نام پژوهشگر: سحر محمدیان
سحر محمدیان ژینوس شیروان
در این پایان نامه نگارنده به بررسی کانون سازی با رویکردی کمینه گرا بر پایه ی نظریه ریتزی (1997)، (2001) می پردازد. بر طبق این نظریه مشاهده می شود که در زبان فارسی هنگامی که کانون سازی از نوع تقابلی که به قلمرو سمت راست حرکت کرده است، رخ می دهد. گروه متمم نما به سه گروه توان و کانون و زمان تقسیم می شود. در جایگاه هسته کانون مشخصه u-epp وu-foc (مشخصه ی غیرقابل تعبیر فرافکنی گسترده و کانون) وجود دارد. دراینجا به منظور تطابق ، هسته ی کانون که یک کاوشگر است و به دنبال هدفی می گردد که بتواند مشخصه های غیرقابل تعبیر خود را قابل تعبیر کند. به این منظور با توجه به مقصود گوینده عنصر کانونی به سمت مشخصگر گروه کانون حرکت می کند، مشخصه های غیر قابل تعبیر فرافکنی گسترده و کانون تعبیر می شوند، همگرایی صورت می گیرد و مشخصه های غیر قابل تعبیر وارد نمود معنایی نمی شوند. طبق اصل تسریع این عملیات همزمان با انشقاق صورت می گیرد. این امر نشان می دهد که کانون سازی از نظریه ی ریتزی (1997) پیروی می کند. در ادامه نگارنده به بررسی جایگاه پرسشواژه ی موضوع و افزوده بر پایه ی نظریه ریتزی در زبان فارسی می پردازد. بر طبق نظریه ی ریتزی (1997) پرسش واژه موضوع نمی تواند با عنصر کانون تقابلی در کنار یکدیگر در قلمرو سمت راست قرار گیرند. در زبان فارسی چهار پرسشواژه موضوع کجا، کی (چه موقع)، کی (که)، چی (چه) وجود دارد و مشاهده می شود با توجه به داده های نشان داده شده در زبان فارسی عنصر کانون از نوع تقابلی که در جایگاه سمت راست قرار می گیرد، نمی تواند با این عناصر در قلمرو سمت راست قرار گیرد، در واقع پرسشواژه موضوع و کانون دارای خوانش تقابلی هستند و این امر نظریه ریتزی (1997) را نیز در رابطه با پرسشواژه ی موضوع و گروه کانون در زبان فارسی تایید می کند. در ادامه نگارنده به بررسی جایگاه پرسشواژه افزوده و گروه کانونی بر طبق نظریه ریتزی (2001) می پردازد. بر طبق نظریه ریتزی (2001) پرسشواژه افزوده در جایگاه پرسشی قرار می گیرد و بعد از آن الزاماً گروه کانون قرار می گیرد. با توجه به داده های نشان داده شده در زبان فارسی دو پرسشواژه افزوده (آیا و چرا) وجود دارد، که این دو عنصر در جایگاه پرسشی قرار می گیرند و الزاماً بعد از این دو عنصر، کانون تقابلی قرار می گیرد و این امر نیز به تایید نظریه ریتزی (2001) می پردازد و در نهایت نگارنده به بررسی اجمالی مبتدا با توجه به نظریه ریتزی (1997) می پردازد. در زبان فارسی به تعداد افزودها و متمم فعل می تواند مبتدا وجود داشته باشد. هسته گروه مبتدا دارای مشخصه غیر قابل تعبیر مبتدا و فرافکنی گسترده می باشند از این رو عناصر مبتداسازی شده به سمت مشخصگر گروه مبتدا حرکت می کنند و مشخصه های غیرقابل تعبیر در اثر این حرکت حذف می شوند. و طبق اصل تسریع این عملیات همزمان با اشتقاق صورت می گیرد. درانتها می توان نتیجه گرفت که مبتداسازی نیز در زبان فارسی نیز از نظریه ی ریتزی (1997) پیروی می کند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و نگارنده در تحلیل داده ها از شم زبانی خود بهره گرفته است و شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای است. کلید واژه: کانون سازی، برنامه کمینه گرا، ، پرسشواژه موضوع، پرسشواژه افزوده، مبتداسازی.
سحر محمدیان مریم نصر اصفهانی
جوانه¬زنی کارآمد بذر و ظهور سریع و یکنواخت گیاهچه در راندمان تولید محصول مهم هستند. بنابراین استفاده از راهکارهایی برای بهبود جوانه¬زنی و استقرار گیاهچه برای بالا بردن میزان تولید محصول ضروری می¬باشد.پرایمینگ به عنوان یک تکنیک ساده پیش از جوانه¬زنی پیشنهاد شده است که باعث بهبود عملکرد بذر می¬شود. در این تحقیق تاثیرتیمارهای مختلف هیدروپرایمینگ و اسموپرایمینگ با نیترات پتاسیم، نیترات آمونیوم و پلی¬اتیلن¬گلایکول 6000 در غلظت و زمان¬های مشخص شده رادر مقایسه با بذرهای پرایم نشده، روی ویگور،عملکرد جوانه¬زنیو رشد گیاهچه در پنج جمعیت گیاه خارمریم (silybummarianum) شامل اهواز، ساری، اصفهان، دزفول و گچساران مورد بررسی قرار دادیم. برای این هدف، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عملکرد جوانه¬زنی توسط درصد نهایی جوانه¬زنی، میانگین روزانه جوانه¬زنی، میانگین زمان جوانه¬زنی، ضریب سرعت جوانه¬زنی، شاخص تیمسون، زمان لازم برای رسیدن به 50% جوانه¬زنی، ارزش جوانه¬زنی، ضریب یکنواختی جوانه¬زنی، طول و وزن خشک گیاهچه و شاخص¬های ویگور گیاهچه ارزیابی شد. به ظور کلی می¬توان گفت در این مطالعه پرایمینگ بذور خار مریم سبب بهبود عملکرد بذر و افزایش درصد جوانه¬زنی و سایر پارامترهای جوانه¬زنی گردید، که نشان دهنده تاثیر مثبت پرایمینگ می¬باشد.
سحر محمدیان محمدرضا عزیزی پور
یکی از شیوه های بررسی متون، مطالعه ی بینامتنی آن است، بینامتنی یکی از گرایش های نقدی جدید است که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد، به عبارت دیگر بینامتنی یعنی این که متن، حاوی متون فراوانی است که خود اینک متن جدیدی را تشکیل داده است. بینامتنی نظریه ای است که دراواخر دهه ی شصت مطرح شد و صورت گرایان طراحان اولیه ی این نظریه به شمار می روند. در شکل گیری این نظریه میخاییل باختین و بررسی های وی از رمان های داستایوسکی و تلاش های ژولیا کریستوا نقش ویژه ای ایفا کرده اند. قرآن کریم مضامین و داستان های آن از مهم ترین سرچشمه های ادب عربی می باشد که ادبای گذشته و حال از این منبع الهام گرفته اند. ابومعتوق نیز از قرآن به عنوان یک متن غایب در ضمن اشعار خود الهام گرفته است. در این نوشتار به بحث درباره ی بینامتنی دینی در دیوان ابومعتوق و بهره گیری وی از قرآن، متون و مفاهیم دینی پرداخته است. کلید واژه ها: قرآن، بینامتنی دینی، دیوان ابومعتوق، متون دینی