نام پژوهشگر: حنیف قلندری

بررسی سنت نگارش هیئت در دوران اسلامی به همراه تصحیح، ترجمه، شرح و پژوهش تطبیقی رساله منتهی الادراک فی تقاسیم الافلاک، نوشته بهاءالدین خرقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده تاریخ 1391
  حنیف قلندری   حسین معصومی همدانی

آثار هیئت از مهم ترین آثار نجومی نوشته شده در دوران اسلامی هستند. بسیاریِ این آثار، همچنین مشابهت موضوعاتی که در آنها عنوان می شود دلیلی بر این مدعاست که می توان آنها را در قالب یک سنت نگارشی از دیگر آثار نجوم متمایز کرد. هر چند درباره اینکه هیئت نویسی از چه زمانی نزد دانشمندان اسلامی آغاز شده است نمی توان به طور قطع سخن گفت اما با تکیه بر دو اثر گیهان شناخت نوشته قطان مروزی (به زبان فارسی) که احتمالاً در 498ق نوشته شده است و منتهی الإدراک فی تقاسیم الأفلاک نوشته عبدالجبار خرقی (به زبان عربی) که در سال های 526-527ق نوشته شده است می توان گفت آغاز نگارش کتاب های جامعِ هیئت از همین دوران است. از میان این دو کتاب اثر خرقی نمونه ای از یک کتاب جامع در هیئت است که تا کنون تحقیق جامعی در باره آن انجام نشده است و محققان در باره نام و نسب نویسنده آن نیز به اشتباه رفته اند. در رساله حاضر تلاش شده است با عرضه شواهدی بر اساس آثار زندگی نامه ایِ معاصر عبدالجبار خرقی تمایز او از شخص دیگری با نام شمس الدین ابوبکر خرقی که محققان او را مولف منتهی الإدراک دانسته اند مشخص شود، همچنین دلایل صحت انتساب این اثر به عبدالجبار خرقی بررسی شده است. در ادامه با بررسی سنت نگارش هیئت در دوران اسلامی و مشخص کردن پیشینه و منابع آثار هیئت جایگاه این اثر در میان آثار هیئت متعددی که در دوران اسلامی نوشته شده اند مشخص شده است و دلایلی بر جامعیت این کتاب اقامه شده است. سپس در بررسی ساختار کتاب منتهی الإدراک تلاش شده است عمده مطالبی که عبدالجبار خرقی در این کتاب به آنها توجه کرده است بررسی شوند و منابع آنها تا حد امکان شناخته شود. علاوه بر این، مطالب موجود در کتاب با دیگر آثار هیئت مقایسه شده اند تا جایگاه آن در میان این آثار و تأثیر آن بر آثار هیئتی که پس از آن نوشته شده اند روشن شود. در پایان تمام این اثر با استفاده از همه نسخه های شناخته شده ای که از این کتاب در کتابخانه های مختلف دنیا وجود دارد تصحیح شده است. این نسخه ها که بیشتر آنها با فاصله کمی از زمان مولف نوشته شده اند به ترتیبی که در تصحیح رساله استفاده شده اند عبارتند از نسخه های شماره 6413 و 6414 کتابخانه مجلس شورای اسلامی تهران، نسخه شماره 5669 کتابخانه برلین، نسخه شماره 2499 کتابخانه ملی پاریس، نسخه شماره 111 کتابخانه تیمور ریاضه قاهره و نسخه شماره 110 کتابخانه پالاتینی فلورانس. در این تصحیح سعی شده است تا متنی پیراسته از کتاب منتهی الإدراک در اختیار قرار گیرد. در بخش پایانی این رساله منتهی الإدراک به زبان فارسی ترجمه شده است.

رهیافتی نجومی به تفسیر روایت زرتشتی آخرالزمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده زبانشناسی 1393
  علیرضا بلنداقبال   کتایون مزداپور

این رساله به بررسی یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث در زمین? تاریخ ادیان، یعنی روایت زرتشتی آخرالزّمان اختصاص یافته و این موضوع را بیان می دارد که فرزانگان ایران باستان (یعنی مغان) آگاهی و شناخت خود از آسمان را در جهت نمایاندن تصویری از ادوار کیهانی، ادوار زندگی و حیات بشر، پیشگویی های فرجام شناختی و سرنوشت محتوم هستی، به کار گرفتند. موضوع آخرالزّمان را، که به عنوان موضوعی اسرارآمیز تلقّی می گردد، شاید بتوان به عنوان تعابیری برخاسته از مشاهد? پیگیر آسمان همواره در حال تغییر تلقّی نمود. این تعابیر به ظاهر معمّاگونه، هنگامی که آن ها را در آسمان جست و جو کنیم، طبیعت اسرار آمیزشان را از دست خواهند داد. به عبارت دیگر این تعاریف را شاید بتوان به عنوان بازتابی از اساطیر کهن نجومی، که آدمیان را با خدایان پیوند می داده اند، در نظر گرفت. جهت اثبات فرض یادشده، نگارنده، مقایسه ای مستدل میان شمایل پردازی موجود در قطعات آخرالزمانی متن های فارسی میان? زرتشتی همچون بندهشن، گزیده های زادسپرم، جاماسپ نامه و ... با فلک نگاری مردمان بین النهرین که در الواح نجومی «مُل آپین»، اسطرلاب های آشوری و نیز متن های نجومی هندی مانند سوریاسیدهانتا، به انجام رسانده است. این مقایسه، به مثابه رمزگشای تعبیری که نظاره کنندگان آسمان در روزگار باستان به هنگام تماشای صورفلکی و ستارگان می پرداخته اند، پرده از اسرار بسیاری از روایات موجود در متن های فارسی میان? زرتشتی همچون قربانی شدن گاو هدیوش برمی دارد. این پژوهش، این نکته را روشن می سازد که رویدادهای آخرالزمانی که در اوستا به اجمال و در متون پهلوی به تفصیل بیان گردیده اند، بازتابی از تصویر صورفلکی و مجموعه های ستارگان آسمانِ دائماً در حال تغییری هستند که این فرزانگان قادر به تماشای آن بودند. به علاوه نظری? هارتنر (1979؛ 1985) در مورد توضیح منشأ جشن های فصلی زرتشتی موسوم به گاهنبارها در گاهشماری اوستایی کهن و تعیین دور? تقریبی آغاز رواج نظام گاهنبارها مورد بررسی و نقد واقع شده و با به کارگیری نتایج حاصل از تحلیل داده های نجومی مندرج در اوستا با نرم افزار نجومی استلاریوم نظریه تازه ای در این خصوص، ارائه شده است. در پایان، نظریه بحث برانگیز دیوید اولانسی (1991) در مورد منشأ هلنی (رواقی) میتراییسم نقد و بررسی شده و با توجه به شواهد و مطالب مندرج در متن «خطابه در باب خورشید توانا» اثر یولیانوس مرتد، امپراطور مهرپرست روم که قراین و نشانه هایآشکاری از باورها کیهان شناختی شرقی (ایرانی-بابلی) در آن به چشم میخورند، دلایل نادرستی و نقض این نظریه مورد بحث قرار گرفته اند