نام پژوهشگر: فضیلت فردوسی
فضیلت فردوسی مجتبی اللهیاری
در این پایان نامه سعی شده است تا گرایشی نوین در هنر که طی سال های اخیر در محیط های آموزش هنر کمتر بدان پرداخته شده است مورد مطالعه قرار گیرد .هنری که بیش از آنکه محدود در قالب خاصی باشد بر مبنای ساختن قالب های جدید هنری استوار است. در واقع انتقال محتوا در صورت آثار است که ممکن می شود. دریافت های انسان از جهان پیرامون از خلال حواس پنجگانه رخ می دهند، اما پردازش امور محسوس، از دریافت تا ادراک، از لایه های گوناگونی همچون همزمانی، تجربه های پیشین، ناخود آگاه جمعی گذر می کند و سرانجام، ادراک نهایی محصول تمامی این لایه ها می باشد. اثر هنری به عنوان موضوعی برای دریافت مخاطب، برانگیزنده ی ادراکی در مخاطب است که از محسوسات و لایه های فوق الذکر عبور می کند. هر یک از رشته های هنری حس مشخصی را در مخاطب القا می کند؛ رشته هایی نیز نظیر هنرهای دراماتیک از همنشینی چند حس برای ایجاد فرایند ادراک بهره می برند. هنرمندان در دوران مدرن با رجوع به تعاریفی که در ادامه این رساله بدان خواهیم پرداخت سعی در پژوهشی ادراکی و عملی در باب فرایند ادراک ذهن مخاطب دارند. اینان تجربیات خود را معطوف به همزمانی پیام های آثار هنری مختلف و تاثیرات این همزمانی در ادراک مخاطب نمودند. در این پایان نامه تلاش بر این شده است که همزمانی ریتم و نور در تصویر متحرک بر اساس موسیقی را با روش و تکنیکی بنام تایم لپس (مرور زمان) ارایه گردد. نیاز به این سبک کاری از نظر اجتماعی و فردی و با توجه به ارتباطات جهانی و پیشرفت تکنولوژی و تاثیر آن بر ادراک و دریافت مخاطب در مسایل علمی آموزشی و فرهنگی مشاهده می شود. با توجه به این که تایم لپس امکان مشاهده سریعتری از روند رخ دادن یک موضوع را بدون اینکه به اندازه زمان واقعی رخ دادن آن موضوع منتظر بمانید، را به شما می دهد، این سبک را به روشی سودمند و با اهمیت تبدیل می کند. در دنیای امروزی که بشر، به انسان محوری (فردگرایی) روی آورده است، توسط آثار تایم لپس می توان مجموعه ی با ارزشی از اطلاعات همراه با اثری هنری در اختیار وی قرار داد. تصویر برداری تایم لپس روش جالبی است که توسط آن می توان از یک منظره یا شئ که تغییر وضعیت آن کم و به کندی انجام می پذیرد را ثبت و ضبط نمود و مجموعه ای از تصاویر را که برای ثبت آن ها ساعت ها یا حتی روز ها زمان صرف می شود را به صورت یک ویدیو در آورد و با همزمانی صدا و نور می توان اثری هنری ایجاد نمود. آنگاه تصاویر ضبط شده را با سرعت بیشتر نمایش داده می شود و تنها در عرض چند دقیقه نمایشی از موضوع را خواهید دید که از لحاظ القا و انتقال مفهوم بصری به مخاطب دارای تاثیر فراوانی می باشد. از موانعی که می توان در کار نظری مورد اشاره قرار داد، کمبود منابع فارسی در این موضوع می باشد. از سوی دیگر نیاز به آشنایی نسبی با حوزه موسیقی و شناخت ریتم موسیقی و حوزه تصویربرداری و عکاسی و شناخت ریتم تصویر ایجاب می کرد که این پروژه به صورت کاری مشترک با دانشجویان گروه موسیقی و عکاسی انجام شود. البته مشاوره های سودمند استاد دکتر مجتبی الهیاری و استاد نادر موسوی فاطمی در این راه مرا یاری نمود و این کمبود را تا حد زیادی جبران کرد. همچنین با استفاده از منابع انگلیسی سعی در ارایه کامل این پروژه گردید. از دیگر موانع موجود در راه این تحقیق می توان به دسترسی محدود به نمونه های عملی این رشته هنری اشاره نمود.