نام پژوهشگر: فاطمه فریدی عباس آبادی
فاطمه فریدی عباس آبادی علیرضا مظفری
مثنوی مولوی، از ستون های چهارگانه ادب فارسی، از معدود آثاریست که در عین احاطه به آثار گذشتگان صاحب سبک و طرحی نو است. تمثیلات در مثنوی غالباً نشانه یی از ارتباط و اختلاط گوینده با طبقات عوام محسوب می شود و منجر به ملموس شدن معانی انتزاعی در حد فهم و ادراک مخاطب می گردد. تمثیلات مثنوی به عنوان نوعی استدلال در-باب شناخت اجمالی و ورود به اقلیم ناشناخته شاهکار ادبی مولوی بیش ازتفسیرهای لفظی یا تقریرهای تاریخی منجر به کشف نکات تازه می شود. کثرت وتنوع تمثیلات در مثنوی، تصویری از کثرت معانی غیر حسی را در مثنوی القا می کند. از آن روست که بدون تأمل در این تمثیلات نفوذ در دنیای مثنوی ممکن نیست. این مسئله به اجبار نگارنده را به ملاحظه دیدگاه مولانا در مورد تمثیل و کاربرد آن در مثنوی وا داشته است. در این پژوهش خلاصه وار به معرفی مولوی و اثر فاخرش مثنوی پرداخته شده است. همچنین با نگاهی ساختار شناسانه به بررسی حکایات تمثیلی مثنوی با تأکید بر ساختار تمثیلی روایات تمثیلی من جمله ارتباط اجزاء تمثیلات خواهیم پرداخت. همچنین ضمن اشاره به آراء و دیدگاه شارحان شروح مثنوی، نقد و تحلیل آن نیز مد نظر بوده است و نهایتاً تکیه اصلی این رساله بر ژرف ساخت تمثیلات مثنوی است.