نام پژوهشگر: سید علیرضا صالحی ساداتی
سید علیرضا صالحی ساداتی امیر دیوانی
1. نظام اخلاق نراقی آمیزه ای است از اخلاق فلسفی، اخلاق دینی و اخلاق عرفانی که در چارچوب اخلاق فضیلت به شیوه ای اساسا ارسطویی سامان یافته است. اخلاق نراقی را می توان اخلاقی غایت گرایانه یا نتیجه گرایانه توصیف کرد که فضایل تعریف شده در آن، وسایلی هستند برای رسیدن به سعادت غایی یعنی تجرد تام و لقاء الله در آخرت. 2. نظام اخلاقی نراقی اگرچه به طور خاص در جامع السعادات ارائه شده است، اما پیوندهای مهمی با مباحث فلسفی، کلامی، و فقهی-اصولی نراقی دارد. در این رساله برای نخستین بار این پیوندها تا حدودی نشان داده شده اند. 3. نراقی در دعوای حسن و قبح عقلی و شرعی طرفدار اولی است. حسن و قبح -به معنای استحقاق مدح و ذم- در خود امور وجود دارد و بدون وجود شرع هم می توان افعال را مستحق مدح یا ذم، و بنابراین، حَسَن یا قبیح دانست. اما این حسن و قبح عقلی -یا به تعبیری: نفس الامری- همواره برای عقل قابل کشف نیست. بنابراین حسن و قبحِ نفس الامریِ بسیاری از امور را تنها از طریق دین می توان فهمید. 4. نراقی در مبانی هستی شناسی اخلاق خودش به حسن و قبح ذاتی برای همه افعال معتقد نیست. اما حسن و قبح همه آنها را اعتباری و وابسته به وجوه و اعتبارات (مصالح و مفاسد) هم نمی داند. نراقی با ارائه نظریه ای ترکیبی و میانه روانه معتقد است برخی از افعال، حسن و قبح ذاتی و لایتغیر دارند و حسن و قبح برخی دیگر از افعال وابسته به اعتبارات مختلف است و ممکن است در شرایط مختلف تغییر کند. نراقی البته ملاکی پیشینی برای تمایز افعال نوع اول و نوع دوم ارائه نکرده و تنها به صورت پسینی و از طریق اثر آنها (ثابت ماندن یا نماندن حسن و قبح آنها در شرایط مختلف) می شود پی برد که از کدام نوع اند. 5. بسیاری از صفات یا ملکات اخلاقی مطرح شده در اخلاق نراقی، حسن و قبح ذاتی ندارند و بسته به وجوه و اعتبارات مختلف و مصالح و مفاسدی که از جهت نیل به سعادت بر آنها مترتب است ممکن است فضیلت یا رذیلت به شمار آیند. در اینجا دیدگاه کلامی و اصولی نراقی در باب حسن و قبح، با کاربرد عملی آن در اخلاق وی کاملا سازگاری دارد. 6. اخلاق نراقی به شدت به مبانی سه گانه (خدا، تجرد نفس، حیات اخروی) وابسته است؛ هم در تعیین سعادت انسان به عنوان غایت اخلاق و هم در تعیین حد وسط و فضایل به عنوان وسایل رسیدن به سعادت. 7. خداوند در اخلاق نراقی به طرق گوناگون حضور دارد. مثلا برخی از فضایل و رذایل مهم و پرمطلب اخلاق نراقی کاملا فضایلی خدامحورند، مانند: خوف و رجا، توکل، طاعت، فسق، عشق به خدا، و ... . 8. خداوند به عنوان طبیب حقیقی نفس انسان از طریق دین و وحی، حسن و قبح های اخلاقی ای را که در نفس الامر وجود دارند ولی عقل ما قادر به کشف آنها نیست به آگاهی ما می رساند. همین امر یکی از دلایل نیاز انسان به انبیا می باشد. به همین جهت نراقی نقطه ثقل اخلاق خود، یعنی ملاک تعیین حد وسط های اخلاقی را شریعت قرار داده است. 9. سعادت قصوایی که نراقی برای انسان تصویر می کند با خداوند نسبتی تمام عیار دارد. خدا اشرف موجودات است و انسان به مدد جنبه روحانی خود که از سخن مجردات و عوالم الوهی است باید هر چه می تواند به خداوند تقرب یابد. 