نام پژوهشگر: ندا مظاهری
ندا مظاهری محمدحسین نصر اصفهانی
مقدمه: اختلالات التهاب عصبی نظیر ms، با تخریب میلین همراه هستند. سلول های پیش ساز الیگودندروسیتی (opc) در سیستم cns به نواحی دمیلینه شده مهاجرت کرده و پس از تمایز به الیگودندروسیت های بالغ، منجر به بازسازی میلین می شوند. مرگ سلول های opc توسط گونه های فعال اکسیژنی (ros) نظیر h2o2 از عوامل مهم بروز اختلال در این روند و تشدید این بیماری ها می گردند. مطالعات نشان داده است که بیان پروتئین ماتریکس خارج سلولی osteopontin در شرایط التهاب بالا رفته و گیرنده های اینتگرینی اختصاصی آن در سطح سلول های opcs در مراحل فاز حاد بیماری در مدل های موشی به میزان چشمگیری بیان می شوند. بنابراین از آنجا که اثر ضد آپوپتوزی استئوپونتین در سلول های مختلف بررسی و تایید شده است، بررسی اثر این فاکتور در بقای سلول های opc در شرایط القا شده آپوپتوز توسط رادیکال های آزاد نظیرh2o2، می تواند در مسیر درمانی اختلالات همراه با دمیلیناسیون راه گشا باشد. روش کار: پس از کشت سلول های opc در پلیت پوشیده شده با غلظت بهینه استئوپونتین، تیمار سلولی با غلظت بهینه ای از h2o2 جهت القای آپوپتوز صورت گرفته و وضعیت حیات و بقای سلول ها بررسی گردید. جهت بررسی مکانیسم عملکرد استئوپونتین بیان گیرنده های اینتگرینی اختصاصی آن، ژن های کنترل کننده آپوپتوز و فعالیت کاسپاز 3 سلولی نیز مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که h2o2 با القای آپوپتوز بقای سلول های opc انسانی در محیط کشت را مهار می کند در حالیکه تیمار سلول ها با لیگاند استئوپونتین منجر به مهار ژن p53، ژن های پروآپوپتوز bid و bax و افزایش بیان ژن های آنتی آپوپتوز bcl-2 و bcl-xl می شود. علاوه بر این بررسی فعالیت کاسپاز 3 در سلول های opc انسانی تیمار شده نشان داد که h2o2 منجر به فعال شدن کاسپاز اجرایی 3 در سلول های opc انسانی می شود در حالیکه تیمار سلول ها با استئوپونتین از فعال شدن این مسیر کاسپازی جلوگیری می کند. این نتایج حاکی از این است که استئوپونتین به عنوان یک فاکتور ضدآپوپتوز منجر به بقای سلول های opc انسانی در محیط کشت سلول عمل می-کند.
ندا مظاهری مقصود پیری
: امروزه از فعالیت بدنی به عنوان یکی از عامل های پیشگیری از بروز بیماری ها و داشتن زندگی سالم یاد می شود ، به طوری که بیشتر یافته ها بر مفید بودن شرکت در تمرینات هوازی تاکید شده است. سندروم داون مجموعه ای است از علائم ذهنی و بدنی با عارضه های خاص که آن ها را از دیگران متفاوت می سازد.فعالیت هوازی می تواند راه کار مناسبی برای تقویت سیستم ایمنی آنتی اکسیدان های آنزیمی برای این افراد باشد.لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر 10 هفته فعالیت هوازی با شدت 65-70% حداکثر اکسیژن مصرفی بر آنزیم های آنتی اکسیدانی طراحی و اجرا شد. روش شناسی : در یک کارآزمایی نیمه تجربی 9 نفر پسر غیر ورزشکار مبتلا به سندرم داون با میانگین قد 22/6 ± 33/154، میانگین وزن 10/15 ± 144/70، میانگین سنی 74/3 ± 67/26 به طور هدف مند به عنوان آزمودنی انتخاب شدند.اندازه گیری سوپراکسیددیسموتاز ، گلوتاتیون پراکسیداز ،کاتالاز صبح اولین روز برنامه تمرینی نمونه گیری خون پس از 12 ساعت ناشتایی و پس از پایان 10 هفته جلسه تمرینی ، 72 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی مجداد نمونه گیری خون جهت ارزیابی آنزیم های مورد نظر جمع آوری شد. یافته ها : نتایج نشان داد که تمرینات هوازی بر آنتی اکسیدان های آنزیمی سوپراکسیددیسموتاز تاثیر معنی دار اندکی گذاشته است و بر گلوتاتیون پراکسیداز باعث افزایش معنی دار شد و بر میزان کاتالاز تاثیر ی نداشت. بنابراین فعالیت هوازی بلند مدت با شدت متوسط65 -70 % اکسیژن مصرفی بیشینه منجر به تقویت سیستم ایمنی و آنتی اکسیدان های آنزیمی می شود.