نام پژوهشگر: سجاد گرجاسبی ورزقانی

چگونگی استواری نظام سیاسی کمال مطلوب رسطو بر مبنای فرونسیس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  سجاد گرجاسبی ورزقانی   مصطفی یونسی

ارسطو به عنوان اندیشمندی سیاسی در دو رساله اخلاق نیکوماخوس و سیاست خویش به تبیینی عملی از فعل و فعالیت شهروندی در نظام سیاسی کمال مطلوب خویش می پردازد ، فعالیتی که متوجه کسب فضیلت است به منظور نیل به سوی غایت که همانا ، نیک زیستی و زندگی خوش است برای شهروندان.از همین رو مفهوم فرونسیس به عنوان عقل عملی در این پژوهش ، مفهومی کلیدی است،چراکه منجر به زیستی اخلاقی – عقلانی می شود و نیل به سوی کمال مطلوب می نماید، از همین رو سوال تحقیق آن است که ، بر چه مبنایی ارسطو نظام سیاسی کمال مطلوب خود را تبیین می نماید.ومتعاقب آن، این سوال بر فرضیه ای استوار می گردد که، نظام سیاسی کمال مطلوب ارسطو مبتنی است بر فرونسیس، و فرونسیس فضیلتی است جامع و میانه، اخلاقی و عقلانی. در راستای بررسی این فرضیه ، با استناد به امر مطلوب سیاسی به تشریح نظام سیاسی کمال مطلوب پرداخته و نگاه فیلسوف استاگیرایی را نسبت به این مهم شرح می دهیم ، و در نهایت با استناد به درآمیزی دو حوزه سیاست و اخلاق ، به بررسی مفهوم فرونسیس به عنوان عقل عملی که در شکل کنش خردورزانه ظهور می کند، خواهیم پرداخت و نسبت آن را با نظام سیاسی کمال مطلوب که موجب بهروزی شهروندان می گردد را بیان خواهیم نمود. ارسطو را می توان فیلسوفی عمل گرا دانست که سعادت شهروند را در کنش و عمل عقلانی او می داند ، سعادت شهروند در نیک زیستی می باشد و نیک زیستی، در غالب نظام سیاسی کمال مطلوب محقق گردد،ومنوط است به کسب فضایل ، خصوصا فضیلت عقل عملی، نظام سیاسی کمال مطلوب نیز برمبنای عقل عملی(فرونسیس) استوار شده است.