چرب آزاد، تیوباربیتوریک اسید، باند دوگانه پیوسته، آهن هم و ترکیبات فلورسنس، چربی محتوی و ترکیب اسیدهای چرب فیله در طول 6 ماه نگهداری در ماههای 0، 1، 3 و 6 اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که ماهیان نمونه برداری شده در تابستان، پاییز، زمستان و بهار به ترتیب در مراحل ii، iii، iv و اواخر iv جنسی قرار داشتند. چربی (05/0>p) و پروتئین (05/0<p) محتوای فیله ماهی کپور پرورشی و وحشی از تابستان تا بهار کاهش یافت. رطوبت محتوای فیله دو گروه مورد آزمایش از تابستان تا بهار افزایش یافت (05/0>p). میانگین چربی محتوای فیله در طول سال بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p). چربی (05/0<p) و پروتئین (05/0>p) محتوای گناد (تخمدان) در دو گروه از تابستان تا بهار افزایش یافت. رطوبت محتوای گناد (تخمدان) ماهی کپور پرورشی و وحشی از تابستان تا بهار کاهش یافت (05/0>p). میانگین سالانه چربی بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p) و میانگین پروتئین و رطوبت فیله و گناد (تخمدان) در طول سال در ماهی کپور پرورشی به ترتیب کمتر و بیشتر از ماهی کپور وحشی بود (05/0>p). در تمام فصول، اسیدهای چرب تک غیر اشباع محتوای فیله در هر دو گروه ماهی کپور پرورشی و وحشی از اسیدهای چرب اشباع و چندغیر اشباع بیشتر بود. در گناد (تخمدان) ماهی کپور پرورشی، اسیدهای چرب اشباع از تابستان تا بهار (فصل تخم ریزی) همراه با افزایش ضریب گنادوسوماتیک، افزایش یافت، در گناد (تخمدان) ماهی کپور وحشی اسیدهای چرب اشباع و چند غیراشباع از تابستان تا بهار (فصل تخم ریزی) افزایش یافتند. فسفولیپید محتوای فیله و گناد (تخمدان) در فصول مختلف و در بین دو گروه پرورشی و وحشی تفاوت معنی دار داشت (05/0>p). میانگین کلسترول در طول ماههای دوره آزمایش، در فیله ماهی کپور وحشی بیش از همتای پرورشی آن بود (05/0>p). میانگین ویتامین ای محتوای فیله ماهی کپور وحشی و پرورشی در طول ماههای دوره آزمایش، مشابه بود (05/0<p). میانگین ph، هیدروکسی پرولین، کلاژن و ظرفیت نگهداری آب فیله در طول ماههای دوره آزمایش، بین ماهیان کپور وحشی و پرورشی تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p). در طول انجماد، اندازه گیری تیوباربیتوریک اسید و باندهای دوگانه پیوسته در ماهی کپور پرورشی و پس از تخم ریزی، تفاوت معنی داری نشان داد. در نمونه های ماهی کپور پرورشی و وحشی قبل و پس از نخم ریزی اسیدهای چرب تک غیر اشباع و اسیدهای چرب چند غیر اشباع متغیر بود.
محمد رضایی علی شعبانی
ماهی سفید از گونه¬های بسیار با ارزش تجاری می¬باشد که در نواحی جنوبی دریای خزر به علت گوشت خوش طعم دارای تقاضای بسیار بالایی می¬باشد. بررسی¬ها نشان می دهد که تکثیر طبیعی این گونه در طی سالهای اخیر کاهش یافته است. به علت نبود شرایط مناسب برای تکثیر طبیعی این گونه از حدود 30 سال پیش مرکز شیلات ایران تکثیر مصنوعی این گونه را شروع کرده است. در حال حاضر نگرانی¬هایی در مورد اثرات منفی این روش تکثیر بر روی ساختار ژنتیکی این گونه وجود دارد. از بین رفتن ذخایر ژنتیکی و کاهش تدریجی بانک ژنی نگرانی های اصلی در ادامه این مسیر هستند. در این بررسی، به منظور تعیین تنوع ژنتیکی ماهی سفید در مناطق قره¬سو، گرگانرود، تجن، تنکابن و گهرباران از 10 لکوس میکروستلایتی استفاده شد که همگی پلی مورف بودند. فراوانی اللی، تعداد الل در هر لکوس، هتروزیگوسیتی مشاهده شده و موثر، شاخص شانون، ماتریس شباهت و تست کای¬اسکور انحراف از نعادل هاردی-واینبرگ با استفاده از نرم¬افزارgenalex محاسبه گردید. محدوده تعداد الل در ترکیب لکوس جمعیت 17-5 و رنج هتروزیگوسیتی مشاهده شده در 10 لکوس مورد بررسی 00/1-08/0 به دست آمد. تفاوت بین جمعیت¬ها از نظر تعداد الل در لکوس و هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار معنی¬دار نبود (05/0p>). آنالیز توزیع تنوع ژنتیکی نشان داد که میزان تنوع درون جمعیتی (98 درصد) بسیار بالاست در حالیکه تنوع بین جمعیتی (2درصد) پایین است. نتایج تمایز ژنتیکی بارزی را میان مناطق از طریق fst ، rst و آنالیز واریانس مولکولی نشان ندادند و میزان نسبتاً بالایی از جریان ژنی بین جمعیت¬ها پیدا شد. انحراف از تعادل هاردی-واینبرگ بالایی در بیشتر لکوس¬ها دیده شد که می¬تواند ناشی از وجود اللهای نول یا وقوع تنگنای ژنتیکی باشد. بر اساس نتایج به دست آمده در این تحقیق، با وجود تکثیر مصنوعی و کاهش ذخایر این گونه هنوز تنوع ژنتیکی در این ماهی در حد نسبتاً مناسبی وجود دارد و به نظر می¬رسد بیش از یک جمعیت در سواحل جنوبی دریای خزر وجود دارد. محافظت و بازسازی زیستگاه¬ها می-تواند به افزایش اندازه جمعیت و کاهش خطر آسیب¬پذیری این گونه در آینده کمک کند.
