نام پژوهشگر: جهانگیر دنیوی زاده

حیرت در عرفان در سه اثر : 1- دیوان شعر حکیم ابوالمجد مجدودبن آدم سنایی غزنوی 2- دیوان شعر منطق الطیر فرید الدین عطار نیشابوری 3- مثنوی معنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  جهانگیر دنیوی زاده   محمدرضا موحدی

این پژوهش باعنوان«حیرت درعرفان»درسه اثر دیوان شعر سنایی غزنوی ،منطق الطیر عطّارِ نیشابوریِ ومثنوی معنویِ مولاناجلال الدّین محمّدبلخی شامل مقدّمه،چهارفصل ویک نتیجه گیری کلّی به نگارش درآمده است. فصل اول کلیّات:شامل تعریف لغوی واصطلاحی از واژه ی حیرت با نقل اقوال از قدما ومعاصرین. فصل دوم :حیرت در دیوان شعر مجدودبن آدم سنایی غزنوی. فصل سوم:حیرت درمنطق الطّیر فریدالدّین عطّار نیشابوری. فصل چهارم حیرت در مثنوی معنوی مولانا جلال الدّین محمّد بلخی. دربررسی اصطلاح حیرت دراین آثاردرمی یابیم این واژهعلاوه برمعنای لغوی،درمعنای خاصِ صوفیانه ی آن نیزاستفاده شده است. حیرت را ازلحاظ لغوی می توان به معنی «سرگشته شدن ویابریک حال ماندن از تعجّب دانستوازنظر اصطلاحی وصوفیانه، امری است ناگهانی که بر دل عارف یا سالک وارد واو را ازتأمّل وتفکّر باز می دارد.» ودر بررسی این سه اثرواستفاده ی اصطلاح حیرت در آن ها،می توان این گونه نتیجه گرفت کهدرمنطق الطّیر ومثنوی معنوی،واژه ی حیرت درمعنای عرفانی آن گسترده تر وعمیق تربه کار رفته است وقبل از سنایی اصطلاحات عرفانی در آثار عرفا به میدان،عقبه ومقامنام برده می شدوسنایی نیزآن ها را به عنوان مقام، مورد تأییدقرارداده است.درآثارودیوان شعرسنایی ازحیرت به عنوان یک اصطلاحِ عرفانیِ معمول استفاده شدهولی درمنطق الطّیر به ابتکارخودعطّار،ازحیرت به عنوان یک وادی نام برده شده استو سالک یاعارفی که می خواهد سلوک عرفانی داشته باشد، بایدآن را به عنوان یکی از هفت وادی برای رسیدن به مقصود که همان خودشناسی وخداشناسی است طی کند.درمثنوی دامنه ی استفاده ازاصطلاحِ حیرت گسترده تروعمیق تراست ومحدود به یک جریانمشخصنیستتاسالک خود را مقیّد به سلوک، درآن مسیرخاص کندبلکه مولانا ازتمام راه هایعرفانی، سالک را به تحیّروسرگشتگی، برای رسیدن به معشوق الهی فرامی خواند.درنتیجه می توان گفتاصطلاح حیرت ازنظرسنایی "مقام" پذیرفته شده ودرمنطق الطّیر به صورت "وادی" همراه با غم ودردوحسرت ازآن بهره گرفته شده است ودرمثنوی مولانا، جریانی است کلی،ونوعی حرکت به سوی عشق ،شورانگیزی وزیبایی طلبی محسوب می شود.