نام پژوهشگر: سید سجاد موسی پور
سید سجاد موسی پور قاسم علیزاده
در این رساله، هدایت بهینه و مقاوم موشک در فازهای میانی و پایانی پرواز بر علیه اهداف ثابت و متحرک در فضای سه بعدی مورد بررسی قرار می گیرد. در فاز میانی پرواز، دو معیار عملکرد متداول که برای هدایت موشک در نظر گرفته می شود عبارتند از حداقل زمان پرواز و حداکثر سرعت نهایی موشک که به ترتیب معمولا برای اهداف نزدیک و دور استفاده می شود. ابتدا با استفاده از روش حل عددی گرادیان، مسأله هدایت بهینه در فاز میانی برای هر دو تابع هزینه مذکور شبیه سازی می شود. زمان نهایی بدست آمده از مسأله حداقل زمان و سرعت نهایی بدست آمده از مسأله حداکثر سرعت نهایی موشک، به ترتیب زمان نهایی بهینه و سرعت نهایی بهینه در نظر گرفته می شود. در ادامه، یک تابع هزینه ترکیبی متشکل از زمان پرواز و سرعت نهایی موشک با یک ضریب وزنی متغیر ارائه می شود. با به کارگیری حل عددی برای معیار عملکرد ترکیبی، این ضریب وزنی به گونه ای بدست می آید که اختلاف درصدی زمان نهایی بدست آمده از معیار عملکرد ترکیبی و زمان نهایی بهینه، با اختلاف درصدی سرعت نهایی بدست آمده از معیار عملکرد ترکیبی و سرعت نهایی بهینه، برابر باشد. به عبارت ساده تر، هر دو کمیت زمان نهایی و سرعت نهایی بدست آمده از معیار عملکرد پیشنهادی، با نسبت یکسان به مقادیر بهینه بسیار نزدیک می باشند. در ادامه با انجام شبیه سازی های متعدد برای شرایط نهایی مختلف، رابطه ای ریاضی برای این تابع وزنی بر حسب فاصله نسبی اولیه موشک و هدف و همچنین ارتفاع هدف استخراج می شود. در ادامه، برای فاز پایانی پرواز با در نظر گرفتن معادلات نسبی حرکت موشک و هدف و برای اهداف دارای مانور، با ارائه یک سطح سوئیچینگ جدید و با ترکیب قانون هدایت ناوبری تناسبی و تئوری کنترل مد لغزشی یک قانون هدایت ناوبری تناسبی مقاوم طراحی می شود. همچنین، با ترکیب روش کنترل بهینه sdre و تئوری کنترل مد لغزشی، یک قانون هدایت بهینه مقاوم برای فاز پایانی پرواز طراحی می شود. به منظور بررسی کارایی قوانین هدایت طراحی شده، برای سناریوهای مختلف شبیه سازی های متعددی انجام می شود و عملکرد آنها با قانون هدایت ناوبری تناسبی افزوده مقایسه می گردد. در مقایسه با قانون ناوبری تناسبی افزوده، مهمترین ویژگی قوانین هدایت مقاوم طراحی شده، مقاوم بودن در برابر اغتشاشات شتاب هدف و همچنین عدم نیاز به منحنی دقیق شتاب هدف می باشد.
مهیار عباسی سید قدرت اله سیف السادات
نامتعادل بودن ولتاژ در محل مصرف بار در یک فیدر شعاعی حتی با توجه به متعادل بودن منبع و یا متعادل بودن بار مصرفی در آن باس مورد نظر، مشکلی است که از دیر باز دیدگاه و تحقیقات مهندسان برق را مورد توجه قرار داده است. در سیستم های شعاعی تمامی بارهای منشعب شده از یک فیدر از نظر الکتریکی به یکدیگر مرتبط می باشند وتاثیرات متقابل آن ها قابل چشم پوشی نمی باشد. همچنین تعیین سهم عوامل موثر در نامتعادلی ولتاژ هر باس، جهت کنترل نامتعادلی ولتاژ امری مهم و ضروری است. با توجه به این موضوع و گزارشات فنی iec 61000-3-13:2008 تاکنون روشی نظام مند جهت تعین سهم عوامل تاثیر گذار در نامتعادلی ولتاژ هر باس در سیستم شعاعی ارائه نشده است. لذا این پایان نامه قصد دارد که یک فیدر توزیع شعاعی که دارای -nباس می باشد را مورد تحلیل قرار دهد و فرمولاسیون جامع جهت تعیین سهم هریک از عوامل موثر اعم از بارهای موجود در سیستم، خطوط بین باس ها و منبع تأمین ولتاژ ارائه کند. با توجه به اطلاعات مورد نیاز در فرمولاسیون های ارائه شده و اطلاعات سیستم شعاعی اعم از مشخصات خطوط، بارها و منبع تامین ولتاژ، سهم عوامل تأثیر گذار در نامتعادلی ولتاژ هر باس سیستم شعاعی را تعیین خواد شد. از ویژگی های بارز پایان نامه، این می باشد که نتایج بدست آمده با استفاده از نرم افزار ها قادر به تفکیک تأثیر سهم عوامل اصلی تولید نامتعادلی ولتاژ در محل بار نمی باشند و تنها مقدار نامتعادلی ولتاژ کل در محل مصرف بارها را می توانند مشخص کنند، اما فرمولاسیون های ارائه شده به طور دقیق سهم عوامل اصلی در نامتعادلی ولتاژ در محل بارهای سیستم را مشخص خواهند کرد.