نام پژوهشگر: سید پویا جمالی حصاری
سید پویا جمالی حصاری سید حبیب الله لزگی
پژوهش حاضر نگرش نوینی است در حوز? مطالعات فرهنگی درام معاصر ایران با تمرکز بر مفاهیم نظریه و نقد پسااستعماری. این رویکرد حاصل بازاندیشی در نحو? بازنمایی جوامع و فرهنگ های غیرغربی در آثار هنری، ادبی و دراماتیک و سیاسی غرب است. در قلمرو گفتمان (پسا)استعماری، متفکرانی چون ادوارد سعید، فرانتس فانون، هومی بابا، گایاتری اسپیواک، به انحای مختلف آثار دوران امپریالیسم و استعمار را که دربار? مستعمرات و کلاً فرهنگ های غیرغربی نوشته شده بود به صورتی نقادانه بازخوانی کرده اند. این گروه بر آنند که "شرقِ" مطالعات شرق شناسی مصنوع گفتمانی اروپامحور است و اساساً به صورت منفی (راکد، ایستا، فاقد اخلاق، منفعل، عقب افتاده، خشونت طلب و غیره) بازنمایی شده است. مطالعات پسااستعماری مجموعه ای است که می کوشد روابط پیچید? میان غرب و غیرغرب را بررسی کند. این مطالعات به صورت نقادانه متعهد به گشودن فضایی است که در آن، خاموش ماندگان سخن بگویند و شنیده شوند؛ نیز متعهد به گسترش چشم انداز ها و تحلیل نظری، دربرگرفتن دانش ها و ادراکاتی است که خارج از جهان غرب توسعه یافته است. به عبارتی، تلاشی جهت گشودن فضایی برای صدا های متنوع، برای شنیده شدن و همزمان، شناساندن و آگاه شدن از دشواری های سخن گفتن از مواضع سوژگانی فرودست. لازم به ذکر است که تحلیل پسااستعماری متون ادبی و نمایشی که کشف لایه ها، زیرمتن ها، اشارات تلویحی و ارجاعات اثر را نسبت به مناسبات استعماری در پی دارد، تنها به مطالع? آثار آن دسته از نویسندگانی که خواسته یا ناخواسته به هواداری از بنیاد های استعمار برخاسته اند و به تثبیت نقش آن رونق بخشیده اند، محدود نمی شود و نیز صرفاً بر تحلیل متون نویسندگان استعمارزده یا دورگه تمرکز نمی کند. به همین جهت، نویسندگانی که رویکرد های ضد استعماری و ضد امپریالیستی را در آثار خود پرورش داده اند و ادبیات یا هنری ضد سلطه تولید کرده اند، نیز مورد توجه قرار می گیرند. نظریه و نقد پسااستعماری همانند دیگر نظریه های انتقادی، دارای مفاهیم و محورهای بنیادی است که از سوی نظریه پردازان متعددی طرح و تدوین و در نهایت در حکم اصلی ترین مبنا ها و زمینه های این نظریه صورت بندی شده اند. پژوهش حاضر تلاش دارد تا با ارائ? پیشین? مطالعاتی مرتبط با بحث چارچوب نظری و تحلیلی این رویکرد را در عرص? ادبیات نمایشی معاصر ایران بکار گیرد. روش اصلیِ انجام تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. مباحث کلی در چهار فصل تهیه و تنظیم شده اند. پیشین? مطالعاتی تحقیق با مرور تاریخچ? مطالعات فرهنگی معاصر و بازاندیشی مفهوم فرهنگ در حوز? نقد ادبی و دراماتیک شکل می گیرد. سپس، با ورود به حوز? مطالع? فرهنگی درام، رویکرد مداخل? جویان? آن در مواجهه با نظری? نمایشی بررسی و تحلیل می گردد. همینطور، با توجه به جریان جهانی سازی، ظرفیت های بینافرهنگی درام مورد توجه قرار گرفته و جریان مبادل? فرهنگی میان شرق و غرب و نقش آن در ارتقای و یا ایستایی فرهنگ مبدأ و مقصد بررسی می گردد. فصل دوم، با ارائ? چارچوب نظری و پیشین? مطالعات پسااستعماری، و تأکید بر اهمیت آثار معیار نمایشی در این گستره از نقد، به بررسی جایگاه درام پسااستعماری می پردازد. معرفی و تحلیل برخی از آثار نمایشنامه نویسان عرص? پسااستعماری نظیر درک واکات، جک دیویس، وول سوئینکا، اتول فوگارد و گریش کارناد، در دستور کار قرار گرفت. مفاهیم کلیدی بدست آمده از نقد و نظری? پسااستعماری با نظر به آرای فرانتس فانون، ادوارد سعید، هومی بابا و گایاتری اسپیواک تبیین گشته، و چارچوب نظری مورد نیاز جهت تحلیل جلوه های فرهنگی درام پس از انقلاب فراهم می آید. از این رو، مفاهیم کلیدی نظیر مناسبات قدرت و سلطه، هویت فرهنگی، فرودست و عاملیت و دورگه ای شدن فرهنگی، در حیط? ادبیات نمایشی مورد بحث قرار می گیرد و مولفه های تحلیل مورد نیاز جهت مواجهه با آثار نمایشی پس از انقلاب را فراهم می آورد. در فصل سوم، با ورود به عرص? ادبیات نمایشی سه ده? اخیر، و بررسی شرایط سیاسی حاکم بر جامعه در دوره های خاص، جلوه های فرهنگی متون نمایشی مربوط مورد شناسایی قرار می گیرند. گفتمان جنگ و تئاتر دفاع مقدس زمین? اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مناسبی را جهت تحلیل آثار نمایشی تولید شده در این دوره فراهم می آورد. از این رو، با بررسی موضوعی برخی از این آثار، برجسته ترین جلوه های فرهنگی آن ها با خوانشی پسااستعماری مورد توجه قرار می گیرد. همینطور، با گذار از دور? جنگ و ورود به دور? اصلاحات، مهمترین آثار نمایشی این دوره و مفاهیم فرهنگی موجود در آن ها، در کنار تحلیل های موردی از آثار منتخب ارائه می گردد. در پایان نیز، با تکیه بر مولفه های الگوی مذکور، رابط? فرهنگ و درام در قالب چند نمایشنام? منتخب: ملودی شهر بارانی اثر اکبر رادی، شب هزارویکم اثر بهرام بیضایی، خواب در فنجان خالی اثر نغمه ثمینی و یک دقیقه سکوت اثر محمد یعقوبی، مورد تحلیل قرار می گیرد و ظرفیت های فرهنگی موجود در این آثار معرفی می گردد.