نام پژوهشگر: شیرین نقدیانی
شیرین نقدیانی بهنام کامرانی
«گرایشها و جهت گیریهای نقاشان معاصر در ارائه فضاهای چندگانه تصویر در دو دهه اخیر و تغییرات روحیه هنری بسیاری از هنرمندان نوظهور ایران به ایجاد گروهی منجر شده که مسیر جدیدی را پیش گرفتهاند و از طریق بیانهای پیکره نما و انتزاعی به سوی ابهام، کنایه وگسست بیشتر در نقاشی در حرکتاند. همچنین آثارشان دارای ویژگی بینامتنی است و پیوند تصادفی به عنوان ابزاری برای بیان فراروایتهاست. از دیگر ویژگیهای شاخص آثار نسل جدید هنرمندان معاصر ایران بینامتنیت است. در اغلب آثار با نسخه برداری از روی نسخه های قبلی یا نشانه هایی از نشانه های قبلی مواجهیم و جهان بیش از آنکه محصول اندیشه مقدر شده باشد تابع برخوردهای تصادفی نیروها و انرژی هاست». (دانشوری، 1389، 36) در این آثار مخاطب با عناصری چندگانه مواجه است که هر کدام از جایی گرفته شده و هنرمند اثر آنها را از آن خود کرده، عناصری از گذشته، حال و ایماژهایی که به شیوه التقاطی کنار هم قرار میگیرد، و دستمایه آثارشان عکس فیلم و عکس های مجلات و آثار هنرمندان گذشته است و از عکس و دیگر عناصر بصری بهره گرفته اند و چنین وانمود میکنند که برای هیچ یک ارزشی بیش از دیگری قایل نیستند و با آثارشان آگاهی درستی به دست مخاطبانشان نمیدهند، همچنین مسئولیت تعبیر و تفسیر را به عهده تماشاگر میگذارند و خود از معرکه میگریزند، ایماژها را در متن و بستر تاریخی قرار میدهند و با هر اثر، تلنگری تازه به خاطرات تماشاگر میزنند، خود را پایبند هیچ منطق و سلسله مراتب و سامان یافتگی نمیدانند و بیشتر نقاشی هایشان به گونه ای است که گویی از گردآوری خاطرات پراکنده شکل گرفته است، همچنین در آثارشان به تصویر کردن ایماژهای آشنا از منابع گوناگون میپردازند. از واژگان عامیانه استفاده میکنند و فرهنگ عامیانه را به نقاشی های خود راه میدهند و فضایی سرشار از تضاد و تناقض به دست میدهند، تناقض های پست مدرنیستی که در تضاد با تمامیت گرایی مدرنیستی قرار دارند. آثار این نقاشان آکنده از ابهام و ایهام است و عرصه تابلوهایشان صحنه یی است که تصویرهای گوناگون در آن نقش ایفا میکنند چنان که سطوح گوناگون واقعیت را بر یکدیگر تابانده اند «از بقایای فرهنگ مدرن و آمیزش آن با تولیدات رسانه های سنت شکن»، استفاده میکنند (قره باغی، 1380، 58). این گروه از نقاشان معاصر در کارهای خود از پاره ای از راهکارهای پست مدرن، مانند «اقتباس» کردن و نقل قول و آوردن فرازهایی از آثار پیشینیان بهره میگیرند و قصد نشان دادن این را دارند که در دوران آگاهی از تمامیتاریخ هنر زندگی و نقاشی میکنند و مبانی فکری و چالش های نظری قسمت اعظم این جریان های معاصر را شامل میشود. همچنین «ارجاعات هنری و تاریخی در این کارها چهره ای آشکار دارند.» (قره باغی، 1381، 55) «استفاده از هجو، طنز و توجه به مفاهیم ریز و خرد شده به جای مفاهیم بنیادین و هستی شناسانه و توجه به جنبه های سیاسی تاریخی و اجتماعی، پر رنگ شدن رویکرد کیچ ، حضور کمرنگ هنر چند رسانه ای، استفاده از خوشنویسی و خط فارسی در متن تصویر، تأکید بر وجوه تزئینی و دور شدن از احساس گری، پر رنگ شدن لحن فانتزی، استفاده افراطی از تصویر برای نقاشی» از خصوصیات این گرایش میباشد (حسینی، 1390، 86-85). همچنین «توجه مشهود به هویت ظاهری پدیده ها و پوسته بیرونی موضوعات در این آثار دیده میشود که محصول سطحی نگری پست مدرنیستی است پس هنر به سطح آمده و از عمق ذهنی مدرنیستی که معمولاً برآمده از نظام های ارزشی ایدئولوژیک بود، تهی شده است.» (سمیع آذر، 1389، 59) و این آثار تا حد زیادی اقتباسی، عاریتی و تکثیر شدنی است که به طور طبیعی آن را با تصاویر ناب و اصیل مدرنیستی متفاوت میسازد، همچنین آفرینش هنری در این گرایش در مرز میان جلوه های واقعی و مجازی پدیدار میشود که این امر خود بازنمودی است از فضای تصویری معاصر که «شبکه در هم تنیده ای از تاثیرات پیچیده و گوناگون است و علیرغم حرف های جدی که قصد گفتن آن را دارد، دارای لحنی جدی نیست.» (حسینی، 1390، 87) همچنین «در آثار این هنرمندان نسل جدید مفهوم گذشته بر خلاف آثار هنرمندان نسل گذشته، یادآور عصر طلایی یا خاطرات خوش دوران قدیم نیست، بلکه تنها اشتیاقی برای تجدید خاطرات است.» (دانشوری، 1389، 36) و بخش عمده نیرویی که این هنرمندان نوظهور را پیش میراند، از میل به درهم شکستن موانعی برخاسته که پیش از این خارج از محدوده به حساب میآمد و مانع از پرداختن به موضوعات و مواد نو، و شیوه های غیر متعارف آفرینش و نمایش آثار میشد.