نام پژوهشگر: مهرداد منصوردهقان

ارزیابی وضعیت زمان و هزینه پروژه و شناسایی فعالیتهای بحرانی با ارائه مدل ترکیبی از مدیریت ارزش کسب شده فازی و مدیریت ریسک (مطالعه موردی: شرکت مهندسی و ساخت بویلر مپنا)
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  مهرداد منصوردهقان   صفر فضلی

هدف پژوهش: در دنیای امروز، موضوع مدیریت موفق پروژه ها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. پروژه ها به طور معمول بر اساس برنامه زمانبندی و هزینه های بودجه بندی شده ای که برای آنها در نظر گرفته شده است، انجام نمی شوند، مگر آنکه در هر دوره به طور منظم مورد بازبینی و کنترل قرار گیرند. یکی از بهترین سیستمهای کنترلی پروژه، تکنیک مدیریت ازرش کسب شده می باشد، که امکان شناسایی نقاط انحراف از برنامه را برای مدیران پروژه فراهم می کند. بزرگترین نقطه ضعف این سیستم کنترلی، عدم توجه به ریسک و عدم اطمینان می باشد. ریسک شرایط محتملی است که از محیط بیرون یا درونی پروژه به آن تحمیل می شود، و باید با مدیریت موثر و اثربخشی، شناسایی، تحلیل و پاسخ داده شوند. با وجود گستردگی استفاده از تکنیکهای مدیریت ریسک، اما مدیریت ریسک نیز دارای نقطه ضعف بزرگی است و آن این است که تکنیکهای مدیریت ریسک، آینده نگر هستند و توجهی به پیشینه روند پیشرفت پروژه در گذشته ندارند. با توجه به شرایطی که ریسک بر پروژه تحمیل می کند، پروژه در طول چرخه حیات خود، دچار انحراف خواهد شد و مدیران باید با انجام اقدامات اصلاحی، سعی در کاهش انحرافات داشته باشند. اما عملکرد غیرعلمی مدیران و تصمیمات شتاب زده آنها، سرانجامی جز شکست برای پروژه نخواهد داشت. به عبارت دیگر، قبل از انجام اقدامات اصلاحی، باید مشخص گردد که آیا انحراف رخ داده در پروژه، باعث شده است که پروژه وارد فاز بحرانی شود یا خیر؟ لذا نیاز به سیستم کنترلی جدیدی می باشد که نقاط ضعف سیستمهای دیگر را برطرف کند و با ادغام نقاط قوت آنها، باعث افزایش هم افزایی کنترل و ارزیابی پروژه شود. هدف این پژوهش، طراحی مدل ترکیبی از تکنیک ارزش کسب شده و مدیریت ریسک می باشد، که در پی بررسی این موضوع است که آیا میزان انحراف رخ داده در پروژه، از آستانه ریسک پروژه فراتر رفته است یا خیر؟ لذا تصمیم گیری مدیران جهت انجام اقدامات اصلاحی، باید بر اساس حدود انحراف و آستانه ریسک انجام گیرد. به عبارت بهتر، در صورت فراتر رفتن انحراف از آستانه ریسک، نیاز به اقدامات اصلاحی می باشد. همچنین جهت برطرف کردن ابهام و سربستگی در بیان میزان پیشرفت فعالیتهای پروژه، از منطق فازی در فازی سازی شاخصهای تکنیک ارزش کسب شده استفاده شده است. روش پژوهش: این پژوهش یک پژوهش توسعه ای کاربردی است. همچنین با توجه به اینکه محقق در این پژوهش به دنبال شناسایی و مطالعه متغیرها و عوامل موجود در کنترل وضعیتهای پروژه و همچنین به دنبال روابط بین این عوامل می باشد؛ این پژوهش از نظر ماهیت روش، پژوهشی توصیفی-تحلیلی است. از آنجایی که این پژوهش، یک مطالعه آماری نمی باشد، لذا جامعه آماری و حجم نمونه کاربردی ندارد. همچنین شرکت تحت بررسی این پژوهش، ”شرکت مهندسی و ساخت بویلر مپنا“ می باشد که برای گردآوری اطلاعات، از سه گروه کارشناس و خُبره استفاده شده است. گروه اول، کارشناسان برنامه ریزی و کنترل پروژه، گروه دوم، کارشناسان تحلیل و ارزیابی ریسک و گروه سوم، خُبرگان پروژه. لازم به ذکر است که تعداد خُبرگان استفاده شده، 10 تن از متخصصین افراد در حوزه های مختلف می باشد. