نام پژوهشگر: معزالدین باباخانی تیموری
معزالدین باباخانی تیموری مصطفی یونسی
مسئله ی مهمی که در این پژوهش در نظر گرفته شده است، نسبتی است که بین هویت؛ عدالت و نظام سیاسی برقرار می گردد. این مسئله که ما انسان هستیم، مهم است، لذا مفهوم هویت در این پژوهش به عنوان متغیری مستقل در نظر گرفته شده است. و بعد از این که بررسی نمودیم که هستیم و چه هستیم، می پردازیم به اینکه چگونه باید انسان ها با یکدیگر رابطه داشته باشند تا بتوانند به خوبی زندگی کنند، لذا برای پاسخ به این سوال متغیر وابسته ی «عدالت» در نظر گرفته شد و در ادامه این که؛آیا نظام سیاسی در شکل گیری بستر و مبنای عادل بودن انسان خوب و شهروند خوب؛ نقش دارد یا خیر، به شکل گیری نظام عادلانه و عدالت پرداخته می شود. در اندیشه ی ارسطو و والزر، مفاهیم مشابهی وجود دارد. از جمله مفاهیمی که در هر دو متفکر مشابه است، می توان به این ها اشاره کرد: 1. خیر اجتماعی، 2. فضیلت اجتماعی، 3. زندگی خوب، 4. نظام عادلانه ی سیاسی مبتنی بر جمهوری. نکته ی قابل تأمل و قابل بررسی آن است که این مفاهیم در لفظ مشابه هستند و از لحاظ درونی تحول یافته اند. برای مثال، در تفکر ارسطو، مفهوم خیر اجتماعی در بستری به نام" پولیس "شکل می گیرد و انسان در پولیس به سعادت می رسد. از منظر والزر، عضویت در گروه اجتماعی، وتعاملی که فرد با گروه انجام می دهد، نقش بسیار مهمی دارد، اما از آنجاکه والزرخیرهای اجتماعی را در بستر زمانی و مکانی بررسی می کند و توزیع خیرهای اجتماعی مرتبط با زندگی روزمره ،که تجربه ی زیستی فرد در ان نقش زیادی دارد، است ، لذا وی در هر حوزه ای از زندگی، قائل به خیر اجتماعی خاص است که این خیرها از نظر والزر خصلتی کاملا اجتماعی، غیر متافیزیکی، خاص و جزئی دارند.