نام پژوهشگر: علی اکبر مطهر
علی اکبر مطهر حسین مسعودنیا
موضوع پژوهش، بررسی پیدایش وکارکردحزب توده ایران از1340-1320(1961-1941)براساس نظریه شکافهای اجتماعی استین روکان می باشد.دلیل انتخاب این دوره زمانی آن است که عمده ترین ومهمترین وسرنوشت سازترین حوادث مربوط به حزب توده دراین دوره اتفاق افتاده است.شرایط بازسیاسی پس از سقوط رضاشاه،موضوع دادن امتیازنفت شمال به شوروی،خودمختاری آذربایجان،ملی شدن صنعت نفت،روی کارآمدن دولت مصدق وکودتای 28مردادوحوادث بعدازان همگی دلایل این حرف است.دراین تحقیق ، جامعه ایران ازدوران رضاشاه ونوسازی هایش تاتاسیس حزب توده وفعالیتهای حزب توده از1340-1320 توصیف می شود.به لحاظ تحلیلی،پیدایش وکارکردحزب توده رابراساس نظریه ی شکافهای اجتماعی روکان تحلیل می کند. دراین پژوهش،ازمستندات تاریخی کتب تحلیلی تاریخی درباره ی حزب توده وخاطرات افراد مشهورآن استفاده شده است.به لحاظ تحلیلی روکان معتقداست که شکافهای اجتماعی ناشی ازدو انقلابات ملی وانقلاب صنعتی هستند.هریک ازاین موارد،دوشکاف درجوامع غربی ایجادکرده اند.انقلابات ملی، شکاف بین مرکزوپیرامون وشکاف بین فرهنگ غالب وفرهنگ تابع وانقلاب صنعتی، شکاف بین کارگروکارفرماوشکاف بین اقتصادسنتی واقتصادصنعتی ایجادکرده اند.حول این شکافها، نیروهای اجتماعی شکل می گیرندکه برای تحقق مطالباتشان،آنهاحزب تشکیل می دهنددرنتیجه احزاب دراین دیدگاه دارای خاستگاه اجتماعی هستندوروکان تاکیدداردکه حزب سیاسی ،پایگاه اجتماعی اش ناشی ازشکافهای اجتماعی درجامعه هست.براساس این نظریه درپژوهش حاضرسوالاتی که مطرح است این است که ازمنظرروکان چه رابطه ای میان شکافهای اجتماعی واحزاب سیاسی وجوددارد؟نوسازی ایران دردوره ی رضاشاه سبب بروز چه شکافهایی درجامعه ی ایران گردید؟حزب توده پس ازشهریور1320 نمایندگی کدامیک ازشکافهای اجتماعی راعهده داربود؟علل فراز وفرود فعالیتهای حزب توده طی سالهای 1340-1320 چیست واین مهم چه تاثیری برکارکرداین حزب داشت؟ فرضیه تحقیق این هست که نوسازی های دوران رضاشاه شکافهایی بین دولت وطبقه متوسط جدید وروشنفکران ودولت وکارگران ایجادکرد.این شکافها،پس ازسقوط اودرشهریور1320 باعث شکل گیری حزب توده شد.براساس نظریه ی شکافهای اجتماعی استین روکان ،تاسیس حزب توده بعدازشهریور1320،به نمایندگی ازدوطبقه ی متوسط جدید،روشنفکران وطبقه ی کارگر،شکل گرفته است.حزب توده درسالهای اولیه فعالیتش توانست پایگاه اجتماعی گسترده ای بین طبقه کارگران وطبقه متوسط جدید ،روشنفکران پیداکند.امادرسالهای بعدی به خاطر چرخشهای ایدئولوژیک درحزب طی سالهای 1320 تا1340وعدم پایبندی به منافع مردم ایران مانندحمایت ازدادن امتیازنفت شمال به شوروی، همراه باتحولات داخلی وخارجی ، استبداد داخلی و دخالتهای خارجی به خصوص اتحاد شوروی ،پیروی شدیدازسیاستهای این کشور و عملکرد نامناسب ناشی از بی تجربگی درفعالیت حزبی توسط رهبری حزب وایجادفاصله بین کادر رهبری واعضای حزب همگی عواملی بودندکه باعث فرازوفروداین حزب طی این دودهه شدند ومنجربه این شدکه حزب ازصحنه ی سیاسی به حاشیه رانده شودونتواندنقش موثری داشته باشد.