نام پژوهشگر: فرشته سقا
فرشته سقا فتحیه قتاحی زاده
در میان مکاتب فکری معاصر، اعم از آسمانی و غیرآسمانی، اسلام و لیبرالیسم نوید آیند ه ای خوش و پیروز را به پیروان خود می دهند. در پژوهش حاضر، نظریه پایان تاریخ به عنوان نمونه ای از نظریه پردازی های آینده گرایانه مکتب لیبرالیسم در مقایسه با آینده موعود قرآن قرار می گیرد. مسأله این است که این دو مکتب نقش اراده انسان را در تحقق چنین آینده ای چگونه تبیین می کنند؟ انسان محوری و خدا محوری، شاخص ترین تفاوت در این دو مکتب است که باعث تفاوت در قوانین تاریخی و تعیین نقش اراده انسان در جامعه و تاریخ خواهد بود. انسان قرآنی با استفاده از قوانین تاریخی که در قالب سنن الهی در قرآن عرضه شده، آگاهی لازم برای ساختن آینده خود و جهان را کسب کرده و با اراده ای فعال مسیر آینده جهان و سرنوشت خود را معین می سازد. این در حالی است که بر مبنای نظریه پایان تاریخ، انسان لیبرال به گونه ای منفعل در مسیر حتمی پیشرفت علمی در جامعه لیبرال دموکرات قرار گرفته و با همه نویدهای اولیه این مکتب نسبت به آینده جهان و سرنوشت خویش در تردید و نگرانی به سر می برد. کلید واژه ها: قرآن، لیبرالیسم، قوانین تاریخی، آیندهموعود، ارادهانسان، جبر، اختیار.