نام پژوهشگر: حمید حلیمی

تحلیل سوژه در آثار فرانیس بیکن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1391
  حمید حلیمی   ایرج اسکندری

چکیده: زیربنایی که ساختار این پایان نامه را منسجم نگاه می دارد، «سوژه» یا همان «خود» است و نگارش آن با خلاصه ای از نظریه سوژه –محور دکارت در شناخت، آغاز شده و بحث های متعاقب آن در آثار کانت و شوپنهاور به اختصار توضیح داده شده است و در ادامه ی آن رویکردی بر برداشتی اجتماعی و تاریخی، زیباشناسانه و روانشناسانه، از شناخت را مورد بحث قرار می دهد که متفکرانی همچون نیچه، فروید و مارکس ارائه کرده اند. اهمیت این برداشت در فهم ما از «خود» نیز مورد تحلیل واقع می شود. نگارنده در پایان، توصیفی از رویکردهای هستی شناسانه ی دلوز را فراهم می آورد تا از دریچه ی تفکر ایلیاتی و سوژه ی ریزمی اش بتوان راهی به آثار فرانسیس بیکن جست و از خلال آن به تحلیل سوژه ای پرداخت که در عصر معاصر به شکل هیستریایی از هم گسسته مطرح شده است. فصل پایانی که با نگاهی بر زندگی عجیب و سراسر ماجرا و چالش و دیوانگی، سازمان یافته ی بیکن شروع شده است، با همراه کردن بنیان های نظری ژیل دلوز، پا در وادی شگفت انگیز نقاشی های فرانسیس بیکن می گذارد و با یادداشتی دلوزی در باب فیگور نمایی در نقاشی ادامه پیدا کرده می کند. نگارنده در فصل پایانی با وام گرفتن از کتاب بیکن دلوز به رابطه ی نقاشی و احساس پرداخته تا مسأله ی واقعیت، احساس و هیستری را در نقاشی های بیکن بررسی کند. در واقع بخش نهایی نگاهی به بدن، گوشت و روح، حیوان شدن است تا زمینه ای را فراهم آورد که به واسطه ی آن فروپاشی و چند پاره شدن سوژه ی معاصر به طور استعاری توضیح داده شود. پرده های بیکن به سهم خود آن دنیای دروغین را ویران می کند، آن هم در فضای فرهنگی ای که همه را به آن دروغ ها نیاز است و مردم خواب سنگین قرن ها را به بیم و هراس در بیداری ترجیح می دهند.