10. تقرب به خدا از طریق تخلق به اخلاق الاهی و تشبه به ملائکه صورت می گیرد. انسان چون واجد همه قوای حیوانی (شهویه و غضبیه) و شیطانی (واهمه = عامله) و مَلَکی (عاقله) است، باید در نزاع قوه عاقله با قوای دیگر جانب عاقله را بگیرد و با غلبه دادن آن بر آنها، خود را از رذایل حیوانی و شیطانی برهاند تا فضایل اخلاقیِ چهارگانه در وی تحقق یابند. انسان با این کار به ملائکه شبیه و داخل در آنها می-شود. 11. علم النفس، زیربنای اخلاق نراقی است و تمام اخلاق نراقی بر محور نفس مجرد انسان و مراتب ترقی و تکامل آن تا رسیدن به تجرد تام و وصول به عوالم روحانی می گردد. علم اخلاق نراقی در واقع بیان سیر و سلوک یک نفس مجرد است که با تحلی به صور علمی و اخلاقیِ مجرد به سعادت نایل می آید و پس از مرگ و قطع علاقه از بدن، با رسیدن به تجرد تام استعدادش برای رویت حضرت حق و لقاء الله به فعلیت بدل می-شود. 12. حیات اخروی عملا محدوده اخلاق نراقی را تا ابدیت گسترش می دهد. سعادت اصلی سعادتی است که در حیات اخروی حاصل می شود و زندگی دنیوی فقط تا اندازه ای که مقدمه و وسیله برای حیات سعادتمندانه اخروی باشد ارزش دارد. آخرت گرایی بر جای جای اخلاق نراقی تأثیر نهاده است. دنیا محل تکلیف و اخلاق ورزی، و آخرت محل تحقق نتایج خلقیات تحصیل شده در دنیا است. تجردیافتن اعمال و تبدیل شدن آنها به صُوَرِ مجرد روحانی، فرایندی تکوینی است و به صورت خودکار سعادت و شقاوت و لذت و الم اخروی انسان را رقم می زند. 13. نظام اخلاقی نراقی در تمامیت آن، بدون خدا، تجرد نفس و جاودانگی آن به هیچ وجه قابل تصور نیست و این امور اگر در اخلاق نراقی نادیده گرفته شوند، از اخلاق نراقی تنها حجم بسیار کمی نسبت به حجم فعلی باقی می ماند. بنابراین، اخلاق نراقی نه با سکولاریسم (به معنای عدم ارجاع به خدا و حیات اخروی) میانه ای دارد و نه با فیزیکالیسم (مادی انگاری انسان و انکار دوگانه انگاری و تجرد نفس). اما نباید پنداشت که فیزیکالیسم به طور کلی با اخلاق فضیلت در تضاد است؛ با تفسیرهای فیزیکالیستی هم می توان به فضایل و رذایل اخلاقی به عنوان اموری درونی قائل بود، اگرچه جایگاه آنها را جایی در مغز انسان بدانیم. 14. در خلال این رساله به چند موضوع قابل پژوهش هم برخوردم که به اجمال به آنها اشاره می کنم. تحولی که اخلاق ارسطویی در عالم اسلام یافته است هنوز مورد مطالعه جدی قرار نگرفته و دقیقا نمی دانیم که اخلاق ارسطویی با چه تطورات و افزودن ها و کاستن هایی به اخلاق امثال نراقی تبدیل شده است. این بررسیِ تاریخی و مقایسه ای نکات و ابهامات بسیاری را روشن خواهد کرد. 15. در جهتی دیگر همین اخلاق ارسطویی در محیط دینی دیگری –یعنی مسیحیت- نیز وارد شد و سرنوشتی پیدا کرد که بسیار شبیه است به سرگذشت اخلاق ارسطو در جهان اسلام. فی المثل، بررسی مقایسه ای اخلاق نراقی با اخلاق آکویناس می تواند نکات جالبی برای محققان در پی داشته باشد. 16. نراقی در عین اینکه عالم اخلاق است یک فقیه و اصولی زبردست هم بوده است. نسبت بین اخلاق و فقه وی موضوع حائز اهمیتی است و نگارنده نتوانست در این رساله چنان که سزاوار این بحث است به آن بپردازد. اما این موضوع در حد موضوع یک رساله نیست و در یک مقاله می توان آن را بررسی کرد.