نام پژوهشگر: امیر محسن عرفان
امیر محسن عرفان علیرضا واسعی
موعود باوری یا اندیشه منجی موعود، آموزه ای است که می شود گفت در تمام ادیان وجود دارد، هر چند گستردگی و نوع این موعودباوری در ادیان مختلف متفاوت است. «مهدویت» نیز عنوان شناخته شده ای برای موعودباوری در اسلام است. این آموزه در تاریخ و متون روایی و کلامی تمام فرق اسلامی، چه اهل سنّت و چه فرق شیعی، بازتاب گسترده ای داشته است. تمایز مهم تر و اصلی موعود باوری شیعه امامیه با دیگر ادیان و فرق در جوهره مهدویت است؛ در تشیع امامی، مهدویت در ذات و جوهر خود به ظهور و تحقق حقیقت در زمین، در سایه ظهور خلیفه و حجت الاهی می اندیشد، و اگر هم از برپایی عدالت، رفاه و امنیت اجتماعی سخن می گوید، همه را از نتایج و لوازم ظهور و تحقق حق در زمین می داند. این نوشتار با رویکردی توصیفی تحلیلی می کوشد تا مبانی نظری و ظرفیت های آموزه مهدویت را در اسلام شناسایی کند. این نوشته با مفروض گرفتن این نکته که اندیشه مهدویت علاوه بر آن که فرجام متعالی و شکوهمند آینده جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری است دارای ظرفیت های تمدن سازی هم می باشد که توجه به این ظرفیت ها و قابلیت ها سبب احیای تمدن اسلامی می گردد. بررسی تمدن در نظام معنایی اسلام، آغازگاهی است که نویسنده برای ارائه تصویری روشن از بحث برمی گزیند. نگارنده در فصلی از نقش آموزه مهدویت در فرآیند تمدن اسلامی سخن می گوید و اثبات می کند در میان شیعیان بازتاب باورداشت آموزه مهدویت بسیار متفاوت تر از دیگر فرق اسلامی بوده است. برداشت های نجات بخشی صرف از این آموزه، نگاه سطحی و حداقلی و عاطفی به آموزه مهدویت و مهدویت گرایی ابزاری ازجمله یافته های کاوش نویسنده در کارکردهای منفی این آموزه در گستره تاریخ است. طبق بررسی های انجام شده در این نوشته بازگرداندن هویت واقعی مهدویت به چارچوب استانداردهای برخواسته از فرهنگ دینی، کیفیت گرایی، زمان آگاهی و تأثیر گذاری پایدار در عرصه منجی باوری از مهم ترین فواید رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت می باشد. آموزه مهدویت با تقویت بعد فرجام گرایانه و آرمان گرایی، ایجاد هویت غایی، بسیج اراده های عمومی و ایجاد نوعی انتظار فعال و معنا بخشی به حیات جمعی در تاریخ به احیای تمدن اسلامی کمک می کند.