نام پژوهشگر: ماری کاوسی حاجی آبادی
ماری کاوسی حاجی آبادی علی اکبر باقری خلیلی
انتقاد در لغت به معنی خرده گیری و در اصطلاح بینشی برخاسته از احساس مسوولیت و جوهره ی تعهد است که شاعران و نویسندگان از آن درجهت گسترش فضایل اخلاقی و بهبود اوضاع سیاسی و اجتماعی بهره گرفته اند. مولوی پرورده ی زمانه-ای است که به ویژه به دلیل تهاجم خونین مغولان و سلطه ی حاکمان مستبد و عشرت طلب تاتارها از دوره های خفقان آور و آشوب زده ی سیاسی، فقر و فلاکت اقتصادی و تظاهر و ریای دینی محسوب می گردد. در چنین زمانه ای مولوی با سرودن مثنوی معنوی به نشر آموزه های ناب دینی، ترویج طهارت و صداقت عرفانی، اخلاق و رفتار نیکو و پسندیده ی اجتماعی و... پرداخت و برای کسب موفقیت در اهداف و مقاصد مورد نظرش به انتقادات گسترده ی فردی و اجتماعی روی آورد. او اگرچه قشر حاکم جامعه را به باد انتقاد می گیرد، اما هرگز از آحاد جامعه غافل نمی ماند و همگان را به پرهیز از ناهنجاری ها و کجرفتاری ها فرا می خواند. در این پژوهش درون مایه ی انتقادی مولانا در مثنوی در دو محور اخلاقی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفت. مولوی در محور اخلاقی، موضوعاتی مانند: حرص، تکبر، نفس پرستی و ... را در مثنوی مطرح کرده و در محور اجتماعی،مسایلی نظیر: جهل، غفلت، تقلید و... را به چالش کشانده است. اوتلاش نموده تا درخلال انتقاد از رذایل اخلاقی و مفاسد اجتماعی، ساختار یک جامعه ی آرمانی را برپایه ی محاسن و فضایل اخلاقی و عدالت و انصاف اجتماعی پی ریزی نماید. به نظر می رسد بر اساس چنین اهداف والایی است که مولوی در اکثر موارد ضمن انتقاد از رفتارهای فردی و مسایل اجتماعی، راه کارهای اصلاحی را نیز پیشنهاد می نماید و شاید مهم تر از همه ، روش انتقادیی که بر می گزیند هزل و طنز است تا با این شیوه ها از تلخی سخنان جد بکاهد و آن ها را بیشتر مورد پذیرش افراد قرار دهد و دیگر این که با پرهیز از انتقادات مستقیم و برگزیدن روش غیر مستقیم هم ماهیت تعلیمی آن ها را بیشتر گرداند و هم خود را از آسیب های سیاسی دور دارد و در نهایت این که می توان گفت خاستگاه اندیشه های انتقادی مولانا در بیشتر موارد برآمده از قرآن و احادیث، قصص انبیا و داستان زندگی اولیا و تاریخ و شخصیت های تأثیرگذار تاریخی می باشند. واژگان کلیدی: مثنوی معنوی، انتقاد، اخلاق، اجتماع، هزل و طنز.