نام پژوهشگر: محمد رضا حسینی
محمد رضا حسینی مسعود رضا هاشمی
امروزه یکی از اعمال مهمی که در گره های شبکه های کامپوتری انجام می گیرد دسته بندی بسته ها است. در این عمل هر بسته ی ورودی به گره، بر اساس قوانینی که در آن گره تعریف شده اند، دسته بندی می گردد و در نتیجه عمل متناظر با قانونی که بسته ی ورودی با آن تطابق داشته است، روی بسته انجام می گیرد. این قوانین بر اساس فیلد های سرآیند بسته تعریف می شوند. در بسیاری از کاربرد ها نظیر امنیت و کیفیت سرویس بسته ها مورد دسته بندی قرار می گیرند. با توجه به گسترش شبکه های کامپیوتری و افزایش روز افزون حجم اطلاعاتی که در شبکه های کامپیوتری مبادله می گردد لازم است روش های دسته بندی از سرعت کافی برخوردار بوده و نیز حافظه ی مصرفی را مدیریت نمایند. زمان به روز رسانی قوانین نیز ویژگی مهم دیگری است که در برخی از کاربردها مورد توجه است. بسیاری از روش هایی که تاکنون برای دسته بندی بسته ها بپیشنهاد شده اند، علی رغم این که از سرعت مناسبی برای انجام دسته بندی برخوردار هستند، اما از به روز رسانی سریع قوانین پشتیبانی نمی کنند. رویکرد های مختلفی تاکنون برای حل مسأله ی دسته بندی بسته ها پیشنهاد شده است. یکی از شناخته شده ترین رویکرد ها تبدیل مسأله ی دسته بندی بسته ها به یک مسأله ی هندسه ی محاسباتی است در نتیجه می توان با استفاده از روش های موجود در هندسه ی محاسباتی این مسأله را حل نمود. در این تبدیل هر قانون معادل با یک ابر مستطیل در فضای چند بعدی در نظر گرفته می شود که تعداد ابعاد این فضا برابر با تعداد فیلد هایی است که قانون بر اساس آن ها تعریف می گردد. در این پایان نامه با استفاده از این رویکرد، معادل هندسی مسأله ی دسته بندی بسته ها در نظر گرفته شده است. سپس با بررسی انواع مسائل هندسی مشابه با دسته بندی بسته ها، مسأله ی یافتن نقاط شامل یک بازه که شبیه ترین مسأله در حالت یک بعدی به مسأله ی دسته بندی بسته ها می باشد، انتخاب شده است. در نهایت سعی شده است تا با به کارگیری راه حل های موجود برای این مسأله، از قبیل روش های درخت بازه ها و لیست پرشی بازه ها، الگوریتم هایی برای انجام دسته بندی پیشنهاد گردد. در الگوریتم های پیشنهادی دو ویژگی مد نظر بوده است. یکی امکان به روز رسانی سریع قوانین و دیگری قابلیت استفاده از پردازش موازی. ارزیابی روش های پیشنهادی و مقایسه ی آن ها با الگوریتم های بردار های بیتی موازی و hicuts کارآمدی آن ها را تأیید می نمایند.
محمد رضا حسینی علی اکبر آقاکوچک
سازه های ساختمانی عموماً در هنگام زلزله تحت تاثیر سه مولفه ی تغییر مکانی و سه مولفه ی دورانی قرار میگیرند. در بحث مولفه های تغییر مکانی در دهه های گذشته، از مولفه ی قائم اغلب در مطالعات صرفنظر می شد. اما، در دهه ی اخیر با گسترش شبکه های شتابنگاری و افزایش تعداد رکوردهای نزدیک گسل در سراسر دنیا مشاهده شده که در زلزله های شدید مانند loma prieta و northridg هر دو در کالیفرنیا، kobe در ژاپن، chi chi در تایوان، بم در ایران و ... حرکت قائم خصوصاً در نواحی نزدیک گسل، می تواند مساوی و حتی بیشتر از مولفه ی افقی باشد؛ این فزونی هم در مقدار شتاب و هم در طیف شتاب زمین وجود دارد. همچنین مشاهدات میدانی نشان می دهند که بسیاری از تخریبها در فواصل رومرکزی کوتاه، و خصوصاً در اعضای قائم و شاهتیرهای طویل پلها و ساختمانها، مرتبط با ارتعاشات شدید قائم می باشند. در این میان ابزار مهمی که همواره در ساخت سازه ها در سراسر دنیا به منظور استاندارد سازی و رعایت اصول ساخت و ساز مورد استفاده قرار می گیرد آیین نامه های ساختمانی است. در نسخه های قدیمی تر آیین نامه ها، تأثیر مولفه ی قائم زلزله صرفاً به صورت ضریبی از مولفه ی افقی در نظر گرفته می شد. در بین آیین نامه های معتبر دنیا asce7-10 که آخرین نسخه ی این آیین نامه می باشد برای در نظر گرفتن تأثیر مولفه ی قائم زلزله مقدار 0.2sdsd را به مقدار بار مرده در ترکیب بارها اضافه می کند. تحقیق حاضر تأثیر مولفه ی قائم را بر قابهای خمشی طراحی شده با این آیین نامه مورد بررسی قرار داده و نشان می دهد در نواحی نزدیک گسل تحت تأثیر بسیار شدید مولفه ی قائم زلزله قرار می گیرند و در نواحی با محدوده ی فاصله ی 25 تا 40 کیلومتری از گسل مسبب زلزله های شدید این تأثیر به شدت کاهش می یابد. همچنین در نهایت نشان داده می شود که ضریب بار مرده ی پیشنهادی آیین نامه، در نواحی نزدیک گسل مقادیر نیروها و لنگرهای بوجود آمده در اعضای سازه را کمتر و در نواحی دورتر زیادتر از مقادیر حاصل از تحلیل برآورد می کند.