نام پژوهشگر: شهرام کاظمی
شهرام کاظمی جواد مرادی
محیطی که شرکت های ما اکنون در آن فعالیت می کنند محیطی است در حال رشد و بسیار رقابتی، و شرکت ها برای ادامه حیات مجبور به رقابت با عوامل متعددی در سطح ملی و بین المللی و بسط فعالیت های خود از طریق سرمایه گذاری های جدید می باشند. شرکت ها برای سرمایه گذاری احتیاج به منابع مالی دارند، اما منابع سرمایه و استفاده از آنها باید به خوبی تعیین شود تا شرکت بتواند عملکرد رقابتی بهتری نسبت به سایر رقبا داشته باشد و این وظیفه یک مدیر مالی است که منابع تـأمین مالی و نحوه استفاده از آنها را تعیین کند. این تحقیق به دنبال بررسی ارتباط معنی دار بین توان رقابتی و ساختار سرمایه شرکت ها و سایر متغیرهای مداخله گر مانند رشد فروش است تا با جمع آوری اطلاعات واقعی و نشان دادن وجود یا عدم وجود این رابطه بتواند کمکی به کلیه استفاده کنندگان داخلی و خارجی صورت های مالی نماید. به منظور تعیین چارچوب مشخص برای موضوع تحقیق، فرضیه های را در قالب رابطه بین توان رقابتی با ساختار سرمایه و رشد فروش در سطح بورس اوراق بهادار در طی دوره زمانی سالهای 1382 تا 1389 آزمون نمودیم. نمونه آماری این تحقیق شامل شرکت های 10 صنعت، ماشین آلات، خودرو و قطعات، صنایع غذایی، صنایع شیمیایی، دارو، سیمان، فلزات اساسی، صنایع فلزی، غیر فلزات و سایر است که در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده اند. روش مورد آزمون که از طریق نرم افزار spss مورد تحلیل واقع شده ، تحلیل همبستگی می باشد. نتایج حاصله نشان داد که در طول قلمرو زمانی تحقیق و در سطح اطمینان 95% تفاوت معنا داری بین ساختار سرمایه صنعت های مختلف وجود دارد و همچنین تفاوت معناداری در رقابت بازار محصول بین صنعت های مختلف وجود دارد و بین رقابت بازار محصول و ساختار سرمایه رابطه معنا دارمنفی وجود دارد و رشد فروش با ساختار سرمایه دارای رابطه معنی دار و مثبت می باشد. کلید واژه:رقابت،ساختار سرمایه، بازار محصولات،سرمایه گذاری،مدیریت مالی
پیمان نظری حمدی عبدی
هدف از برنامه ریزی شبکه انتقال تعیین مسیر، مشخصات فنی و برنامه زمانی احداث خطوط جدید بر اساس پیش بینی رشد بار و افزایش تولید می باشد. ظهور تجدید ساختار و به تبع آن رقابت در صنعت برق، هر چند موجب افزایش بازدهی و سود رسانی بیشتر به مصرف کنندگان شده است، اما لزوم دسترسی آزاد به شبکه انتقال به عنوان پیش شرط اساسی رقابت سبب شده تا روش های برنامه ریزی بر مبنای کاهش تراکم خطوط انتقال و قابلیت اطمینان مصارف تغییرات اساسی ای را تجربه کنند. از دیگر سو نگرانی های زیست محیطی و افزایش قیمت سوخت های فسیلی در سالیان اخیر، افزایش سهم انرژی های نو، پاک و تجدیدپذیر و به خصوص انرژی بادی را در سبد تولید انرژی الکتریکی به دنبال داشته است. برنامه ریزی سیستم های انتقال انرژی در سیستم های قدرت جدید با حضور عدم قطعیت های ناشی از منابع بادی یکی از نکاتی بوده است که در سالیان اخیر مورد اقبال فراوانی قرار گرفته است و یکی از دلایل آن ارزان بودن این انرژی تجدید پذیر می باشد. به دلیل ماهیت متغیر انرژی تولیدی از مزارع بادی، عملکرد اقتصادی و مقوله قابلیت اطمینان در شبکه های قدرت در حضور نیروگاه های بادی به این تغییرات وابسته بوده و نیازمند توجه خاصی به عدم قطعیت های شبکه شامل عدم قطعیت در توان تولیدی نیروگاه های بادی و نیز عدم قطعیت در بار مصرفی شبکه می باشد. با توجه به ماهیت تصادفی باد، برای مدل کردن عدم قطعیت در توان تولیدی مزارع بادی از روش تخمین نقطه با تابع توزیع ویبول استفاده شده است. در این پایان نامه مدلی برای توسعه برنامه ریزی خطوط انتقال با لحاظ عدم قطعیت های انرژی بادی معرفی شده است که در مقایسه با روش های قبلی از انعطاف پذیری بالاتری برخوردار بوده و نهاد برنامه ریز می تواند حساسیت های ذینفع های بازار را با قراردادن وزن دهی مناسب مورد توجه قرار دهد. برنامهی پیشنهادی با ارائه چند طرح که از بین طرح های توسعه ممکن که دارای حداقل هزینه میباشند، میتواند طرح هایی را معرفی کند که در مقابل تمامی سناریوهای بار مورد نظر مقاوم باشند و در ادامه با تحلیل و بررسی قابلیت اطمینان، هزینه تراکم خط ها و هزینه بهره برداری شبکه در هر یک از طرحها، طرح بهینه را انتخاب می¬کند.