نام پژوهشگر: سمانه اخوت
سمانه اخوت مریم صعودی پور
امانوئل کرر نویسنده روزنامه نگار وفیلمساز فرانسوی در نهم دسامبر 1957 در پاریس به دنیا آمد.وی تحت تاثیر نویسندگان امریکائی چون ریچارد هاتسن ایده نوشتن یک رمان را در سر پروراند که در آن مردی تصمیم به تراشیدن سبیل خود می گیرد. رمان حکایت مردی است که سبیل خود را می تراشد ولی هیچ کی این موضوع را نمی فهمد و به یاد نمی آورد که وئ قبلا سبیل داشته.حتی همسر و دو ستان و نزدیکان او که سالها با وی زندگی کرده انددر چهره او هیچ تغیری را احساس نکردند. در ابتدا "مارک" قهرمان داستان تصور میکند که همه با او شوخی میکنند اما قدم به قدم که پیش میرویم او میفهمد که مسئله کاملا جدی است و این شرایط برای اوبه یک حقیقت سخت تبدیل میشود که وی را به سوی یک پریشانی روانی سوق میدهد. حال دیگر تشخیص اینکه چه چیز حقیقت دارد و چه چیز حقیقت ندارد بسیار مشکل است. کرر اثر خود را در سال2005 به اکران در آورد. فیلم سبیل ساخته خود کررکه برداشتی از رمان اوست در قسمتهایی با کتاب تفاوت دارد برای مثال میتوان به پایان فیلم اشاره کرد که با خوبی تمام میشود در حالی که این در پایان رمان صدق نمیکند. رمان "سبیل" را میتوان مانند نوشتهای در نظر گرفت که به بیان یک بیماری روانی می پردازد اما چه اتفاقی می افتد زمانی که یک واقعیت اینچنین رو می نماید؟افسردگی یا دیوانگی "مارک" از کجا آغار میشود؟چه کسی بیمار است؟چه کسی خطر ناک است؟ چه کسی در خطر است؟ در تمام طول این رمان خواننده میان این دوراهی قرار میگیرد:آیا "مارک" دیوانه است یا این دیگرانند که دیوانه شده اند؟ در قسمت اول این رساله به بررسی این موضوع پرداخته ایم.در قسمت دوم ما به بررسی این پرداخته ایم که آیا این رمان را می توان به شکل اثری فانتستیک در نظر گرفت؟و بلا خره با تکیه بر قوانین تراژدی بررسی میکنیم که رمان سبیل میتواند یک تراژدی نیز باشد. 1- رمان روانشناسی رمان سبیل در چهارچوب یک واقعیت و یک زندگی حقیقی آغاز می شود در حالی که همه چیز با حقیقت بیگانه است .این کمی ساده لوحانه است که بگوییم قهرمان داستان دیوانه است . دنیای درونی " مارک" شکننده و بی ثبات است . این داستان بی شک به برسی یک موقیت پاتولوژیک می پردازد : شرایطی که ما آن را " پارانویا " نامیده ایم . پس از اینکه به برسی شرایت جسمی و روحی "مارک" پرداختیم به برسی همنشینی که میان خیال و واقعیت در این کتاب وجود دارد میپردازیم . این رمان همواره بین پارانویا که یک بیماری حقییقی است و فانتستیک که یک شرایط خیالی و غیر واقعی است درگیر است . 2- رمان فانتاستیک با خواندن رمان سبیل همواره این سوال پیش می?ید که "مارک" دیوانه است یا این فقط یک نوشته خیالی و فانتستیک است که در آن بنا به تعریف خود فانتستیک نویسنده آزاد است که از هر خیالپردازی که میخواهد در داستانش استفاده کند . درست به همین دلیل است که ما رمان سبیل را یک رمان فانتستیک در نظر گرفتیم که این در یک جا در مورد واقعت و خیال صحبت کنیم ما را دچار سردرگمی میکند اما آنچه در مورد فانتستیک وجود دارد درست همانی است که در واقعیت و در دنیای واقعی میگذرد ، دنییای مانند دنیای ما . اما این واقعت ناگهان با یک حادثه غیر حقیقی شکسته میشود و این درست شرایطی است که در رمان سبیل اتفاق میافتد. 3- تراژدی بنا به تعریف تراژدی قهرمان داستان باید به سوی یک سرنوشت غم بار و شوم از پیش تعین شده پیش رود و این درست شرایتی است که " مارک " با آن روبرو است . این بی هویتی مارک است که او را به سرنوشتی ترازیک سوق میدهد . بدون هویت ما جه هستیم ؟ وبالاخره پایان رمان سبیل شاهدی بر این است که این رمان یک تراژدی است : "مارک" در حمام چنان سخت با اصلاح صورت خود میپردازد که به مرگ وی منجر میشود . تنیجه گیری رمان سیبیل را میتوان از دیدگاه روانشناسانه برسی کرد ، همچنین این کتاب می تواند یک اثر فانتستیک باشد و با توجه به تعریف تراژدی این رمان یک تراژدی نیز است . که در این رساله به بیان و برسی این مساله پرداخته ایم. با سبیل یا بدون سبیل ،آیا "مارک" همان انسان است ؟ "امانویل کر"ر خواننده خود را در یک موقعیت سخت روانشناسانه جایی که خیال و واقعت را نمیتوان از هم تشخیص داد به دنبال خود میکشد و در آخر داستان را با یک پایان تراژیک تمام میکند . رمان و فیلم سبیل را میتوان از آثار برجسته امانول کرر قرار داد .