نام پژوهشگر: شهلا خسروی فر
شهلا خسروی فر امیرحسین چیت سازیان
نقش گلفرنگ از نقوش مشترک مورد استفاده در هنر ایران و غرب محسوب می شود. بسیاری از پژوهشگران رواج این طرح در هنر ایران را متأثر از نفوذ هنر غرب و تأثیر آن بر جنبه های گوناگون هنر این مرز و بوم می دانند. در میان زمینه های گوناگون هنری، فرش ایران از آخرین زمینه هایی محسوب می شود که، نقش گلفرنگ به عنوان یکی از نمودهای هنر غرب در آن نفوذ یافته است. استفاده از این نقش در هنر فرشبافی ایران، تقریباً از اواخر دوره ی ناصرالدین شاه، و عمدتاً در قالب طرح های تلفیقی صورت پذیرفته است. در این میان فرانسه به عنوان یکی از مراکز فعال در زمینه ی هنر اروپا و به ویژه فرشبافی، نقش بسیار چشمگیری در انتقال این نقش به هنر ایران و به ویژه هنر فرشبافی ایران داشته است. گرچه علی رغم این موضوع تأثیرات متقابلی در نحوه ی به کارگیری این طرح مشترک در فرش های دو کشور ایران و فرانسه به چشم می خورد. از این رو هدف این پژوهش بررسی طرح و نقش گلفرنگ و شناسایی تأثیرات متقابل، در نحوه ی بکارگیری آن در فرش های این دو کشور به روش کتابخانه ای و میدانی قرار گرفت. در این راستا برآن شدیم تا در آغاز به شیوه ی توصیفی تحلیلی، به معرفی طرح و نقش گلفرنگ در این دو کشور پرداخته و سپس به شیوه ی تطبیقی با بررسی شباهت ها و تفاوت های آنها، این تأثیرات را مورد شناسایی و معرفی قراردهیم. طرح و نقش گلفرنگ به عنوان نقشه ی اصلی فرش های فرانسه، تأثیراتی از فرش های شرقی و به ویژه ایران پذیرفته که در قالب طرح ها و عناصر تزیینی آن قابل تشخیص هستند. از سوی دیگر از زمان ورود این طرح به ایران بسیاری از نواحی فرشباف در ایران تأثیراتی را پذیرفتند که در این میان کاشان کم ترین تأثیرپذیری و کرمان بیشترین تأثیرپذیری را به ویژه در عصر گوبلن داشته است. استفاده از عناصر طبیعت گرایانه و سایه روشن کاری عناصر تزیینی و تغییر در طیف های رنگی به کار رفته از مهم ترین تأثیراتی هستند که، طرح های گلفرنگ ایران از فرش های فرانسه پذیرفته اند.