نام پژوهشگر: آرپینه کریکوروسکوم

رابطه بهره هوشی و درآمد سرانه: مطالعه موردی استانهای ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 0
  آرپینه کریکوروسکوم   محسن رنانی

هوش یک مفهوم انتزاعی مربوط به عملکرد مغز انسان است که در سالهای اخیر در مطالعات مختلف، بسیار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است. در این مطالعات سعی شده است که از طریق بررسی تفاوتهای بهره هوشی، شکاف درآمدی و ثروتی موجود در بین کشورها یا مناطق مختلف یک کشور توضیح داده شود. از نظر اقتصاددانان، دلیل اثرگذاری مثبت بهره هوشی بر درآمد سرانه این است که نخبگان قادراند زمینه ی تولید کالاها و خدمات پیشرفته را به وجود آورند و نیز کالاها و خدمات موجود را با کیفیت و کارایی بالاتری تولید کنند. آنها همچنین می توانند فعالیت های مدیریتی را با کارامدی بیشتری انجام داده و برنامه های ماهرانه ای را در جهت بهبود شرایط تولیدی اجرا نمایند. هدف محوری این پژوهش برآورد اثر بهره هوشی بر سطح درآمد سرانه استانهای ایران است. به این منظور، سی استان کشور برای دوره ی سه سال (1388-1386) مورد مطالعه قرار گرفتند. از آن جا که متغیر آموزش نیز همچون بهره هوشی می تواند موجب ارتقا کیفیت نیروی کار شده و آنها را به سرمایه های انسانی با بهره وری بالا در تولید تبدیل کند، در این مطالعه متغیر آموزش نیز در کنار بهره هوشی مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا ابتدا به چگونگی رابطه ی این دو متغیر با یکدیگر و سپس نحوه ی ارتباط متقابل یا اثر متقاطع آنها در تولید پرداخته شده است. الگو پایه مورد استفاده در این پژوهش، تابع تولید کاب داگلاس بوده که با ورود متغیرهای بهره هوشی و آموزش، به تابع تولید بسط یافته کاب داگلاس تبدیل شده است. پس از تصریح الگوی مناسب، با استفاده از تخمین داده های تابلویی به روش حداقل مربعات تعمیم یافته و با بکارگیری شاخص های مختلف برای بهره هوشی و آموزش، الگو پژوهش در دو حالت، بدون لحاظ کردن اثر متقاطع بهره هوشی و آموزش و با لحاظ این اثر، تخمین زده شده است. همچنین، با استفاده از روش همبستگی، ارتباط دو متغیر بهره هوشی و آموزش، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان دادند که بهره هوشی بر درآمد سرانه استانها اثر مثبت و معناداری داشته است. این رابطه، برای سیاست مداران و اقتصاددانان این نکته را مشخص می سازد که در جستجوی عوامل به وجود آورنده ی شکاف درآمدی در سطح استانها، به عامل بهره هوشی استانی نیز توجه کنند و آن را در سیاست های توسعه ای خود مد نظر قرار دهند. اثر مثبت آموزش نیز بر درآمد سرانه همانند مطالعات گذشته تایید شد و مشخص شد که دو متغیر بهره هوشی و آموزش با یکدیگر همبستگی مثبت و نسبتاً قوی دارند. بنابراین، با تلاش در افزایش یکی، می توان تغییر قابل توجهی نیز در دیگری در جهت مثبت به وجود آورد. اما، با وجود اینکه دو متغیر بهره هوشی و آموزش به طور مجزا بر درآمد سرانه اثرگذاری مثبت داشته اند، اما هر یک از این متغیرها اثر دیگری را در تولید تقویت نمی کند. به عبارت دیگر، اثر متقاطع بهره هوشی و آموزش بر تولید سرانه منفی بوده و بنابراین، زمینه ی بکارگیری همزمان این دو متغیر، در جهت ارتقا تولید در سطح استانهای کشور مساعد نیست.