نام پژوهشگر: محمد ظاهر فهیمی
محمد ظاهر فهیمی هاشم فردانش
هدف از پژوهش حاضر، بررسی وضعیت موجود برنامه درسی دوره ابتدایی کشور افغانستان و ارائه الگوی طراحی برای آن بوده است. نتایج این تحقیق از یک جهت، وضعیت موجود برنامه درسی دوره ابتدایی این کشور را به تصویر می کشد و اهم مسایل و مشکلات و نارسائیهای برنامه درسی دوره ابتدایی این کشور را مشخص می کند و از جهت دیگر برای طراحان برنامه های درسی آن الگویی ارائه می نماید. توصیه های ارائه شده می تواند، زمینه های لازم برای دست اندرکاران آموزش و پرورش افغانستان از جمله برنامه ریزان درسی، مولفان، معلمان و به خصوص طراحان برنامه های درسی آن، فراهم و ایشان را در جهت شناخت وضع موجود و برنامه ریزی جهت رفع نارسائیها و نقایص موجود کمک کند. جهت دستیابی به این هدف، روند تحقیق از بررسی و تحلیل مبانی نظری برنامه های درسی دوره ابتدایی افغانستان در پنج حوزه: مطالعات برنامه درسی، فلسفه تعلیم و تربیت و نظریه های برنامه درسی، مسایل روان شناختی دوره آموزش ابتدایی، مطالعات جامعه شناختی مرتبط با جامعه افغانستان و مطالعات جامعه شناختی مرتبط با جامعه جهانی، آغاز و جمعبندیهای مبتنی بر مطالعه در این حوزه ها به عنوان داده های تحقیق تعریف گردید. سپس این داده ها، به عنوان بنیادهای نظری الگوی مطلوب طراحی مورد استفاده قرار گرفت و بر اساس آنها اصول و معیارهای شرایط مطلوب استخراج شد. توضیح وضعیت مطلوب و شرایط مطلوب، دستمایه بررسی و مطالعه وضعیت موجود قرار گرفت و با محور قرار گرفتن اصول و معیارهای مذبور که در مجموع تشکیل دهنده اصول و ارکان الگوی طراحی پشنهادی این تحقیق می باشند، ضمن مقایسه وضع مطلوب و وضع موجود، وضعیت موجود به بررسی و تحلیل گرفته شد. البته، قبل از مقایسه الگوی طراحی مطلوب، با نظر خواهی از دست اندکاران و کارشناسان برنامه درسی افغانستان در معرض سنجش اعتبار و در نهایت مورد تأیید قرار گرفت. بدین ترتیب، در نتیجه مطالعه پنج حوزه مطالعاتی که ذکر شد، ناظر بر طراحی برنامه های درسی دوره ابتدایی در کشور افغانستان، هم اصول و معیارهای الگوی طراحی پیشنهادی مشخص گردید و هم ارزیابی وضعیت موجود به عنوان بخش دیگر تحقیق، انجام شد. در این پژوهش، با تفکیک سوالات پژوهشی از روشهای مختلف استفاده گردید. برای پاسخ به به بررسی و تحلیل تحقیقات انجام « پژوهش تلفیقی: سنتز پژوهی » سوالات ابتدا با استفاده از روش گرفته در زمینه الگوهای طراحی و مبانی برنامه درسی پرداخته شد. سپس برای طراحی الگوی طراحی استفاده گردید. برای توصیف و ارزیابی وضع موجود نیز از روش « پژوهش نظریه یی » مطلوب از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. نتایج بررسی و تحلیل وضعیت موجود بیانگر آن است که الگوی حاکم بر طرحهای موجود برنامه درسی رسمی دوره ابتدایی افغانستان، الگوی موضوعی/ دیسیپلین محوری است و ساختار، اجزاء و عناصر آن با الگوی مزبور هماهنگ می باشد. این در حالی است که در وضعیت مطلوب، الگوی طراحی برنامه بر پایه دیدگاه اسلامی، و محوریت آداب، اخلاق و خصوصیات شهروندی منطبق با معیارهای اسلامی است و در طراحی های برنامه درسی بر مسایل اجتماعی و زیست جمعی مدنی مردم افغانستان تاکید شده است. در الگوی طراحی پیشنهادی بر چهار عنصر هدف، محتوا، روشهای یاددهی -یادگیری و ارزشیابی تاکید گردیده برای هر یک، ویژگیهایی برشمرده شده است.
محمد علی موسوی محمد ظاهر فهیمی
عقل اگرچه در قلمرو روابط انسان با خود، خدا، مردم و طبیعت، نیازی حیاتی و لازم به شمار می آید، و قلمرو شناخت و کارآیی آن نیز از حس فراتر می رود، اما نسبت به شهود قلبی و داده های وحیانی نارسا بوده، و با فقر ذاتی که دارد برای هدایت انسان کافی نیست. البته عقل و خرد در هماهنگی همه جانبه با وحی می تواند انسان را به سعادت و امنیت برساند. انسان ها در اصل برخورداری از عقل یکسان هستند، اما تعقل و خردورزی آن ها متفاوت است. معرفت، عمل نیک، درخواست از خدا و تجربه می تواند عقل انسانی را افزایش دهد. همچنین در اندیشه اسلامی به کسی خردمند گفته می شود که عقل را در تمام ابعادش به کار اندازد و پرورش دهد. بر این اساس، آنان که نسبت میان وحی و عقل را انکار می کنند، در حقیقت از معرفت وحی و عقل و ابعاد متنوع آن دو بی بهره هستند. عقل گاهی نقش زیربنایی را نسبت به دین ایفا می کند، و گاهی وسیله شناخت و ارتباط با خدا محسوب می شود. عقل در برخی موارد، نقش ملاک را عهده دار می شود، و در مواردی دیگر، جوهر و اصل دین شمرده می شود. اما در هر زمانی تلازم میان عقل و دین ثابت است. میزان بهره وری عقل از وحی، کشف و صدور حکم شرعی، و صدور فتوای محض عقلی و نسبت سنجی قضایای نقلی و شرعی می باشد. حجیت عقل ذاتی بوده، و فقهای شیعه برای استنباط حکم شرعی، در کنار کتاب و سنت همواره بر عقل تکیه کرده اند. بر اساس آموزه های اسلامی، ملازمه حکمی وسیعی میان عقل و نقل وجود دارد، تا جایی که صدور حکم یکی از آن دو، عین فتوای دیگر دانسته شده است. البته در حوزه ملاک احکام، توقیفی بودن احکام عبادات و مانند آن، عقل از توانایی کافی و لازم برخوردار نیست، و در این موارد، تنها اطاعت و فرمان برداری از شرع می تواند موجب نجات و راهنمایی عقل باشد.