نام پژوهشگر: زینب ملایی
زینب ملایی حسین انصاری
سیلاب های مخروط افکنه ای خطرناک تر از سیلاب های رودخانه ای هستند زیرا مسیر جریان بر روی آن ها غیر قابل پیش بینی است. هر نقطه روی مخروط افکنه فعال احتمال دارد در معرض خطر سیلاب قرار گیرد. بنابراین خطرات سیل روی مخروط افکنه با پدیده جابجایی جریان روی آن ادغام شده و تخمین توزیع مکانی مخاطره را مشکل می سازد. در چنین شرایطی روش های مرسوم برآورد مخاطره سیل (مانند hec-ras)، بدون بکارگیری روش های مناسب دیگر، منجر به تخمین غیر دقیق خسارات ناشی از سیل به خصوص بر روی مخروط افکنه های توسعه یافته (شهری) خواهد شد. ستاد مدیریت بحران امریکا (fema)برای تهیه نقشه های ریسک سیل در مخروط افکنه ها روشی را طراحی کرده است که شامل 3 مرحله می باشد. این پژوهش در جنوب دشت چناران (واقع در استان خراسان رضوی) روش fema را بر روی مخروط افکنه فریزی به بکار بسته است. در گام یک لندفرم های مخروط افکنه شناسایی شدند. در گام دوم مناطق فعال بر روی مخروط از مناطق غیر فعال مجزا شدند. در مرحله سوم مناطق مخاطره سیل بر روی مخروط افکنه پهنه بندی شدند. برای این گام ازسه راهکار به شرح ذیل استفاده شد: 1.مدل سازی با fan program، 2.مدل سازی هیدرولیکی جریان با (hec-ras) و 3.استفاده از اطلاعات ریخت شناسینقشه های ریسک سیل مستخرج از هرکدام از این راهکارها با یکدیگر مقایسه گردیدند. مقایسه ها یک سری تناقض هایی را بین این نقشه ها نشان دادکه در انتها این تناقض ها مورد بحث قرار گرفتند. در هر حال بهبود نتایج نیازمند مطالعات بیشتر بر روی مخروط افکنه های دیگر و احتمالا بومی سازی روش مزبور می باشد.
زینب ملایی محمود معصومی
کامپوزیت های پلیمری رسانای الکتریسیته در سال های اخیر رشد قابل توجهی در ساخت قطعات الکتریکی و الکترونیکی، آند های پلیمری، پوشش های پراکنده ساز بار ساکن، انواع سنسورها، سپرهای حفاظتی و غیره داشته اند. در مقایسه با فلزات، کامپوزیت های پلیمری رسانا مزایایی چون دانسیته پایین، سهولت شکل دهی و انعطاف در طراحی، محدوده وسیع رسانایی الکتریکی و مقاومت به خوردگی دارند. امروزه دوده و الیاف کربن معمول ترین اجزاء رسانا جهت تولید کامپوزیت های پلیمری رسانا هستند. علت این امر تمایل بیشتر ذرات دوده به تشکیل یک شبکه رسانا نسبت به سایر افزودنی های رسانا چون پودرهای فلزی، به علت ساختار تجمع یافته زنجیره مانند در دوده است. از کامپوزیت های پلیمری رسانای انعطاف پذیر می توان برای ساخت آندهای کابلی استفاده کرد. این کابل ها برای حفاظت کاتدی لوله های دفن شده و مخازن استفاده می شوند. در این پژوهش اثر افزودن سه نوع دوده n550، ensaco 250 g و printex xe 2 b، با ساختار و و سطح ویژه متفاوت، بر مقاومت الکتریکی و آستانه تراوایی کامپوزیت های با زمینه epdm و ٍٍepdm/nbr بررسی شد. مقاومت الکتریکی نمونه ها به روش چهار الکترودی اندازه گیری شد. ریز ساختار نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی، و ویژگی های پخت آمیزه ها با استفاده از رئومتر مطالعه شد. خواص مکانیکی و الکتروشیمیایی نمونه ها نیز با استفاده از آزمون کشش سنجی و پلاریزاسیون آندی در محلول na2so4 بررسی شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد با افزایش ساختار و سطح ویژه دوده آستانه تراوایی کم شده و در یک درصد یکسان از سه دوده، مقاومت الکتریکی کاهش می یابد. به این ترتیب آستانه تراوایی برای نمونه های حاوی دوده printex ، ensaco و n550 به ترتیب حدود 10-5، 20 و 30-50 (phr) به دست آمد. در مقادیر یکسان از سه دوده در کامپوزیت، ریزساختار نمونه ها