نام پژوهشگر: هاجر ترکان
هاجر ترکان مهرداد کلانتری
چکیده این پژوهش، به منظور بررسی اثربخشی تعدیل سوگیری شناختی (تفسیری) از طریق تصویرسازی مثبت بر سوگیری تفسیری، عاطفه و خلق در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده و نیز با هدف تعیین سازوکارهای ایجاد تغییرات مربوط به این شیوه انجام پذیرفت. برای دستیابی به اهداف پژوهشی، در نهایت، پس از انجام یکسان سازی حجم نمونه ها، 36 بیمار به طور تصادفی در یکی از شرایط سه گانه ی پژوهشی شامل 1) شرایط مداخله ی اصلی دریافت کننده ی تعدیل سوگیری تفسیری از طریق برانگیختن تصویرسازی مثبت از دیدگاه دوچشمی، 2) شرایط گواه بدون تصویرسازی و 3) شرایط گواه بدون مداخله گمارده شدند. برای ارزیابی سوگیری تفسیری شرکت کنندگان از آزمون جملات درهم ریخته و توصیفات آزمونی مبهم؛ برای ارزیابی عاطفه از زیر مقیاس های عاطفه ی مثبت و منفی جدول عاطفه ی مثبت و منفی (حالت و ویژگی)؛ برای ارزیابی علائم خلقی از پرسشنامه ی افسردگی بک- نسخه ی دوم، مقیاس ناامیدی بک و مقیاس ایده پردازی برای خودکشی بک؛ و برای ارزیابی بازنمایی های ذهنی از سبک تفکر نشخواری، مقیاس کاربرد خودانگیخته ی تصویرسازی و پرسشنامه ی وضوح تصویرسازی ذهنی دیداری استفاده شد. هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون (هر گروه شامل 12 نفر)، و دو گروه مداخله ی اصلی و گواه بدون تصویرسازی در مراحل پیگیری (هر گروه شامل 7 نفر) مورد ارزیابی واقع شدند. برای تحلیل داده ها از طرح مختلط تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده گردید. در کل، نتایج نشان دهنده ی آن بود که شیوه ی تعدیل سوگیری شناختی (تفسیری) از طریق تصویرسازی مثبت به طور معناداری منجر به کاهش سوگیری تفسیری منفی و کاهش علائم خلق افسرده؛ و نیز بهبود معنادار عاطفه در مقایسه با دو شرایط گواه دیگر شده است (05/0p<) و این بهبودها تا دو هفته پس از مداخله، تداوم نشان دادند (05/0p<). با این وجود، چه در مرحله ی پس آزمون و چه در مرحله ی پیگیری، گروه ها از نظر استفاده ی خودانگیخته از تصویرسازی در زندگی روزمره، تفاوت معناداری نشان ندادند (05/0p>). اما در هر دو مرحله، گروه مداخله ی اصلی، کاهش معنادار نشخوار فکری و افزایش معنادار وضوح تصویرسازی را در مقایسه با گروه های گواه نشان داد (05/0p<). این نتایج، علاوه بر آنکه موید اثربخشی شیوه ی تعدیل سوگیری شناختی (تفسیری) از طریق تصویرسازی مثبت بر بهبود سوگیری شناختی، عاطفه و خلق بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده بود، همچنین نشان دهنده ی آن بود که مولفه ی تصویرسازی، نقشی اساسی در ایجاد این تغییرات، ایفا می کند و بنابراین، شواهد حمایت کننده ای برای لزوم افزودن دستورعمل تصویرسازی برای دستیابی به مزایای درمانی این شیوه ی تعدیل سوگیری شناختی فراهم ساخت.