نام پژوهشگر: معصومه جنگلی کاخکی

رابط عقل و خدا در فلسفه کانت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  معصومه جنگلی کاخکی   عباس یزدانی

اکثر کسانی که در حوزه فلسفه و همینطور دین کار می کنند، به خوبی می دانند که کانت عقل نظری را ناتوان از شناخت خدا اعلام می کند و معتقد است ما اگر بخواهیم وجود متعلق این مفهوم عقلی را ثابت کنیم، باید از طریق دیگری غیر از عقل نظری مبادرت به انجام چنین کار کنیم. اما فهم اینکه کانت چرا عقل نظری را ناتوان از شناخت خدا اعلام می کند و سپس در جستجوی آن است که از طریق دیگری غیر از عقل نظری وجود آن را ثابت کند برای کمتر کسی حاصل شده است. به همین خاطر ما در این پژوهش قصد داریم چنین کاری انجام دهیم. یعنی بررسی کنیم و ببینیم که کانت چه تعریفی از عقل نظری دارد، که طی آن عقل نظری ناتوان از شناخت خداوند است. طریق دیگری که کانت برای اثبات وجود خدا پیشنهاد می کند چه طریقی است؟ و آیا کانت توانسته است از این طریق وجود خدا را اثبات کند؟ خواهیم دید که چون کانت، شناخت های عقل نظری را برآمدی از صورت و ماده شناخت می داند، و چون ما از عالم ماراء تجربی هیچگونه سهش و ادراک تجربی ای که همان ماده شناخت است، نداریم پس نمی توانیم هیچ گونه شناختی از این عالم داشته باشیم. وجود خدا و سایر مباحث مربوط به اعتقادات دینی هم در حوزه اینگونه شناخت ها قرار می گیرند، در نتیجه وقتی کانت، امکان کسب شناخت از این عالم را غیرممکن اعلام می کند، مسئله وجود خدا و همینطور سایر مباحث فلسفه دین منتفی می شود. اما روش کانت در اثبات وجود خدا از طریق عقل عملی هم چندان معتبر به نظر نمی رسد. چون کانت در این برهان فرض می گیرد که عقل رسیدن به خیر اعلأ را فرمان می دهد و چون این خیر اعلأ برای تحقق یافتن نیازمند علتی خارج از گود است، نتیجه می گیرد که این علت خارج از گود همان خدا است. در نتیجه خدا به عنوان یکی از اصول موضوعه عقل عملی به اثبات می رسد. اما کانت در تعریفی که از عقل عملی ارائه می کند، نتوانسته است ثابت کند که عقل عملی رسیدن به خیر اعلأ را فرمان می دهد. به همین خاطر این برهان نمی تواند مبنای اثبات وجود خدا قرار بگیرد و مخدوش است.