نام پژوهشگر: رضا ثروتی

شیوه های اجرایی دو کارگردان تئاتر لهستان (تادئوش کانتور و یرژی گرتوفسکی)- پروژه عملی: کارگردانی نمایش «مکبث»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1390
  رضا ثروتی   مسعود دلخواه

این پایان نامه به بررسی شیوه های اجرایی تادئوش کانتور و یرژی گروتوفسکی دو کارگردان مهم تئاتر تجربی لهستان می پردازد . دو هنرمندی که علاوه بر کارگردانی تئاتر ، در طول زندگی هنری خود ایده های ابتکاری بسیاری را در مانیفیست ها و تئوری هایشان ارائه دادند ، ایده هایی که تأثیر قاطعی بر زیبایی شناسی تئاتر اواخر قرن بیستم گذارد . آنها بر هر یک از دوره های کاری خود نامی نهادند و در این راه تئوری های خود را که از دانشی عملی کسب نموده بودند بسط و توسعه دادند . یرژِی گروتوفسکی با ( تئاتر بی چیز ، فراتئاتر ، تئاتر سرچشمه ها و پژوهش هایی در ارتباط با تئاتر عینی و هنر به مثابه وسیله ) تادئوش کانتور با (تئاتر افرمیک یا تئاتر ماشینی ، تئاتر زیر زمینی - تئاتر شکل گریز- هپینینگ تئاتر – تئاتر صفر ، تئاتر غیر ممکن یا تئاتر ابطال ، تئاتر مرگ ) این پایان نامه در سه فصل نگاشته شده است ، فصل اول در چند بخش به مروری بر زندگی و آثار یرژی گروتوفسکی ، بررسی شیوه های اجرایی او ، مقوله ارتباطات با تماشاگر در آثارش ، بازیگری و تکنیک های عملی مربوط به آن می پردازد . فصل دوم پایان نامه نیز با مرور بر زندگی و آثار تادئوش کانتور آغاز می شود، سپس نگاهی اجمالی به دوره های کاری او می اندازیم . در بخش های دیگر این فصل به مقولات مهم دیگری در آثار کانتور هم چون ( بازیگری ، متن نمایشی ، نقش گذشته و خاطرات ، طراحی صحنه ، مفهوم مرگ ، طنز تلخ ، محل اجرا و تماشاگران ، اسطوره و مذهب ) پرداخته شده است . در فصل سوم بررسی تطبیقی زندگی ، آثار و نگاه این دو هنرمند به مقوله تئاتر مورد ارزیابی قرار گرفته است . این بررسی با تاکید به مقوله تئاتر تجربی ، در بخش هایی همچون پیشینه تئاتر لهستان ، نقش کلیدی خانواده ، کلیسا و جنگ در شکل گیری شخصیت هنری این دو کارگردان ، پردازش متن نمایشی ، صحنه و تماشاگر ، صحنه افزارها و بار نمادین اشیاء ، تاثیرات میرهولد بر روی زیبایی شناسی صحنه ای کانتور و گروتوفسکی ، مقوله بازیگری ، ژستوس های قراردادی ، حقیقت ناب ، مبارزه با روزمرگی ، نقش خاطره و گذشته ، تأکید بر مسئله پارتیتور در منظر گروتوفسکی و مقایسه آن با حضور کانتور بر صحنه که هر کدام از این موارد در جهت رسیدن به ساختار و جلوگیری از توهم زایی مرسوم در تئاتر های رایج آن زمان است و سرآخر بخش مذهب و مقوله مهم پرستش و بی حرمتی که نقطه اصلی تلاقی نگاه این دو کارگردان را که سعی دارند با از میان برداشتن مرز میان زندگی و هنر به حقیقت ناب دست پیدا کنند ، مورد بررسی قرار گرفته است . واژگان کلیدی : یرژی گروتوفسکی ، تادئوش کانتور ، تئاتر بی چیز ، تئاتر مرگ ، تئاتر تجربی ، تئار لهستان .