نام پژوهشگر: مژگان فرقانی
مژگان فرقانی حسین پیرنجم الدین
چکیده رابطه ای منسجم میان سبک شناسی و مطالعات ترجمه مسئله ای ست که در مطالعات متعدد بدان اذعان شده است. در اینجا سعی بر این بوده تاجایگاه انسجام متن در ترجمه با توجه به سبک بررسی گردد. خشم و هیاهو اثر ماندگار ویلیام فاکنراز چهارروایت مجزا تشکیل شده که روایت اول آن از لحاظ انسجام متن ضعیف است که با توجه به این موضوع می توان ادعا کرد که نویسنده انسجام متن را برای انطباق با ویژگی های خاص شخصیت های اصلی، به عبارتی راویان داستان، به کار گرفته است. چنان که تعاریف معمول از سبک به عنوان روشی منحصر به فرد در به کارگیری زبان با هدفی ویژه به منظور ایجاد تأثیری ویژه، تأییدی بر این ادعاست. بنابراین در راستای بررسی انسجام متن به عنوان یک ویژگی سبکی، دو ترجمه فارسی از رمان خشم و هیاهواز صالح حسینی (1369) و بهمن شعله ور (1383) انتخاب شده است. این تحقیق بر یافتن الگوها یا راهکارهای خاصی برای ترجمه ابزارهای انسجام صوری در ترجمه های فارسی خشم و هیاهو و بررسی ومقایسه موفقیت یا احیانا عدم موفقیت نسبی مترجمان در انتقال چنین ویژگی سبکی متمرکز است. بدین منظور مدل هلیدی و حسن (1976) برای تحلیل انسجام متن در پاراگراف های نمونه از چهار روایت رمان به کار رفته است که متعاقبا نتایج حاصل از این تحلیل ها در مدل تحلیلی ملون (1988) برای متون ترجمه شده مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان نتایج حاصل را می توان در مورد ترجمه ضمایر فاعلی خاص تعمیم داد که از الگوی ویژه ای در ترجمه پیروی می کنند. درباره کیفیت ترجمه ها نیز می توان چنین گفت که صالح حسینی هم از لحاظ پیروی از سبک و هم از لحاظ راهکار های ترجمه، به طور کلی ترجمه بهتری ارائه داده است. علاوه بر نتایج فوق، این تحقیق نشانگر آنست که با وجود اینکه بررسی انسجام متن عموما راه مناسبی برای تحلیل کلام از لحاظ سبک نمی باشد، یافته های حاصل از آن چگونه می تواند درآشکارسازی الگوهای مضمونی یا ساختاری مفید واقع شود. کلید واژه ها: انسجام صوری، (تحلیل) کلام، سبک، سبک شناسی، ترجمه.