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش به دو دسته تقسیم شدند. یکی مربوط به شناسایی و رتبه بندی ریسک با شاخص r و دیگری تحلیل پروژه با مدل ترکیبی. در فاز شناسایی ریسک، از بین 24 ریسک شناسایی شده، ریسک ”تغییرات اقتصادی/تغییر نرخ ارز و تورم“، به عنوان با اهمیت ترین ریسک انتخاب شد و سناریو پروژه، بر اساس این ریسک طراحی گشت. همچنین نتایج در فاز تحلیل پروژه نیز به سه دسته مجزا تقسیم بندی شد. ابتدا پروژه با تکنیک ارزش کسب شده فازی مورد تحلیل قرار گرفت که نتایج حاکی از این بود که پروژه در آخرین دوره پیشرفت، از نظر هزینه نسبت به بودجه مصوب بیشتر هزینه نموده و از نظر زمان نیز نسبت به زمانبندی اولیه، عقبتر می باشد. همزمان با تحلیل تکنیک ارزش کسب شده فازی، ریسک پروژه نیز مورد تحلیل قرار گرفت و در نهایت آستانه های ریسک زمان و هزینه حاصل شد. آستانه های ریسک نشان دادند که حداکثر انحراف مجاز در حوزه زمان برابر با 17,1 دوره و در حوزه هزینه نیز برابر 79922 دلار می باشد. در قسمت آخر نیز پروژه با مدل ترکیبی مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که انحراف زمان پروژه، پایینتر از آستانه ریسک زمان و انحراف هزینه پروژه، بالاتر از آستانه ریسک هزینه قرار دارد. نوآوری های پژوهش: یکی از مهمترین نوآوری های پژوهش این است که در کنار ارائه مدل ترکیبی از شاخصهای فازی انحراف زمان و هزینه، نگاه این پژوهش به بحرانی بودن و یا بحرانی نبودن، قطعی نبوده و این دو حالت را، در کنار هم مورد ارزیابی قرار داده و پروژه را از این حیث، با درجه امکان پذیری عدد فازی مورد سنجش قرار می دهد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که پرژه در حوزه زمان، عقبتر از برنامه زمانی است، و در حوزه هزینه نیز بیشتر از بودجه مصوب هزینه کرده است. به عبارت دیگر، وخامت اوضاع در برنامه های پروژه وجود دارد، و باید هرچه سریعتر اقدامات اطلاحی ایجاد گردد. اما زمانیکه انحرافات با آستانه های ریسک مقایسه شدند، نشان داده شد که عقب ماندگی زمانی پروژه، کمتر از آستانه ریسک است. بدین معنی که پروژه با اینکه در حوزه زمان، عقب است، اما هنوز وارد فاز بحرانی نشده است. اما در حوزه هزینه نتایج بدست آمده حاکی از این بود که وخامت اوضاع باعث شده است که پروژه از حالت طبیعی خود خارج شود. لذا پیشنهاد می شود که در عین تلاش برای کاهش وخامت اوضاع در برنامه زمانی، نیازی به انجام اقدامات اصلاحی اساسی در برنامه زمانبندی نیست؛ به علت اینکه پروژه در حوزه زمان، در وضعیت غیربحرانی قرار دارد. اما در حوزه هزینه به علت قرارگرفتن در وضعیت نسبتاً بحرانی، و فراتر رفتن انحرافات هزینه از آستانه ریسک، باید هرچه سریعتر اقدامات اصلاحی انجام گردد تا بیشتر از این پروژه وارد وضعیت بحرانی نشود.