نام پژوهشگر: سمیرا نساجی
سمیرا نساجی نوذر شفیعی
جمهوری خلق چین یک قدرت جهانی رو به رشد و جمهوری اسلامی ایران یکی از قدرتمندترین کشورهای حوزه خلیج فارس است. درخواست فزاینده جهانی برای نفت و نقش ایران و خلیج فارس در تأمین درخواست اهمیت بیشتری به این روابط داده است. محرک های عمده دیگری نیز باتوجه به این حقیقت که ایالات متحده آمریکا مشکلات بزرگی با هر دو کشور چین و ایران داشته است، افزوده می شوند. علاوه بر این بسیاری از تنش های میان آمریکا و چین، ریشه در پیوندهای چین با جمهوری اسلامی ایران، مشارکت چین در برنامه های موشکی، اتمی، شیمیایی و تسلیحات پیشرفته غیراتمی دارد. در کشور چین هریک از چهار نسل گذشته سیاست خارجی خاصی نسبت به جمهوری اسلامی ایران داشتند. سیاست خارجی نسل پنجم نسبت به جمهوری اسلامی ایران تحت تأثیر ویژگی های شخصیتی رهبران و منفعت ملی چین مطرح می شود. این مقاله در پی پاسخ دادن به این سوال است که نسل پنجم رهبری چین ممکن است بعد از 2012 چه نوع سیاست خارجی را در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کند؟ فرضیه مقاله این است با توجه به اهمیت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران و تلاش چین برای تبدیل شدن به یک قدرت بین المللی به نظر می رسد نسل پنجم رهبری چین جایگاه برجسته ای را برای جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی خود قائل شود. هدف از نگارش مقاله حاضر، تبیین جهت گیری سیاست خارجی نسل پنجم رهبری چین نسبت به جمهوری اسلامی ایران است، که با روش توصیفی- تحلیلی به آن پرداخته شده و یافته های پژوهش نشان می دهد که با روی کارآمدن این نسل، در سیاست خارجی چین نسبت به ایران هم عوامل واگرایی و هم عوامل همگرایی نقش داشته است. براساس ویژگی شخصیتی رهبران نسل پنجم، روابط ایران و چین تحت تأثیر آموزه ها و ارزش های غربی و آمریکایی این نسل می تواند تاحدی کمرنگ شود و در مقابل، توجه این نسل به کشورهای صنعتی مانند ایالات متحده و ژاپن برای توسعه اقتصادی بیشتر معطوف شود. اما این مسئله بدین معنا نیست که این نسل غرب گراست بلکه نسل پنجم نیز براساس واقع گرایی و دفاع از منافع ملی خود عمل می کند. از سوی دیگر به دلیل نیاز چین به انرژی خلیج فارس و موقعیت ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران و منافع تجاری با این کشور، روابط می تواند در این نسل اهمیت بیشتری از نسلهای پیشین پیدا کند. کلید واژه ها: سیاست خارجی، رهبری سیاسی، حزب کمونیست چین، منافع ملی، عملگرایی.