نام پژوهشگر: ندا حسینی
ندا حسینی محمد توحیدفام
تضعیف و شکست دادن دیکتاتوری ها کار ساده ای نیست، به علاوه تمامی تلاش ها و مبارزات مدنی با وجود صدمه های فراوان به کوشندگان و مبارزان مدنی به پیروزی نمی انجامند. دیکتاتوری ها بدون تحمل مخاطرات و تلفات نابود نمی شوند از اینرو هرگونه جریان آزادی خواهانه مخاطرات و رنج های بالقوه ای به همراه دارد و برای عملی شدن نیازمند زمان است. مطمئناً هیچ وسیله ای نمی تواند پیروزی سریع را در تمامی وضعیت ها تضمین کند اما انواعی از مبارزه که ضعف های قابل تشخیص دیکتاتوری ها را هدف قرار می دهند امکان بیشتری برای رسیدن به موفقیت را برای کوشندگان مدنی خواهد داشت. شهرونـدان جامعه ی مدنی در کوشش بی انقطاع خود برای حفظ بنیان های نظام دموکرات، به نقد دولت می پردازند و دولت نیز به نیاز و خواست های قانونی آنها توجه کرده و با حمایت از گروه ها و نهادهای مردمی، زمینه ی مشارکت مردم را در قدرت سیاسی فراهم می سازد. در حالی که در حکومت های دیکتاتوری در غیاب سازمان ها و تشکل های مردمی و عدم پاسخگویی دولتمردان به مطالبات اجتماعی- سیاسی- صنفی و اقتصادی مردم، در هنگام برخورد جامعه با موقعیت های بحرانی مانند رویارویی مردم با حکومت های استبدادی، خواسته های مردم از طریق شورش، هرج و مرج و انقلاب بازنمایی و ابراز می شوند. در مقابل، تاکتیک ها و روش های گوناگون و متنوع مسالمت جویانه به عنوان ابزار عمل جنبش ها و کوشش های اجتماعی- سیاسی، مناسب ترین شیوه ها جهت حمایت و پیشبرد اهداف و برنامه های مدنی و حقوق بشر هستند. یکی از نکات کلیدی که باید همواره مدنظر داشت این است که حکومت دیکتاتوری در اوج قدرت خود، باز هم به سرچشمه های قدرت جامعه وابسته است و اگر مردم دست از حمایت خود بردارند حاکم نمی تواند حکومت کند. مردم اصلی ترین دارندگان قدرت در جامعه هستند و با توجه به اینکه اطاعت، قلب یک قدرت سیاسی است اگر مردم اطاعت نکند حاکم نمی تواند به حکمرانی ادامه دهد. از اینرو فرمانبرداری و تـن دادن مـردم به دستورات، عاملی است که موجب می شود ارکان قدرت به کار خود ادامه دهند، بنابراین خوددارای مردم از عمل به دستورات و در نتیجه مختل کردن ساز و کار قدرت مهمترین اقدام در راه تضعیف یک سیستم سیاسی است. لذا کسانی که از نظر سیاسی بی تفاوتند آنانی هستند که تسلیم تبلیغات رقیب گشته اند، از اینرو جنبش های بی خشونت نیازمند راهکاری هستند تا به جامعه نشان دهند که بی تفاوتی به سرکوب، جعل حقایق و تبلیغات دروغین حکومت، به ضربه خوردن آزادی های فردی آنها بیش از پیـش کمک می کند.
ندا حسینی علی ایزانلو
پژوهش حاضر به منظور بررسی استعاره های مفهومی مرتبط با واژه "شمس" در غزلیات شمس مولانا بر مبنای نظریه استعاره مفهومی انجام شده است. هدف از انجام این پژوهش، دست یابی به نظام استعاری مفهوم "شمس" و درک نوع نگاه و اندیشه مولانا نسبت به این مفهوم است. به این منظور، تمام غزلیات مولانا مورد بررسی قرار گرفته و از میان ابیاتی که واژه "شمس" در آن ها بکار رفته بود، استعاره های مفهومی آن استخراج شدند. یافته های پژوهش، چهار نتیجه را نشان می دهند: الف) مفهوم شمس در نگاه مولانا از بعد انسانی او آغاز می شود و تا مفهوم "خدا" بالا می رود. ب) در فرآیند استعاره سازی از این مفهوم، مولانا از مفاهیم متفاوتی در حوزه مبدا بهره گرفته است که در مواردی پدیده ها و مفاهیم کاملا عینی، در مواری ظرف و در شمار زیادی از استعاره ها، مفاهیم انتزاعی اما آشناتر از حوزه مقصد، در جایگاه مبدا قرار گرفته اند. ج) استعاره "شمس خداوند است" به عنوان کلان استعاره، در مرکز دیگر استعارات مرتبط با واژه شمس قرار گرفته است. د) مفهوم "نور" پربسامدترین حوزه و مفهوم "کعبه" کم بسامدترین حوزه های مبدا در فرآیند استعاره سازی از مفهوم "شمس" می باشند.