کاملا متفاوت بوده و اندازه ذرات پخش شده و فاصله ذرات در نمونه ها متفاوت است. با افزایش ساختار و سطح ویژه، اندازه ذرات کوچکتر شده و فاصله بین ذرات کاهش می یابد. با افزایش مقدار دوده در کامپوزیت های با یک نوع دوده مشخص نیز، تعداد ذرات افزایش یافته و تشکیل شبکه رسانا در زمینه پلیمر به وسیله اتصال ذرات دوده، با سهولت بیشتری صورت می گیرد. مقاومت الکتریکی نمونه های epdm/دوده به ترتیب حاوی مقادیر 30، 70 و 150 (phr) از دوده های printex، ensaco و n550 مشابه و در حدود 3-5/2 اهم-سانتی متر بوده و مناسب برای استفاده در آندهای انعطاف پذیر پلیمری است. بنابراین این نمونه ها برای ادامه کار انتخاب شدند. منحنی پخت این نمونه ها نشان داد که آمیزه نمونه حاوی 150 (phr) دارای ویسکوزیته بسیار بالایی است که شکل دهی آن را بسیار مشکل می نماید. نتایج آزمون کشش سنجی نشان داد نمونه دارای 150 (phr) دوده n550 دارای مدول بسیار بالاتر و استحکام و کرنش شکست کمتر نسبت به دو نمونه انتخاب شده دیگر است. نتایج پلاریزاسیون آندی این سه نمونه نیز نشان داد که در نمونه حاوی 30 (phr) دوده printex واکنش اکسیداسیون آب در پتانسیل های بالاتر شروع می شود و همین امر باعث می شود واکنش اکسیداسیون کربن بیشتر انجام شده و نمونه پایداری کمتری در محیط الکتروشیمیایی از خود نشان دهد. با مقایسه خواص رئولوژیکی، مکانیکی و الکتروشیمیایی این سه نمونه، نمونه حاوی 70 (phr) دوده ensaco برای ادامه کار انتخاب و با یک پراکسید پخت شد. نتایج نشان داد مقاومت الکتریکی نمونه پخت شده با پراکسید، نسبت به نمونه مشابه پخت شده با سامانه گوگردی حدود چهار برابر است، که این امر می تواند به علت کمتر بودن دانسیته اتصالات عرضی در نمونه پخت شده با پراکسید باشد. همچنین دو نمونه مشابه پخت شده به سامانه گوگردی و پراکسید دارای مدول تقریبا یکسان بودند اما کرنش و استحکام شکست نمونه پخت شده با پراکسید بیشتر بود. پلاریزاسیون آندی این دو نمونه تفاوتی با هم نداشتند. سپس آمیزه حاوی 70 (phr) دوده ensaco و epdm با مقادیر مختلف از nbr آلیاژ شد و نمونه های جدیدی با پخت پراکسیدی تهیه شد. نتایج حاصل از انجام آزمون ها بر نمونه های آلیاژی نشان داد که با افزایش درصد nbr در کامپوزیت، مقاومت الکتریکی از حدود 12 اهم سانتی متر برای نمونه فاقد nbr به حدود 4 اهم-سانتی متر برای نمونه حاوی 50 (phr) nbr کاهش می یابد. همچنین به طور کلی با افزایش nbr مدول نمونه ها افزایش یافته و استحکام و کرنش شکست نمونه ها کاهش می یابد. پلاریزاسیون آندی نمونه های آلیاژی تفاوتی با نمونه فاقد nbr نشان نداد.
زینب ملایی وحید سبزیان پور
در فرهنگ اسلامی و ایرانی حکمت های بسیاری وجود دارد که به سبب تعالیم اسلام، وحی و قرآن کریم از یک سو و عقلانیت، تجربه و تعالیم پیامبران ایرانی، از دیگر سو در بسیاری از مضامین عقلی، اخلاقی و اجتماعی اشتراک دارند. مقایسه و تطبیق این مضامین گامی ارزشمند در تبیین پیوندهای فرهنگی مشترک اسلام و ایرانیان است. در این تحقیق موضوعات خردورزی، علم و دانش، صبر، احسان و نیکی، سخاوت و قناعت را در این دو فرهنگ مقایسه کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که دیدگاههای مشترک بسیاری در این دو فرهنگ وجود دارد. هدف از این پژوهش پیدا کردن پیوند های فرهنگی ایرانیان باستان و دین مبین اسلام و تأثیر این دو فرهنگ کهن در ادبیات فارسی است. این پژوهش با روش کتابخانه ای تهیه شده است که از نتایج آن می توان یکی از عوامل استقبال ایرانیان از دین مبین اسلام و پیشگامی آنها را در توسعه و ترویج علوم این دین مبین نشان داد.