نام پژوهشگر: طاهره موسوی خطاط
طاهره موسوی خطاط علیرضا کهنسال
چکیده : فلسفه اسلامی, که از متن و بطن دین مبین اسلام برخاسته, باشیوه ی تعقلی و با هدف استکمال نفس و ایصال الی المطلوب یعنی همان سعادت جاودان تحت پیوند مخلوق به خالق سرمدی جلَ وعلی به شناخت جهان هستی( وجود و موجود, اعم از واجب و ممکن) می پردازد. این دانش عظمی به اتفاق اکثر قریب به اتفاق آراء فلاسفه, اشرف علوم به سبب انطوای اشرف موضوعات است؛ و حتی به تعبیر بنده نه تنها این دانش ستودنی شامل اشرف موضوعات, بلکه تنها دانش برخوردار از اشرف روش ها, اشرف غایات و اشرف مخاطبین, در اشرف و اکثر موارد استعمال می باشد. این دانش به سان مصداق اعلای موضوع خویش که ذات پاک و بی همتای واجب الوجود عزَ اسمه, فیاض یه همه ی دانش ها و نسبت به آن ها غنی بالذات است و اگر لحظه ای عنایتش را از علوم مختلف باز پس گیرد از آنها جز مشتی کلمات و عبارات پراکنده چیزی باز نمی ماند.و این فیاضیت, نسبت به غایت مذکور, غایت ادنای فلسفه است. و همچنانکه سراسر هستی قلمرو وجود و مملکت واجب الوجود است, سراسر جهان هستی قلمرو فلسفه است. با فلسفه یعتی تبیین عقلانی جهان هستی با حس حضور لحظه به لحظه ی حضرت حق, آرامش های جهان شکوهمند و عظیم و بلیاتش زیبا و مطلوب می شوند.