مهدی ذوالفقاری بهاره شعبانپور
این پژوهش به منظور بررسی رابطه اندازه ماهی با ترکیب شیمیایی و بازده فیله ماهی کپور دریایی و پرورشی (cyprinus carpio) با هدف تعیین ترکیب شیمیایی تقریبی و بازده فیله بر اساس معادله های موجود بین چربی، پروتئین، رطوبت و خاکستر و انرژی و همچنین میزان بازده فیله با اندازه این ماهیان، جهت دسته بندی و درجه بندی کیفیت این دو ماهی صورت پذیرفت. بدین منظور تعداد 61 عدد ماهی کپور پرورشی و 58 عدد ماهی کپور دریایی تهیه و مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین شاخص طول و وزن ماهی با میزان رطوبت فیله رابطه ی رگرسیونی معکوس و با چربی و انرژی فیله رابطه رگرسیونی خطی مستقیم برقرار است (0/05>p). نتایج نشان داد که بین شاخص های اندازه ماهی با محتوای خاکستر و پروتئین و همچنین میزان بازدهی فیله در هر دو ماهی در وزن تر رابطه ی معنی داری وجود ندارد (0/05<p). اما بین میزان بازدهی فیله در وزن خشک با طول و وزن ماهی رابطه ی معنی داری وجود دارد (0/05>p). طبق نتایج حاصله، محتوای رطوبت فیله با میزان چربی، پروتئین و انرژی رابطه ی رگرسیونی خطی معکوس داشته ولی با محتوای خاکستر فیله رابطه ای نداشت. نتایج مقایسه ترکیب تقریبی شیمیایی و بازده فیله ماهی کپور دریایی و پرورشی نشان داد که فیله ماهی کپور دریایی حاوی چربی و خاکستر بیشتر و رطوبت کمتری نسبت به ماهی کپور پرورشی می باشد (0/05>p)، اما فیله این دو ماهی از نظر محتوای پروتئین و انرژی تفاوتی با یکدیگر نداشت (0/05<p). نتایج نشان داد که میزان بازدهی فیله ماهی کپور دریایی (58/4%) بیشتر از ماهی کپور پرورشی (51/7%) می باشد (0/05>p) با توجه به اثبات وجود روابط مذکور بین ترکیبات شیمیایی فیله و اندازه ماهی، تعیین کیفیت فیله از نظر محتوای رطوبت، چربی و انرژی جهت دسته بندی و درجه بندی کیفی این ماهیان به منظور برچسب گذاری تغذیه ای و تعیین دقیق تر محصول هدف، بدون نیاز به دستگاه های پیچیده و هزینه بر و همچنین با سرعت بالایی با استفاده از معادله های به دست آمده در این پژوهش امکان پذیر خواهد بود.
حدیثه کشیری علی شعبانی
ماهی کلمه (rutilus rutilus caspius) یکی از گونه های تجاری باارزش دریای خزر محسوب می گردد که علی رغم کاهش ذخایر این ماهی در سال های اخیر و همچنین اهمیت بالای آن، اطلاعات راجع به این گونه در سطح مولکولی محدود می باشد. در این تحقیق، به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ماهی کلمه در مناطق گرگانرود، قره سو، تالاب گمیشان، خلیج گرگان و تالاب انزلی از 10 لکوس مایکروستلایت استفاده شد که همگی پلی مورف بودند. طبق نتایج حاصله، میزان fst در محدوده 0/034-0/013 به دست آمد که نشان از تمایز ژنتیکی پایین جمعیت های مورد نظر می باشد. نمونه های مورد بررسی در اکثر لکوس ها انحراف از تعادل هاردی-واینبرگ را نشان دادند که دلیل آن را می توان به وجود الل های نول و تکثیر مصنوعی نسبت داد. تعداد الل ها در محدوده 21-4 و هتروزایگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب در دامنه 1-0/185(میانگین 0/7) و 0/931-0/722 (میانگین 0/843) به دست آمد که بیانگر این مطلب می باشد که علی رغم مسائلی همچون تکثیر مصنوعی کلمه، تنوع ژنتیکی آن هنوز هم در سطح قابل توجهی قرار دارد. همچنین طبق نتاج به دست آمده می توان عنوان نمود که احتمالا سه جمعیت مجزا از ماهی کلمه در مناطق مورد بررسی وجود دارد. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند اطلاعات مفیدی را در زمینه تنوع و تمایز ژنتیکی ماهی کلمه خزر بیان دارد که در بحث بازسازی ذخایر این گونه حائز اهمیت می باشد.
علی شعبانی یعقوب آیینه چی
چکیده ندارد.